در راستای هرچه باکیفیتتر شدن محتوایی که توسط کاربران سکان آکادمی تولید میشود، در ادامه قوانین نگارش فارسی که در بیشتر مواقع توسط تیم تولید محتوای سکان آکادمی در ترجمه و یا تألیف مقالات این سایت مورد استفاده قرار میگیرد را به اشتراک میگذاریم.
استفاده از کلمات ساده
استفاده از کلمات ساده در تألیف یا ترجمهٔ یک مقاله یک باید است. به طور مثال، به جای کلمهٔ «استیصال» باید از کلمهٔ «درماندگی» استفاده نماییم و یا به عنوان نمونهای دیگر میتوان به استفاده از اصطلاح «در دسترس» به جای «سهلالوصول» اشاره کرد.
پرهیز از کلیشهها
تا حد امکان باید از کلیشههایی همچون «وی ضمن اشاره به» و یا «وی ضمن بیان این موضوع» و غیره خودداری کرد.
استفاده از علائم «» جهت نمایش پیوستگی
برای نشان دادن پیوستگی میان چند لغت، همانطور که در مورد قبل مشاهده میشود، از علائم «» استفاده میگردد.
پرهیز از تکرار
حشو عبارت است از آوردن کلمات و جملاتی که تکراری هستند که از آن جمله میتوان به «اوج قله» و یا «شب ليلةالقدر» اشاره کرد.
ضمایر ملکی و مفعولی
به جای ضمایری همچون تخصصیشان، زندگیشان و شخصیتتان باید به ترتیب از معادلهای تخصصیشان، زندگیشان و شخصیتیشان استفاده کرد.
استفاده از «به» در ساخت صفت
حرف اضافهٔ «به» فقط در ساخت صفت است که میچسبد مثل بهوش و یا بخرد.
- نمونهٔ نادرست: بتدریخ
- نمونه صحیح: به تدریخ
عددنویسی
زمانی که تلفظ اعداد از روال معمول عدد خارج شود و مثلاً مجبور باشیم به جای ۲ بگوییم دوم، باید از معادل غیرعددی استفاده کنیم. به طور مثال داریم:
- نمونهٔ نادرست: قرن ۲۱ام
- نمونهٔ صحیح: قرن بیست و یکم
زمانی که عدد بخشی از واژه باشد، باید از معادل غیرعددی استفاده کنیم:
- نمونهٔ نادرست: ۱۰۰۰ پا، ۱ شنبه، ۱۰۰ البته
- نمونهٔ صحیح: هزارپا، یکشنبه، صدالبته
زمانی که عدد در کنار صفت نسبی «ه» آورده شود، باید از معادل غیرعددی استفاده کرد:
- نمونهٔ نادرست: ۲ روزه، ۱ ساله، ۱۰ گانه
- نمونهٔ صحیح: دوروزه، یکساله، دهگانه
چنانچه عدد به عنوان بخشی از واژهای لاتین آماده باشد، همچون MP3، باید عدد با فونت انگلیسی نوشته شود (به عبارتی، آنچه در خط فوق ملاحظه مینمایید اشتباه است.)
در زبان انگلیسی جهت نمایش اعشار، از نقطه استفاده میشود (مثلاً 3.14) اما این در حالی است که در زبان فارسی باید از علامت / استفاده کرد (مثلاً 3/14).
در صورتی که درصد در کنار عدد بیاید، باید از علامت ٪ آن هم در مقابل عدد استفاده کرد (مثلاً ٪۱۰۰) اما چنانچه به مقدار مشخصی اشاره نشود، باید از کلمهٔ درصد استفاده کرد. به طور مثال، «درصد قابلتوجهی از دولوپرها شببیدار هستند.»
حذف فعل به قرینه
هر جمله دارای بخشهای اصلی و بخشهای تکمیلکننده است که این ارکان و اجزاء نباید از جمله حذف شوند مگر آنکه قرینهای بر حذف آنها دلالت داشته و جای خالیشان را پُر کند. لذا اگر فعلی را حذف میکنید، حتماً این حذف باید به قرینه باشد:
- نمونهٔ نادرست: مراسم بزرگداشت استیو جابز در سیلیکونولی برگزار و تیم کوک در این مراسم به سخنرانی پرداخت.
