طراحی تجربهی کاربری UX چیست (User Experience Design) و یک طراح تجربهی کاربری دقیقا چه کار میکند(UX Designer) ؟ این سوالی است که اغلب توسط افراد مختلف مطرح میشود و علاوه بر افراد عادی، از سوی کارفرمایان و افرادی که در دنیای فناوری اطلاعات کار میکنند نیز پرسیده میشود.
از آنجایی که سردرگمی زیادی در مورد این رشته وجود دارد، شما به عنوان یک طراح تجربهی کاربری، اغلب متوجه خواهید شد که اولین وظیفهی شما در این شغل این است که ارزشی را که برای شرکت به ارمغان میآورید و نحوهی انجام آن را به وضوح توضیح دهید. من در این مقاله، این موضوع را برای شما توضیح میدهم.
هدف این مقاله دو جنبه است:
- اگر در تجربهی کاربری تازه کار هستید، توصیف واضحی در مورد این علم و آنچه که شامل میشود، ارائه میدهد.
- اگر از قبل یک طراح تجربهی کاربری هستید، پاسخی مشخص و مختصر به سوال اصلی مقاله میدهد.
1. طراحی تجربهی کاربری چیست؟
قبل از اینکه نحوهی کار یک طراح تجربهی کاربری را بررسی کنیم، ابتدا مهم است مشخص کنیم که طراحی تجربهی کاربری دقیقا چیست. طراحی تجربهی کاربری بر تعامل بین کاربران واقعیِ انسان (مثل من و شما) و محصولات و خدمات روزمره مانند وبسایتها، اپلیکیشنها و حتی دستگاههای قهوه ساز تمرکز دارد.
این رشته بسیار متنوع است و جنبههای روانشناسی، کسب و کار، تحقیقات بازار، طراحی و تکنولوژی را با هم ترکیب میکند و از طراحان تجربهی کاربری انتظار میرود که نقشهای مختلفی را ایفا کنند!
در بخش دوم، نگاهی دقیقتر به کارهایی که یک طراح تجربهی کاربری انجام میدهد خواهیم داشت. اما ابتدا، بیایید ببینیم که اصطلاح طراحی تجربهی کاربری از کجا آمده و چگونه تکامل یافته است.
تجربهی کاربری یک علم جدید نیست. در واقع، این اصطلاح از اوایل دهه 90 میلادی وجود داشته است، زمانی که دونالد نورمن (Donald Norman) به عنوان یک دانشمند شناختی (Cognitive Scientist) برای شرکت اپل (Apple) کار میکرد، این اصطلاح را بنیانگذاری کرد.
نورمن به تمام جنبههای تجربهی کاربر با یک محصول یا خدمات، از جمله طراحی صنعتی (Industrial Design)، گرافیک (Graphics)، رابط کاربری (User Interface) و تعامل فیزیکی (Physical Interaction) علاقهمند بود. برای نشان دادن تمام عناصر مختلفی که این علم در بر میگیرد و اینکه کاربر در هنگام تعامل با یک محصول چه احساسی دارد، او اصطلاح " تجربهی کاربری" را ارائه کرد.
👈 میتوانید با مقالهای که دربارهی تاریخچهی طراحی تجربهی کاربری نوشتهام، به صورت عمیقتری این علم را بشناسید.
از زمانی که این اصطلاح به وجود آمد، طراحی تجربهی کاربری منتهی به ساختن یک کسب و کار خوب شد. بنابراین فقط آن دسته از محصولات و خدماتی که تجربهی کاربری یکپارچهای را ارائه میدهند، در بازار موفق خواهند بود.
طراحی تجربهی کاربری در عمل
اکنون ما میدانیم طراحان تجربهی کاربری مهم هستند و یک تعریف کاربردی از اصطلاح " تجربهی کاربری" داریم؛ اما این علم در عمل چگونه است؟
بیایید تصور کنیم که در حال خرید آنلاین یک جفت کفش هستید: خودتان را در دستهی "کفش" مییابید و بیش از سیصد جفت مختلف برای بررسی وجود دارد. عالیست! سپس متوجه میشوید که راهی برای فیلتر کردن نتایج وجود ندارد، این به این معنی است که باید صدها کفش نامناسب را قبل از پیدا کردن آنچه به دنبال آن هستید، بررسی کنید. در نهایت، به کفشهای موردعلاقهی خود میرسید و آنها را به سبد خرید خود اضافه میکنید. شما آمادهی خرید هستید و به عنوان یک مشتری جدید، باید یک حساب کاربری جدید ایجاد کنید. همه چیز رو به راه است تا زمانی که میبینید حداقل ده فیلد اجباری برای پر کردن وجود دارد! گویا خرید کفشهایتان از این وبسایت بیش از حد دردسر به همراه خود دارد. بنابراین، تصمیم میگیرید از این سایت خارج شوید و به دنبال جای دیگری بگردید.
