در مقالهی پنجم از مجموعه مقالات مدیریت محصول، دربارهی نقشهی راه محصول که آخرین بخش از مراحل پیش از طراحی محصول بود، مطالبی را گفتیم. در این مقاله وارد مرحلهی طراحی محصول شده و ابعاد آن را بررسی میکنیم.
تفکر طراحی
در ابتدای آشنایی با مراحل طراحی محصول، خوب است با "تفکر طراحی" آشنا شویم. تفکر طراحی روش یا رویکردی است که به افراد (مانند مدیران محصول یا طراحان محصول) کمک میکند تا با در نظر گرفتن طیف وسیعی از نیازهای مشتری، دربارهی بعد تجاری محصول فکر کنند. این رویکرد دنیایی را بررسی میکند که در آن مشتریان تعامل دارند و به اصلاح ظاهر، احساس و عملکرد محصول کمک میکنند. بعلاوه، تفکر طراحی بر روی آنچه که از نظر فنی امکانپذیر است و در عین حال برای سیستم ارزش مشتری جذاب است، تاکید دارد.
تفکر طراحی یک فرآیند تکراری است که در آن ما به دنبال درک کاربر، به چالش کشیدن فرضهای اولیهی خود از مشتری، و بازتعریف مشکلات او هستیم و برهمین اساس به شناسایی استراتژیها و راهحلهای جایگزینی میرسیم که ممکن است فوراً با سطح اولیهی درک ما مشخص نشوند. در واقع تفکر طراحی به ما کمک میکند تا تعریف درستی از کاربر و مشکلات او داشته باشیم و برای این مشکلات راه حلهای متناسب و نوآورانه ارائه دهیم.
نکتهی جالب دربارهی تفکر طراحی این است که کاربرد این روش فقط محدود به حوزهی طراحی نمیشود و در هنر، تجارت و مهندسی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. دلیل اهمیت تفکر طراحی این است که برای حل مشکلات پیچیده با نیازمندیهای در حال تغییر شیوهی مناسبی است. این روش به شناسایی و رفع نیازهای واقعی با راهحلهای خلاقانه کمک کرده، و باعث بهبود سرعت عمل و بهرهوری سازمان میشود. تفکر طراحی به ما در فرآیند پرسش کمک می کند: پرسش از مشکل، زیر سوال بردن مفروضات، و زیر سوال بردن مفاهیم. تفکر طراحی برای مقابله با مشکلاتی که به درستی تعریف نشده یا ناشناخته هستند، با قالب بندی مجدد مسئله به روش های انسان محور، ایجاد ایده های بسیاری در جلسات طوفان فکری، و اتخاذ رویکرد عملی در نمونه سازی و آزمایش، بسیار مفید است.
فازهای تفکر طراحی
برای تفکر طراحی بین 3 تا 7 فاز در نظر گرفته شده، همه انواع تفکر طراحی بسیار شبیه به هم هستند. در اینجا، ما بر روی مدل پنج فازی تمرکز خواهیم کرد که موسسه طراحی هاسو-پلاتنر در استنفورد (با نام مستعار 'd.school') پیشنهاد کرده است.
5 فاز تفکر طراحی:
1. همدلی کنید.
در این مرحله اول، طراح مصرفکنندگان را مشاهده میکند تا درک عمیقتری از نحوهی تعامل آنها با یک محصول یا موضوع به دست آورد. مشاهدات باید با همدلی اتفاق بیفتد، که به معنای خودداری از قضاوت و عدم انتقال تصورات از پیش تعیینشده در مورد نیاز مصرف کننده است. مشاهده با همدلی بسیار قدرتمند است، زیرا میتواند مسائلی را که مصرفکننده از وجود آنها آگاه نیست یا خودش نمیتواند آنها را به صورت شفاهی بیان کنند، آشکار کند. از این نقطه، درک نیاز فردی که برای او طراحی میکنید آسانتر است.
2. تعريف كنید.
در این مرحله، مشاهدات خود را از مرحلهی اول جمع آوری کرده تا مشکلی را که قرار است حل شود، تعریف کنید. به مشکلاتی که مصرفکنندگان شما با آن دست و پنجه نرم میکنند و آنچه شما از تأثیر این موضوع بر آنها به دست آوردهاید، فکر کنید. هنگامی که یافته های خود را ترکیب کردید، میتوانید مشکلی که آنها با آن روبرو هستند را تعریف کنید.