- نمونهٔ صحیح: مراسم بزرگداشت استیو جابز در سیلیکونولی برگزار شد و تیم کوک در این مراسم به سخنرانی پرداخت.
دوری اجزای افعال مرکب از یکدیگر
بین اجزای فعلهای مرکب نباید فاصله بیفتد. به طور مثال، به جای جملهٔ «ایلون ماسک، مارک زاکربرگ را متهم به کجفهمی در مورد هوش مصنوعی کرد.» باید از معادل «ایلون ماسک ، مارک زاکربرگ را متهم کرد که نسبت به هوش مصنوعی دچار کجفهمی است.» استفاده کرد.
استفاده از «است» به جای «میباشد»
به دو دلیل بهتر است که از «میباشد» به جای «است» استفاده نشود:
- اولاً «میباشد» و دیگر صیغههای «باشیدن» در گفتار عادی مردم رایج نیست و زبان نوشتار بهتر است که به زبان روزمره نزدیکتر باشد
- و ثانیاً اینکه «میباشد» به عنوان فعل اسنادی هیچ فرقی با است ندارد و نیازی نیست جایگزین آن شود.
به طور مثال، جملهٔ «مایکروسافت آمادهٔ تعامل با بنیاد لینوکس میباشد.» بهتر است که به صورت «مایکروسافت آمادهٔ تعامل با بنیاد لینوکس است.» مورد استفاده قرار گیرد.
به کار بردن فعل «شدن» به جای «گشتن»
فعل «شدن» به زبان معیار نزدیکتر است و استفاده از آن نسبت به فعل «گشتن» ارجحیت دارد.
فعل بایستن (باید، میباید بایست، میبایست)
فعل «بایستن» به معنی لازم بودن، ضرورت داشتن و مورد نیاز بودن است که گروهی از روزنامهنگاران در بسیاری از مواقع صیغههای فعل بایستن را جابهجا یا نابهجا به کار میبرند و استنباطشان این است که «باید» و «بایست» کاربردی یکسان دارند در حالی که چنین نیست.
به طور کلی، برای بیان التزام از حال تا آینده از فعل «باید» یا «میباید» استفاده میکنیم مثل «باید بروم» یا «باید گفت» اما از صیغههای «بایست»، «بایستی» و «میبایست» برای بیان لزوم وقوع فعل در زمان گذشته، چه انجام شده باشد و چه نشده باشد، استفاده میکنیم. مثلاً «بایست میرفتم» یا «میبایست میگفتم» اما جملهٔ «میبایست در مسابقه برابر تیم حریف نتیجهٔ خوبی کسب کنیم» بهتر است که به شکل «باید در مسابقه برابر تیم حریف نتیجهٔ خوبی کسب کنیم » مورد استفاده قرار گیرد.
«عدم وجود» به جای «نبود»
عدم به معنای نیستی است و البته به معنای نداشتن چیزی نیز پذیرفته شده است (مثلاً عدم استقبال یا عدم اشتغال) اما در عین حال غلطی که قابلاغماض نیست زیرا به کار بردن دو کلمهٔ «عدم» به معنای «نیستی» در کنار «وجود» به معنای «هستی» است! مثلاً در جملهٔ «سربازان دشمن به علت عدم وجود آشنایی با محل، جان سالم به در نبردند.» باید به صورت «سربازان دشمن به علت آشنا نبودن با محل، جان سالم به در نبردند.» بازنویسی گردد.
تفاوت «با وجود این» با «با این وجود»
«با وجود این» یعنی با بودنِ این وضع که معادلاش «با این همه» است که گاهی به جای آن از «با این وجود» استفاده میشود که غلط است زیرا وقتی میگوییم «با وجود این» سپس میتوان پرسید «با وجود چه چیزی؟» و جواب را در جملهای که پیشتر گفته شده است یافت. به طور مثال، پس از جملهٔ «دیروقت بود، با وجود این به خانهاش رفتیم.»، میتوان پرسید «با وجود چه؟» ولی اگر بگوییم «با این وجود ...» و پرسیده شود «با کدام وجود؟» جوابی به دست نمیآید!