این چیزی است که اصطلاحا با عبارت "تجربهی کاربری بد" از آن یاد میشود. تجربهی کاربری فقط برای وبسایتها صدق نمیکند، هر نوع محصول یا خدماتی که با آن در تماس باشید، نوع خاصی از تجربه را تداعی میکند.
آیا استفاده از آن محصول آسان است؟ آیا میتوانید کارهای مورد نظرتان را با حداقل تلاش انجام دهید؟ آیا رفتار محصول منطقی و کارآمد است؟ اینها همه نشانگر یک تجربهی کاربری خوب یا بد هستند.
اکنون که مشخص کردیم طراحی تجربهی کاربری چیست، بیایید به سوال اصلی مقاله برگردیم!
2. یک طراح تجربهی کاربری دقیقا چه کار میکند؟
اگر شغلی با عنوان طراح تجربهی کاربری برای خودتان در نظر دارید، باید بدانید که طراحان تجربهی کاربری در روز چه کارهایی را انجام میدهند.
انتظار دارید روی چه نوع پروژههایی کار کنید؟ نقش شما در یک شرکت چیست؟ قرار است دقیقا چه کاری را انجام دهید؟
چگونه نقشم را در تجربهی کاربری توصیف میکنم؟ نسخهی کوتاهش این است که من تکنولوژی را انسانمحور (قابل فهم و درک برای انسان) میکنم.
- Fred Beecher، مدیر UX، The Nerdery
متوجه شدیم که Fred Beecher نقش طراح تجربهی کاربری را چگونه خلاصه میکند. به عنوان یک طراح تجربهی کاربری، شما باید بتوانید محصولات و تکنولوژی را برای انسان قابل استفاده، لذت بخش و در دسترس کنید.
طراحان تجربهی کاربری تمایل دارند به عنوان بخشی از یک تیم محصول گستردهتر کار کنند و اغلب خود را در حال پر کردن شکاف بین کاربر، تیم توسعه و سهامداران کلیدی کسب و کار میبینند. به عنوان یک طراح تجربهی کاربری، در وهلهی اول وظیفهی شما حمایت از کاربر نهایی یا مشتری است.
چه در حال طراحی یک محصول کاملا جدید باشید، چه یک ویژگی جدید را ارائه دهید، یا تغییراتی را در یک محصول یا خدمت موجود ایجاد کنید، طراح تجربهی کاربری باید آنچه را که برای کاربر و تجربهی کلی کاربر بهترین است، در نظر بگیرد. در عین حال، شما مسئول ایجاد اطمینان از اینکه محصول یا خدمات نیازهای کسب و کار را برآورده میکند یا نه، هستید. آیا با چشم انداز مدیرعامل همخوانی دارد؟ آیا به افزایش درآمد شرکت یا حفظ مشتریان وفادار کمک میکند؟
در مورد انواع پروژههایی که روی آنها کار خواهید کرد، این موضوع به طور چشمگیری از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است، همانطور که اندازهی تیم و اولویتهای شما نیز متفاوت خواهند بود. ممکن است خودتان را در حال طراحی وسایتها، اپلیکیشنهای موبایل، نرمافزار کامپیوتر یا حتی طراحی برای دستگاههای صوتی، AR و VR بیابید! برخی از طراحان تجربهی کاربری به جای محصولات مشخص، مانند طراحی تجربهی کلی استفاده از حمل و نقل عمومی یا اقامت در هتل، بر طراحی خدمات تمرکز میکنند. وقتی صحبت از کارهای روزمره میشود، این هم بسته به نقش شما و شرکتی که در آن کار میکنید متفاوت است.
