امروزه با توجه به اینکه هزینههای راهاندازی یک وبسایت بسیار ناچیز شدهاند (به طور مثال، یک دامنهٔ ir. و یک هاست ۲۰۰ مگابایتی لینوکس چیزی کمتر از ۵۰/۰۰۰ تومان در سال خواهد شد)، بسیاری از علاقمندان به حوزهٔ فناوری به فکر راهاندازی یک استارتاپ آنلاین میافتند غافل از اینکه نگهداری یک کسبوکار آنلاین از یکسو و همچنین جذب مخاطبین وفادار از سوی دیگر هرگز به راحتی ثبت یک هاست و دامین نیست! همچنین به خاطر داشته باشیم که داشتن یک وبسایت هرگز معادل با مفهوم راهاندازی استارتاپ نیست که در همین راستا در این مقاله قصد داریم راهکارهایی را بررسی کنیم که در صورت اتخاذ آنها به شکلی صحیح، خواهید توانست ریسک شکست کسبوکار آنلاین خود را کاهش دهید.
یک داستان واقعی برای مخاطبین خود تعریف کنید
اگر به سرگذشت افراد موفق نگاه کنید، خواهید دید که ایشان داستانی جالب و اثربخش از نحوهٔ شکلگیری کسبوکارشان دارند و این در حالی است که داستان موفقیت کسبوکار ایشان اصلاً یک شبه شکل نگرفته بلکه ممکن است داستان ایشان طی یک هفته، یک ماه، یک سال و یا حتی چندین سال متمادی شکل گرفته باشد. به قول برخی کارشناسان مطرح در حوزهٔ برندسازی:
یک برند موفق داستانی است که به خوبی تعریف شده باشد.
در پاسخ به این پرسش که چه نوع داستانی میتواند ضامن موفقیت و جذب مخاطبین بیشتر شود، میتوان گفت داستانهایی موفق عمل خواهند کرد که در آنها آمار و ارقامی صحیح و واقعی بیان شود و کاراکترهایی که در آن داستان مطرح میشوند برای مخاطبین ملموس باشند. بسیاری از کسبوکارها با طراحی لوگوی حرفهای، استفاده از پالت رنگی بسیار جذاب، بستهبندی خوب، تولید محتوای کاربرپسند و غیره سعی در ایجاد ارتباط با کاربرانشان میکنند غافل از اینکه تمامی استراتژیهای فوق بدون برخورداری از داستانی که کاربران را درگیر سازد، آنطور که باید و شاید مثمرثمر واقع نخواهند شد.
حال ممکن است سؤالی برایتان پیش آید با این مضمون که چگونه باید داستانی مرتبط با کسبوکار خود بیان کنیم؟ پیش از این هم گفتیم که نیاز است تا از آمار صحیح و همچنین شخصیتهای واقعی برای این کار استفاده کنیم. به نظر میرسد که گوگل یکی از معدود شرکتهایی است که توانایی انجام این کار را به بهترین شکل ممکن دارد. به طور مثال، شرکت گوگل در یک ویدیوی سه دقیقهای تحت عنوان «اتحاد دوباره» داستان مردی از دِهلی را بیان میکند که از زمان بچگیاش (سال ۱۹۴۷) دوستی به نام یوسف را ملاقات نکرده است. نوهٔ این مرد ترتیبی میدهد تا این دو دوست قدیمی باز هم بتوانند یکدیگر را ملاقات کنند؛ البته با کمک گوگل!
آنچه در داستان فوق خودنمایی میکند این است که گوگل با استفاده از این داستان واقعی توانسته به بهترین شکل ممکن فناوری را با زندگی روزمرهٔ انسانها، حتی آنهایی که رابطهٔ خیلی خوبی با فناوری ندارند، ربط داده است و همین ارتباط اثربخش منجر میگردد تا خواننده به فکر فرو رفته و این به فکر فرو رفتن خواننده دقیقاً همان چیزی است که گوگل به دنبالش است (برای آشنایی با داستان شکلگیری سکان آکادمی، به مقالهٔ از یک مهمانی تا ورود به دنیای برنامهنویسی و خلق سکان آکادمی مراجعه نمایید.)
برخورداری از یک طرح کلی
ایدههای خوب همواره با چیزی علاوه بر یک ایدهٔ خام عملی میشوند به طوری که عشق به چیزی خاص و مهمتر از همه شور و اشتیاق به ایدهٔ مد نظر است که میتواند آن را از حالت بالقوه به بالفعل درآورد. به عبارتی، ما نیاز داریم تا اشتیاق خود به کاری که از انجام دادن آن لذت میبریم را بیابیم سپس در آن زمینه آموزش ببینیم، برنامهریزی کنیم و در نهایت از تمام پتانسیل خود برای موفقیت در آن زمینه استفاده کنیم و این در حالی است که اگر ندانیم از راهاندازی یک کسبوکار آنلاین چه میخواهیم، محکوم به شکست خواهیم بود زیرا حوزهای که در آن قدم گذاشتهایم صنعتی بسیار بیرحم است.
