ما هر دو نفر دقیقاً مثل هم بودیم، در یکجا زندگی میکردیم، با هم به یک مدرسه میرفتیم، درسهای یکسانی میآموختیم، اما امروز او کجا است و من کجا! کمتر کسی را میتوان یافت که جملاتی از این دست را نشنیده باشد. واقعیت امر آن است که مهمترین ابزار افراد موفق در زمینۀ کاری خود، ثبات آنها است و باتوجه به نتایج تحقیقات، میتوان به این موضوع پی برد که محیط خانه بیشترین تأثیر را بر ثبات شخصیتی افراد از سنین کودکی دارا است. با استناد به نتایج تحقیقات و البته شواهدی که از آکادمیهای گوناگون، تحقیقات متخصصان علوم اجتماعی و از دنیای تجارت به دست آمده است، میتوان با اطمینان گفت که ثبات یکی از مهمترین ویژگیهای افراد موفق است (البته خود واژۀ ثبات مفهومی کلی دارد و به صورت دقیقتر میتوان آن را همان استقامت و سرسختی در محیط کار تعریف کرد.) در این مقاله قصد داریم به راهکارهایی اشاره کنیم که در صورت رعایت آنها، به راحتی خواهیم توانست در هر حوزهای -از برنامهنویسی گرفته تا راهاندازی استارتاپ و غیره- به موفقیتهای بسیاری دست یابیم.
ایجاد ثبات شخصیتی بسیار سادهتر از آن چیزی است که فکر میکنید و این کار هزینهای برایتان نخواهد داشت ولی قطعاً یکی از ارزشمندترین تواناییهایتان محسوب خواهد شد. برای درک بهتر این موضوع، افراد معروفی مانند مایکل جردن، جی.کی رولینگ و استیون اسپیلبرگ را در نظر بگیرید. هیچکدام از این افراد در دوران کودکی اعجوبههای زمان نبودند. جالب است بدانید که مایکل جُردن از تیم بسکتبال دبیرستان حذف شد، جی.کی رولینگ قبل از اینکه اولین جلد مجموعۀ هری پاتر را چاپ کند به 12 ناشر مختلف برای چاپ کتابش مراجعه کرد ولی هیچکدام مسئولیت چاپ کتاب را نپذیرفتند و اسپیلبرگ هم سه بار از آکادمیهای فیلمسازی جواب منفی شنید!
افراد موفق مانند جردن، رولینگ و اسپیلبرگ از همان ابتدا شکست میخوردند؛ به وفور هم شکست میخوردند. هیچکدام از آنها دلیل موفقیتشان را استعداد ذاتی نمیدانند بلکه صبوری، پشتکار، استقامت و به طور کلی همان ثبات را عامل موفقیت خود میدانند.
چه تازه شروع به کار کرده باشید و چه یک کارآفرین یا صاحب کسبوکاری کوچک باشید که میخواهید پیشرفت کنید، ثبات به شما کمک خواهد کرد که مسیر پیشرفت و ترقی را به سرعت طی کنید. در ذیل به چند عامل مؤثر بر ثبات اشاره شده که باعث رشد و پیشرفت شما خواهند شد که عبارتند از:
به استقبال ترس بروید
در تمام زمینههای کاری به ازای هر عاملی که مشوق شما و عامل پیشرفت کارتان است، یک عامل تهدیدکننده نیز وجود دارد؛ در این مواقع، شما باید با ترسهای خود روبهرو شوید و بگذارید تا ترستان راه را به شما نشان دهد. اصولاً در این صورت به طور ناخودآگاه بدترین پیامد ممکن را در نظر خواهید گرفت و این در حالی است که خودتان را برای هر شرایطی آماده میکنید. بنابراین اگر آن حالت پیش بیاید، شما آمادگی روبهرو شدن با آن را خواهید داشت و یک قدم جلوتر از رقبایتان که به این پیامدها فکر نکردهاند، هستید. برای روشنتر شدن این مسئله، مثالی میزنیم.