تجربهی من از کار در تجربهی کاربری شامل عناصر تحقیق، آزمایش، تجزیه و تحلیل کسب و کار، مدیریت پروژه، و اصول روانشناسی مختلف، و همچنین کارهای عملیِ طراحی مانند وایرفریمینگ (Wireframing) و نمونهسازی (Prototyping) است.
علیرغم تنوعی که این شغل ارائه میدهد، برخی از عملکردهای کلی وجود دارد که میتوان از یک طراح تجربهی کاربری انتظار داشت تا انجام دهد، از جمله:
- انجام تحقیقات کاربر (User Research)
- ایجاد پرسونای کاربر (User Persona)
- تعیین معماری اطلاعات یک محصول دیجیتال (Information Architecture)
- طراحی جریانهای کاربر (User Flows) و وایرفریمها (Wireframes)
- ایجاد نمونههای اولیه (Prototypes)
- انجام تست کاربر (User Testing)
توجه به این نکته مهم است که طراحان تجربهی کاربری معمولا مسئول طراحی بصری یک محصول نیستند. در عوض، آنها بر سفری که کاربر طی میکند و چگونگی ساختار محصول برای سادهسازی این سفر تمرکز میکنند. در بخش بعدی، نگاهی دقیقتر به فرآیند طراحی تجربهی کاربری و برخی از وظایف کلیدی که یک طراح تجربهی کاربری انجام خواهد داد، خواهیم داشت.
3. وظایف و فرآیندهای کاری رایج یک طراح تجربهی کاربری چیست؟
به عنوان یک طراح تجربهی کاربری، شما هر مرحله از فرآیند طراحی تجربهی کاربری را طی خواهید کرد تا مطمئن شوید که همهی محصولات با در نظر گرفتن کاربر طراحی شده اند. بنابراین، میتوانید انتظار داشته باشید که چه نوع وظایفی را به صورت روزانه انجام دهید؟ بیایید نگاه دقیقتری بیندازیم.
- انجام تحقیقات کاربر (از جمله تجزیه و تحلیل وظایف)
- پرسوناهای کاربر
- معماری اطلاعات
- جریانهای کاربر و وایرفریمها
- نمونهسازی و تست کاربر
- طراحی بصری
انجام تحقیقات کاربر (User Research)
مرحلهی اول در فرآیند طراحی تجربهی کاربری، جایی است که تحقیقات (جادو) اتفاق میافتد. به طور کلی، یک طراح تجربهی کاربری خلاصهای از مشتری یا مدیرش دریافت میکند و از آنها میخواهد که در تحقیقات پروژه سهیم باشند.
بیایید از اپلیکیشن فست فود خیالی "Foodies" به عنوان مثال استفاده کنیم. تصور کنید Foodies برای طراحی یک اپلیکیشن جدید به شما مراجعه میکند.
در وهلهی اول، نقش طراح تجربهی کاربری این است که روشهای تحقیقات روی میزی و میدانی را ترکیب کند تا تصویری کامل از افرادی که برای آنها طراحی میکند، به دست آورد. این ممکن است شامل بررسی آنچه وبسایت فعلی ارائه میکند، مصاحبه با کاربران موجود برای شناسایی فرصتها و نقاط درد آنها، و انجام تحقیقات رقبا برای دیدن نمونههای مشابه دیگر باشد.
این وظایف، به طراح تجربهی کاربری این امکان را میدهد تا ویژگیهای اصلی مورد نیاز برای حداقل محصول قابل ارائه (Minimum Viable Product | MPV) (به عبارت دیگر، اولین نسخهای که از محصول منتشر میشود) را مشخص کند و شروع به ایجاد برخی از پرسوناهای اولیهی کاربر کند. برای Foodies، ویژگیهای اصلی ممکن است یک منو، امکان رزرو آنلاین و یک شعبهیاب محلی باشد.
به طور خلاصه، مرحلهی تحقیق کاربر زمانی است که اندازهی پروژه را مشخص میکنید، میفهمید که دقیقا برای چه کسی طراحی میکنید و میدانید که اهداف و چالشهای کاربران هنگام کار با محصول چیست.
پرسوناهای کاربر (User Personas)
بر اساس تحقیقات گستردهی کاربران، طراحان تجربهی کاربری پرسوناهای کاربر را میسازند. اینجاست که شما به اینکه هر شخص میخواهد چه کاری را داخل محصول انجام دهد، بیشتر میپردازید. وجود پرسوناها در این فرآیند کلیدی است.