به کاربران خود عشق بورزید
تنها در صورتی میتوانید به مخاطبین کسبوکار آنلاین خود عشق بورزید که خودتان یکی از آنها باشید. اگر هدف اول و آخر شما از راهاندازی یک کسبوکار آنلاین کسب درآمد باشد و بدون اینکه شناخت مناسبی از کاربران خود داشته باشید و با تمام قوا به دنبال کسب درآمد بروید، شکی به دل راه ندهید که محکوم به شکست خواهید بود. توصیهٔ میشود پیش از هر چیز دست به شناخت کاربران خود بزنید و ببینید که کاربران اصلی سایت شما چه کسانی هستند، سطح تحصیلات ایشان چگونه است، بیشتر در چه شهرهایی ساکن هستند، مرد هستند یا زن و سایر اطلاعاتی از این دست. در حقیقت، اگر معشوقهٔ خود را به خوبی نشناسید، چگونه قادر خواهید بود تا به وی عشق بورزید؟
در مورد کسبوکارهای آنلاین هم قضیه دقیقاً به همین صورت است به طوری که اگر درک درستی از کاربران اصلی سایت خود نداشته باشید، مسلماً از درک نیازهای اصلی ایشان نیز ناتوان بوده و به همین دلیل نمیتوانید نیازهای کلیدی ایشان را پاسخگو باشید.
برای شروع، میتوانید از سرویس رایگان گوگل تحت عنوان Google Analytics استفاده کنید به طوری که این سرویس بسیار قدرتمند، به منزله ابزاری خواهد بود که از آن طریق میتوانید ببینید که بیشتر کاربران شما به دنبال چه هستند، از کجای جهان میباشند و مثلاً از چه ابزارهایی برای مشاهدهٔ سایت شما استفاده میکنند. ابزارهایی از این دست، منجر به این خواهند گشت تا شناخت شما از کاربرانتان به مراتب بیشتر شده و زمانی که شناخت دقیقتری از کاربران سایت خود پیدا کنید، مسلماً خدمات و محصولاتی به ایشان عرضه خواهید کرد که به دنبالش هستند. به عبارت دیگر، کاری را میکنید که کاربران از آن لذت میبرند و همین مسأله منجر به این میگردد تا مخاطبینتان به عنوان کاربرانی وفادار به سایت شما باقی بمانند. در یک کلام، یک عشق دوطرفه ایجاد خواهد شد.
پشتکار داشته باشید
از صنعت انیمیشنسازی گرفته تا خودرو و وب، همه و همه نیاز به پشتکار، ثبات قدم و پویایی دارند و یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کسبوکارهای آنلاین انجام میدهند این است که در ارائه خدمات و محصولات خود ثابت قدم نیستند بدین شکل که خدمات و محصولاتی به کاربران خود ارائه میدهند که یک روز کار میکند و روز بعد غیب میشود!
در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوانیم در دید کاربران خود ثابتقدم جلوه کنیم، باید بگوییم که پاسخ خیلی ساده است: پیش از هر چیز، مطمئن شوید که سایت شما همیشه اصطلاحاً Up است اما صرفاً در دسترس بودن دائمی سایت کافی نیست، بلکه سرعت لود شدن سایت شما هم باید بالا باشد زیرا اکثر کاربران حوصله ندارند تا مثلاً برای خواندن یک مقاله در وبلاگ شما بیش از ۲ الی ۳ ثانیه صبر کند (همچنین بهروزرسانی مداوم سایت هم در وفاداری کاربران بیتأثیر نیست.)
جالب است بدانید که از سال ۲۰۱۰ به بعد گوگل سرعت لود شدن سایتها را در رنکینگ نتایج جستجو تأثیرگذار کرده و اهمیت این موضوع سال به سال بیشتر و بیشتر میگردد و از همین روی اگر سایتی دارید که خیلی دیر لود میشود، اصلاً انتظار اینکه در نتایج جستجوی گوگل جایگاه خوبی به خود اختصاص دهید را نداشته باشید.
نتیجهگیری
به طور کلی، اگر قصد راهاندازی یک کسبوکار آنلاین را دارید، نیاز است تا داستانی جذاب از خدمات و محصولات سایت خود به کاربران ارائه دهید، یک طرح اصلی داشته باشید، به کاربران خود عشق بورزید و در نهایت در راهی که در آن گام نهادهاید ثابت قدم بمانید. شاید ظاهراً موارد فوق بیش از چهار مورد ساده به نظر نرسند، اما واقعیت امر آن است که دنبال کردن همین چهار مورد نیازمند کسب تجربیات بسیار، شبنخوابیهای مکرر، جذب همتیمیهای حرفهای، شبکهسازی با افراد صاحب تجربه و … است.
آیا با آنچه در این مقاله ذکر شد موافق هستید و آیا تجربهٔ راهاندازی کسبوکاری آنلاین را داشتهاید؟ اگر اینطور است، با چه چالشهایی مواجه بودهاید؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با سایر کاربران سکان آکادمی به اشتراک بگذارید.