فرض کنیم که قصد دارید یک زبان برنامهنویسی را فرا بگیرید اما همیشه این واهمه را داشتهاید که برنامهنویسی کار بسیار سختی است، برای کار پیدا کردن در این حوزه خیلی باید حرفهای بود، برنامهنویسی هوش فوقالعاده بالایی میطلبد و چیزهایی از این دست! در چنین شرایطی شما تحت هیچ عنوان نمیتوانید برنامهنویس شوید چرا که از چیزهایی میترسید که بیش از آنکه ترسناک باشند، افسانهاند.
رؤیاپردازی را کنار بگذارید
بارها جملاتی از افراد مشهور با این مضمون شنیدهایم که «رؤیایتان را دنبال کنید» اما واقعیت امر آن است که اگر بیش از حد به رؤیایتان توجه کنید، از جنبههای حقیقی که پیش روی شما هستند مانند هدفگذاری، تعیین خطمشیها و قوانین، کار، تلاش و پیشرفت قدمبهقدم غافل خواهید شد.
هنگامی که رؤیاپردازان در خیالات خود به سر میبرند، افراد اهل عمل در حال طی کردن مسیر موفقیت هستند و به افتخاراتشان میافزایند. فراموش نکنید که کسبوکارهای بزرگ و موفق امروزی در ابتدا تنها یک ایدۀ ساده و کوچک بودهاند و از یک گاراژ خانه یا خوابگاه دانشجویی شروع به کار کردهاند.
فرض کنیم که شما یک ایدهٔ ناب استارتاپی دارید اما باتوجه به اینکه در این زمینه بسیار وسواس به خرج میدهید، ایدهٔ نسبتاً ناب شما در حد همان ایده باقی مانده و سایر کسانی که شاید به مراتب دیرتر از شما به چنین ایدهٔ مشابهی دست یافتهاند، MVP خود را خیلی راحت به بازار عرضه میکنند و گوی سبقت را از شما میربایند. در چنین شرایطی صرفاً نیاز است تا به قول معروف یک «بسم اللّه» گفته و خیلی سریع محصولی با حداقل ویژگیهای ضروری (Minimal Viable Product) را در دسترس مشتریان خود قرار داده و به مرور زمان دست به تکمیل و بهبود آن بزنید.
زمانی را به تفکر اختصاص دهید
هر روز یا هر هفته، زمانی را به تفکر اختصاص دهید و در این زمان، وسائل ارتباطیتان -به خصوص موبایل- را خاموش کنید. راه رسیدن به ایدهها و راهکارهای خلاقانه این است که نسبت به کارتان متعهد و متمرکز باشید و به اهداف خود بیندیشید؛ حتی اگر روزانه فقط 30 دقیقه به این کار بپردازید. علاوه بر این، یک قلم و کاغذ هم در دسترس داشته باشید تا برخی ایدههای ناب خود را یادداشتبرداری کنید.
بهانه نیاورید
هر بار که بهانهتراشی میکنید، یک قدم از هدفتان دورتر میشوید! دفعۀ بعد که به هدفتان نرسیدید یا نتیجۀ دلخواهتان را کسب نکردید، به جای بهانهتراشی، از خودتان بپرسید که از چه طریق دیگری میشد آن کار را انجام داد؟ پاسخ خودتان را روی تکه کاغذی بنویسید و دفعات بعدی که به مشکل برخوردید، به آن رجوع کنید.
مثلاً فرض کنیم چند ماه پیش قصد کردید برنامهنویسی بیاموزید اما به هر دلیلی در این راه موفقیت چندانی کسب نکردید؛ در چنین شرایطی، به جای مأیوس شدن و به کار بردن جملاتی همچون «من استعداد این کار را ندارم!» و غیره، به این فکر کنید که شاید راه را اشتباه رفتهاید. برای آموزش اصول برنامهنویسی راههای بسیاری وجود دارد که از آن جمله میتوان به کلاسهای حضوری آموزش برنامهنویسی، گرفتن معلم خصوصی، کتابهای آموزش برنامهنویسی، آموزش آنلاین و ... اشاره کرد (پیش از کاملاً مأیوس شدن، حتماً راههای دیگر را نیز امتحان کنید.)