یک پرسونای معمولی برای Foodies ممکن است مهسا باشد، یک دختر جوان 20 ساله که دوست دارد در زمان ناهار خود سالادهای رژیمی بخورد. یک مثال برای پرسونای او ممکن است این باشد: مهسا دوست دارد سالاد رژیمی ذرت و کاهو را از طریق اپلیکیشن موبایل پیشسفارش کند، زیرا اینگونه در زمان بین جلساتش صرفهجویی میکند.
معماری اطلاعات (Information Architecture)
در مرحلهی بعد، شما شروع به فکر کردن در مورد نوع محتوای مورد نیاز و نحوهی ساختار آن در وبسایت یا اپلیکیشن خواهید کرد. این همان چیزی است که به عنوان معماری اطلاعات شناخته میشود. یعنی انجام دادن منطقیترین طرح و سازماندهی محتوا.
معماری اطلاعات خوب، این اطمینان را ایجاد میکند که کاربر به راحتی میتواند آنچه را که به دنبالش است بیابد و به طور مستقیم از یک صفحه به صفحهی دیگر بدون تفکر زیاد سفر کند.
جریانهای کاربر (User Flows) و وایرفریمها (Wireframes)
طراحان تجربهی کاربری از طیف وسیعی از ابزارها برای ترسیم سفر کاربر در محصول استفاده میکنند، از جمله جریانهای کاربر و وایرفریمها.
جریانهای کاربر، فلوچارتهای سادهای هستند که مسیر کاملی را که کاربر هنگام استفاده از یک محصول طی میکند، از نقطهی ورود تا تعامل نهایی ترسیم میکنند. میتوانید با این راهنمای جامع، جریانهای کاربر را بیشتر بشناسید.
در حالی که جریانهای کاربر کل سفر کاربر را مشخص میکنند، وایرفریمها یک طرح کلی دو بعدی از یک صفحه را ارائه میکنند. فرآیند وایرفریمینگ را در بخش دیگری با جزئیات بیشتری پوشش دادهایم که میتوانید آن را مطالعه کنید.
نمونهسازی (Prototyping) و تست کاربر (User Testing)
با رسم ظاهر محصول، طراح تجربهی کاربری نمونههای اولیه را ایجاد میکند و برخی از تستهای کاربر را اجرا میکند. یک نمونهی اولیه، نسخهی کوچک شدهای از محصول شما است. شبیهسازیای که به شما امکان میدهد تا طرحهای خود را قبل از توسعه، تست کنید. سطح جزئیات نمونههای اولیه از سادهترین مدلهای کاغذی شروع میشود تا نمونههای اولیهی تعاملیِ واقعیتر و با جزئیات زیاد که بسیار شبیه به محصول نهایی هستند.
تست نمونههای اولیه بر روی کاربران واقعی به مشخص کردن هرگونه نقص طراحی قبل از توسعهی محصول نهایی، کمک میکند. ممکن است قبل از طراحی نهایی و کامل، چندین دور تست روی آن انجام شود. هنگامی که میدانید طرح شما واقعا نیازهای کاربران را برآورده میکند، محصولِ جدید در نهایت آمادهی توسعه است.
همچنین، طراحان تجربهی کاربری در جلسات اسپرینت نیز شرکت میکنند و بر توسعهی محصول نظارت میکنند تا مطمئن شوند که هیچ گونه چالشی در پیادهسازی ویژگیها وجود ندارد و به اصلاحات کوچک در طراحی در صورت نیاز و در مواقع ضروری کمک میکنند.
طراحی بصری (Visual Design)
اگر دقت کنید، هیچ یک از وظایف بالا به طراحی بصری محصول مربوط نمیشود. در حالی که برخی از طراحان تجربهی کاربری در طراحی بصری نیز تخصص دارند، این طراحی معمولا تحت عنوان طراحی رابط کاربری (User Interface Design یا UID) قرار میگیرد. بنابراین، تصاویر نهایی، طرحهای رنگی، آیکونها و تایپوگرافی معمولا توسط یک طراح رابط کاربری انجام میشوند. اگر در مورد تفاوت بین این دو نقش گیج شدهاید، راهنمای ما را در توضیح تفاوتهای طراحی UX و UI بخوانید.