3. ایده پردازی کنید.
گام بعدی این است که ایدههایی در مورد چگونگی حل مشکلی که شناسایی کردهاید، جمعآوری کنید. جلسات ایدهپردازی میتواند به صورت گروهی و در فضایی که خلاقیت و همکاری را تشویق میکند، اتفاق بیفتد یا میتواند به شکل فردی انجام شود. مهم این است که در نهایت یدستهای از ایده های مختلف را ایجاد کنید و در پایان این فرآیند، با چند ایده خوب پیش بروید.
4. نمونهی اولیه طراحی کنید.
در این مرحله، ایده ها به یک راه حل واقعی تبدیل میشوند. نکته مهم این است که قرار نیست نمونهی اولیه کامل باشد، بلکه هدف نمونه اولیه این است که به سرعت نسخهای ملموس از ایده ارائه شود تا ببینیم کاربر یا مصرفکننده چطور به استفاده از آن واکنش نشان میدهد. نمونهی اولیه میتواند یک ویدئو، یک صفحهی فرود یا یک محصول با عملکرد واقعی باشد، مساله این است که این نمونه بتواند ایده را به درستی نمایش دهد و معرفی کند.
5. تست کنید.
هنگامی که یک راه حل را به صورت نمونهی اولیه، به مصرفکنندگان ارائه میدهید، باید نحوهی تعامل آنها با آن محصول را مشاهده کنید. این مرحلهی تست، مرحلهای است که در آن بازخورد کار خود را جمعآوری میکنید. فرآیند تفکر طراحی خطی نبوده و یک فرآیند تکرارشونده است. در پایان مرحلهی پنجم، احتمالاً باید به یک یا چند مرحلهی دیگر برگردید. شاید تست نشان داده باشد که شما نیاز به توسعهی نمونهی اولیهی دیگری دارید که برای آن به مرحلهی چهارم بازمیگردید، یا ممکن است شاید نشان دهد که شما نیازهای مصرفکننده را به اشتباه تعریف کرده اید. اگر چنین است، باید به مرحلهی اولیه فرآیند بازگردید.
در ادامه دربارهی فازهای تفکر طراحی بیشتر صحبت میکنیم.
آشنایی با سه چهارچوب تفکر طراحی
- روش IDEO:
این روش توسط شرکت IDEO برای طراحی محصول اجرا میشود. اصل اساسی IDEO همدلی با کاربر نهایی محصولاتشان است. آنها معتقدند که کلید فهمیدن اینکه افراد واقعاً چه میخواهند، در انجام دو کار نهفته است:
مشاهده رفتار کاربر: سعی کنید با مشاهده افراد آنها را درک کنید. به عنوان مثال، اگر درحال طراحی یک جاروبرقی هستید، به جاروبرقیهای مردم نگاه کنید.
قرار دادن خود در موقعیت کاربر نهایی: IDEO این کار را انجام میدهد تا بفهمد تجربه کاربر واقعاً چگونه است؟ درک کنند که کاربرانشان چه احساسی دارند؟
این روش از 6 مرحله تشکیل شده است:
- روش Double Diamond
شورای طراحی، شیوهی الماس دوگانه را در سال 2004 معرفی کرد. این چارچوب، ساختاری را ارائه میدهد که از طریق آن، شرکتها ویژگیهای طراحی را برای یافتن راه حلهای خلاقانه و ایدههای نوآورانه به کار میگیرند. الماس دوگانه توسط کیس دورست، استاد نوآوری طراحی است. در رویکرد او، فرآیند طراحی را میتوان به فضای مسئله و فضای راهحل تقسیم کرد. این روش از چهار مرحلهی کشف، تعریف، توسعه و ارائه تشکیل شده است.
- روش Design Sprint
روش سوم، روش اسپرینتهای طراحی است. در این مقاله به طور خلاصه با دو روش طراحی IDEO و الماس دوگانه آشنا شدیم. در مقالهی بعدی روش اسپرینتهای طراحی را بهطور مفصل بررسی میکنیم.