یک نقشۀ دوم داشته باشید
ناامیدیهای ناشی از نرسیدن به اهدافمان، ممکن است باعث شوند تا اهدفمان را تغییر دهیم. دفعۀ بعد که طرح پیشنهادیتان با شکست مواجه شد یا به هدفتان نرسیدید، برگ برندهٔ دوم خود را رو کنید. اسپیلبرگ وقتی دید که ماکت کوسه که برای فیلم «آروارههای کوسه» ساخته بود اشکال پیدا کرده و درست کار نمیکرد، با انتخاب درست موسیقی متن و به حرکت درآوردن همان ماکت در زیر آب، سایهای از حرکت آن را ایجاد کرد. ترکیب این صحنه با موسیقی متن، حس دلهره را به مراتب بیشتر از سکانسهایی که ماکت در آنها به درستی کار میکرد، به بیننده منتقل کرد (به عنوان مثالی دیگر، #استیو جابز بعد از اینکه از اپل اخراج شد و دوباره به شرکتاش بازگشت، با عرضهٔ آیفون در سال ۲۰۰۷، توانست حس زندگی را به دوباره به اپل بازگرداند.)
از موقعیتهای راحت پرهیز کنید
از شرایطی که برایتان راحت است دوری کنید! وقتی به رستوران میروید، چیزی سفارش دهید که تا به حال امتحان نکردهاید، در مکانهای جدید به غریبهها سلام کنید و کارهایی از این دست. اینها تمریناتی هستند که به شما کمک میکنند در شرایطی که راحت نیستید، بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید.
تحقیقات نشان دادهاند که مغز شما تمایل دارد در موقعیتهای جدید قرار بگیرد و پاسخهای مناسبی در این شرایط صادر کند. پاسخهایی که ناشی از اراده هستند و صرفاً انعکاسی در برابر محرکهای خارجی نیستند، بر عملکرد سیستم عصبی بدن تأثیر مثبت دارند. در واقع، این کار باعث افزایش خلاقیت، تصمیمگیری بهتر و نهایتاً پیشرفت فردی شما خواهد شد.
اگر باز هم بخواهیم مثالی از دنیای برنامهنویسی بزنیم، همواره سعی کنید مشکلات برنامهنویسی خود را با یک الگوریتمی که آن را بارها و بارها مورد استفاده قرار دادهاید حل نکرده بلکه به دنبال یافتن یک سولوشن (راهکار) جدید باشید. به طور کلی، وقتی شما همواره سعی میکنید راحتترین راه ممکن را برای حل یک مشکل نرمافزاری انتخاب کنید، پس از مدتی به خود خواهید آمد که چیز زیادی به دانش شما افزوده نشده است.
نیمهٔ پر لیوان را نگاه کنید
هرگز سعی نکنید که مثلاً خود را با مدیر فنی شرکتی که در آن مشغول به کار هستید مقایسه کنید (کسی که حداقل ۱۰ سال بیش از شما کد زده است)، بلکه امروزتان را با دیروز مقایسه کنید، این هفته را با هفتهٔ گذشته مقایسه کنید الی آخر و در کمال ناباوری خواهید دید که هر روز چیزهای جدیدی میآموزید که قبلاً بلد نبودید.
شروع و توسعهٔ کسبوکار بخش اعظم وقت روزانهٔتان را خواهد گرفت؛ حتی ممکن است باعث شود بعضی شبها هم بیدار بمانید. به خاطر داشته باشید که در پایان روز، بدون توجه به اینکه آن روز چهطور بود و چگونه سپری شد، سپاسگزار باشید (تحقیقات روانشناسان نشان میدهد که ارتباط مستقیمی میان سلامتی افراد و میزان سپاسگزاری آنها وجود دارد. این کار سبب میشود که به داشتههایتان توجه کنید و از آنها به بهترین شکل برای پیشرفت استفاده کنید.)