اصول نشانهگذاری
همواره کاما به کلمهٔ ماقبل خود میچسبد، یک فاصله پس از آن قرار میگیرد و سپس کلمهٔ بعد میآید.
- نمونهٔ اشتباه: پس از انجام این کار ، باید وارد فولدر شویم.
- نمونهٔ صحیح: پس از انجام این کار، باید وارد فولدر شویم.
همچنین به یاد داشته باشیم که در نوشتار فارسی، باید از کامای فارسی استفاده کنیم.
- نمونهٔ اشتباه: پس از انجام این کار, باید وارد فولدر شویم.
- نمونهٔ صحیح: پس از انجام این کار، باید وارد فولدر شویم.
نقطه همواره به کلمهٔ ماقبل خود میچسبد، یک فاصله پس از آن قرار میگیرد سپس کلمهٔ بعدی میآید.
- نمونهٔ اشتباه: و باید این کار را انجام داد . در ادامه …
- نمونهٔ صحیح: و باید این کار را انجام داد. در ادامه …
«تر» و «ترین» همیشه جدا و با استفاده از نیمفاصله نوشته میشوند اما استثناءها عبارتند از بهتر، کهتر، کمتر، بیشتر، مهتر
- نمونهٔ نادرست: بزرگتر / می گردد / می شود / می کند / آن ها
- نمونه صحیح: بزرگتر / میگردد / میشود / میکند / آنها
در کلمههای مرکب اگر حرف آخر جزء اول و حرف اول جزء دوم یکسان باشند، دو جزء جدا از هم ولی نزدیک به هم با نیمفاصله نوشته میشود:
- نمونهٔ اشتباه: مهماننواز / داستاننویس / فرششویی
- نمونهٔ صحیح: مهماننواز / داستاننویس / فرششویی
چسبیدن «ها» به کلمه
در کلماتی همچون «چیز»، باید «ها» را چسباند (چیزها) اما در کلماتی همچون «کتاب»، باید «ها» با نیمفاصله به کتاب بچسبد (کتابها) و نمونههایی همچون «کتاب ها» و «کتابها» اشتباه هستند.
رعایت همزه
در برخی شیوههای نگارش به جای همزه از ساختاری همچون «دربارهی»، «مقدمهی» و غیره استفاده میشود اما ما در سکان آکادمی آنها را به صورت «دربارهٔ»، «مقدمهٔ» مینویسیم.
آوردن دو فعل پشت سر هم
باید تمام تلاش خود را بکنیم تا هرگز دو فعل پشت سر هم قرار نگیرد چرا که احتمالاً خواننده نیاز به صرف انرژی بیشتری خواهد داشت تا آن را درک کند.
- نمونهٔ نادرست: از همین روی، در این پست قصد داریم تا دستورات پایهای که هر لینوکسکاری باید برای کار با این سیستمعامل بلد باشد را معرفی کنیم.
- نمونهٔ صحیح: از همین روی، در این پست قصد داریم تا دستورات پایهای را معرفی کنیم که هر لینوکسکاری باید برای کار با این سیستمعامل بلد باشد.
حذف ضمایر
خیلی اوقات به سادگی میتوان دست به حذف ضمایر زد. مثلاً به جای گفتن «وقتی من کسبوکار خود را شروع کردم» بهتر است بگوییم «وقتی کسبوکار خود را شروع کردم».
قرارگیری «را» بلافاصله پس از مفعول
حرف اضافهٔ «را» باید بلافاصله پس از مفعول قرار گیرد.
- نمونهٔ نادرست: من کتابهایی که دوست داشتم را خریدم.
- نمونهٔ صحیح: من کتابهایی را که دوست داشتم خریدم.
جدانویسی کلمات
ظاهراً زبان فارسی دارد به سمت جدانویسی کلمات میرود به طوری که مثلاً به جای «صنعتگر» بهتر است بگوییم «صنعتگر».