آخرین نکتهای که باید به آن اشاره کرد، این است که کار یک طراح تجربهی کاربری به ندرت پس از عرضهی محصول به پایان میرسد. اصلاحات، تغییرات کوچک، نسخههای جدید، گرفتن بازخورد برای جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل برای بحث با تیم از جمله کارهایی هستند که یک طراح پس از عرضهی اولیهی محصول با آنها مواجه میشود.
فرآیند طراحی تجربهی کاربری بسیار پتانسیل برای تکرار دارد و مثل یک چرخه عمل میکند. همچنین، یک حرفه در تجربهی کاربری به همان اندازه که در مورد طراحی است، در مورد همکاری و هماهنگی نیز هست.
4. یک طراح تجربهی کاربری به چه مهارتهایی نیاز دارد؟
با چنین طیف متنوعی از وظایف، طراحان تجربهی کاربری باید مجموعه مهارتهای بسیار متنوعی داشته باشند. علاوه بر مهارتهای فنی و طراحی مانند وایرفریمینگ، نمونهسازی اولیه و تفسیر دادهها و بازخورد، طراحان تجربهی کاربری هم به مهارتهای "نرم" خاصی نیاز دارند.
سازگاری، ارتباط، همدلی، حل مسئله و کار تیمی همه مهارتهای نرم ضروری هستند. به عنوان یک طراح تجربهی کاربری، مهم است که بتوانید با اطرافیان خود به طور مؤثر همکاری کنید. از مشتریان و ذینفعان گرفته تا توسعهدهندگان و طراحان دیگر، تا کاربر نهایی.
دانش کسب و کار شما نیز در صنعت طراحی تجربهی کاربری بسیار پیشرفت میکند. مهم است که هم اهداف شرکت و هم نیازهای مخاطب هدف را درک کنید و در هنگام ارائهی راهحلهای طراحی، آنها را با هم هماهنگ کنید.
به خاطر داشته باشید که اگر میخواهید یک طراح فول استک (Full-stack Designer) باشید، باید در تخصصهای دیگر مانند توسعهی وب (Web Development) یا تجربهنویسی (UX Writing) آموزش ببینید. این آموزشها به خصوص زمانی به درد شما میخورد که به عنوان یک طراح تجربهی کاربری در یک استارتاپ کار میکنید.
طراحی تجربهی کاربری چیست و یک طراح تجربهی کاربری دقیقا چه کار میکند؟ یک نمای بصری کلی
همانطور که قول داده بودم، نقش طراح تجربهی کاربری را به صورت خلاصه و بصری برای شما آماده کردهام:
5. بازار کار طراحی تجربهی کاربری و درآمد آن
پیشتر هم به این موضوع اشاره کردم که تجربهی کاربری خوب برابر با کسب و کار خوب است، زیرا کاربران خوشحال برای کسب و کار نیز مفید هستند!
تقاضا برای طراحان تجربهی کاربری به شدت افزایش یافته است و با ادامهی پیشرفت تکنولوژی، حالا طراحان تجربهی کاربری بسیار مهمتر از همیشه هستند. این به ویژه برای طراحان تجربهی کاربریای که در رشتهی خود بهروز و حرفهای هستند و ترندهای بازار را دنبال میکنند، صدق میکند و آنها سود خوبی از این موضوع میبرند. این تقاضا به افزایش کلی میانگین درآمد طراحان تجربهی کاربری در دنیا، منتهی شده است.
به عبارت دیگر، چشمانداز فعلی دربارهی آیندهی طراحی تجربهی کاربری عالی است. به طوری که گفته شده میتواند یک بازار کار بسیار رقابتی باشد! اگر میخواهید واقعا در بازار کار این رشته خاص باشید، توصیه میکنم با یک مربی (منتور | Mentor) طراحی تجربهی کاربری ارتباط برقرار کنید و اینگونه یک پورتفولیوی (Portfolio) طراحی تجربهی کاربری که آیندهی شغلی شما را تضمین میکند، ایجاد کنید.
سخن پایانی
همانطور که میبینید، تجربهی کاربری یک مسیر شغلی جذاب، متنوع و بسیار رضایت بخش است که میتواند شما را به جهات مختلفی ببرد. امیدوارم اکنون ایدهی خوبی از آنچه که یک طراح تجربهی کاربری واقعا انجام میدهد، داشته باشید و بدانید که چگونه آن را برای هر کسی که از شما میپرسد، توضیح دهید!