معادل فارسی «in relation to»
این عبارت گرتهبرداری از زبان انگلیسی است و بهتر است به جای آن از معادلهای مناسب مانند دربارهٔ، در مورد، در خصوص، راجع به و غیره استفاده کنیم.
- نمونهٔ نادرست: بهتر است نظر همه را در رابطه با این مسئله بدانیم.
- نمونه صحیح: بهتر است نظر همه را در مورد این مسئله بدانیم.
تشدید
گذاشتن تشدید همیشه ضرورت ندارد مگر در جایی که موجب ابهام شود که یکی از مصادیق آن هم همنگاشتها است. به طور مثال: معین/معّین، بنا/بنّا، دوار/دوّار
بیندازد درست است یا بیاندازد؟
خطاهای املایی گاهی بر اثر ناآشنایی با قوانین املای کلمات در ترکیبها رخ میدهند.
نمونهٔ نادرست: بیاندازد / بیاندیشد / بیانجامد / بیافتد
نمونهٔ صحیح: بیندازد / بیندیشد / بینجامد / بیفتد
آیا کاربرد «لازم به ذکر است» درست است؟
این اصطلاح و دیگر اصطلاحات مشابه همچون «لازم به یادآوری است»، «لازم به توضیح است» و غیره امروزه به غلط استفاده میشوند زیرا لازم بودن حرف اضافهٔ «به» نمیگیرد بلکه اساساً بیحرف اضافه به کار میرود چنانکه کسی مثلاً برای نشستن هرگز نمیگوید «لازم به صندلی است.» و از همین روی به جای آن عبارت به سادگی میتوان گفت «این تذکر لازم است.»
فعل مجهول
در زبان فارسی وقتی فاعل جمله ذکر شده باشد، فعل را نمیتوان به صورت مجهول به کار برد. برای مثال داریم:
نمونهٔ نادرست: سورسکد توسط دولوپر ارشد تیم ریفکتور شد.
نمونهٔ صحیح: دولوپر ارشد تیم سورسکد را ریفکتور کرد.
حرکتگذاری
حرکتگذاری ( -َ-ِ-ُ ) تنها در حدی لازم است که احتمال بدخوانی داده شود. مثلاً در عُرضه / عَرضه و یا سرچشمه / سرِ چشمه
«برای» با معنای «به مدت»
به کار بردن این حرف اضافه به معنی «در مدت زمانِ» یا «به مدتِ» بر اثر گرتهبرداری از زبان انگلیسی است و در زبان فارسی بهتر است که از این نوع استعمال پرهیز کنیم:
- نمونهٔ نادرست: برای دو ساعت منتظر او ماندم.
- نمونهٔ صحیح: به مدت دو ساعت منتظر او ماندم.
جمعهای اشتباه
برخی اَشکال جمع واژگان هستند که رایج شدهاند اما در عین حال نباید از آنها استفاده کرد:
- نمونهٔ نادرست: دستورات، گزارشات، سفارشات، پیشنهادات
- نمونهٔ صحیح: دستورها، گزارشها، سفارشها، پیشنهادها
جدانویسی
موارد جدانویسی حرف اضافهٔ «به» عبارتند از:
- حرفِ اضافه: به تو / به مدرسه / به خانه
- حرفِ قسم: به خدا / به جان عزیزت
- میانوند: جزءبهجزء / سربهسر / جابهجا
- حرفِ اضافه مرکب: به طور / به صورت / به وسیلهٔ / به سویِ
- عبارتِ فعلی: به کار بردن / به وجود آوردن / کارد به استخوان رسیدن
- عبارتِ غیرِفعلی: سر به هوا / دست به سینه
- عبارتِ قیدی: به طور کلی
آنچه در این پست گردآوری شده است برگرفته از منابع مختلفی است که برخی از آنها در ادامه آمدهاند که در پایان توصیه میکنیم برای پیشرفت بیشتر در زمینهٔ درستنویسی فارسی معیار، به لینکهای زیر مراجعه نمایید:
- وبلاگ خوابگرد
- کانال تلگرام مؤسسه نجوای قلم
- راهنمای نگارش فارسی سَمت