عامل اول: وقتی درهای مشورت و یادگیری را بسته نگه میدارید
برای چرخاندن چرخ یک تجارت داشتن مهارت و تجربه میتواند بسیار کمککننده باشد. در قدم اول به سمت کاری بروید که کموبیش از آن اطلاعاتی دارید. اما هیچوقت یادتان نرود که شما چه دانش و مهارت لازم را داشته باشید چه نداشته باشید بهتر است از مشاوران مربوط به کاری که میخواهید انجام بدهید، مشورت بگیرید. یادتان باشد آدمهای موفقی مثل بیل گیتس یا سِر ریچارد برنسون از مربیهای حرفهای مشورت میگرفتند و مدام در حال یادگیری بودند تا ریسک شکست در کسب و کار خود را کاهش دهند.
به طور مثال اگر قرار است شروع به تولید لباس بچگانه کنید، نیازهای اولیه مثل چرخها، پارچه، مکان و … باید مهیا باشد، اما قبل از حاضر کردن این موارد در درجهی اول باید به فکر بازاریابی باشید و مشتری و بازار هدف خود را مشخص کنید. اینکه شما بدانید قیمتهای مناسب، نمونه کارهایی که قرار است تولید شود، جستوجو و پیدا کردن فروشندگان و مغازهدارانی که کالای شما را نیاز دارند و موارد دیگر، مسائلی هستند که باید اطلاعات لازم در این زمینه را داشته باشید که خب بهترین راه برای این منظور میتواند مشورت کردن با افراد حرفهای باشد. ورود به کسب و کار بدون جمعآوری اطلاعات دقیق به احتمال زیاد شکست کسب و کار را با خود به همراه خواهد داشت.
عامل دوم: عدم خلاقیت و وجه تمایز در کسب و کار
رفتن به سمت فعالیتی که بازارِ کار آن زیاد شده است، عرصه را برای شما بسیار سخت میکند؛ حتی اگر شما تجربهی لازم را داشته باشید. از طرفی کاری که دیگری انجام داده و موفق بوده دلیل بر انتخاب و موفقیت شما نیست؛ چراکه در اغلب مواقع ارائهی محصولات تکراری که هیچ وجه تمایزی نسبت به محصولات رقبا ندارد، شما را به سمت رکود و شکست هدایت میکند.
فکر خلاقانه و ایجاد محصولی که کاربردیتر و جذابتر باشد، افراد را از مسیر شکست خارج میکند. مثلاً این روزها فروش ماگ بسیار به چشم میآید اما ماگهایی که به شکل خلاقانه طراحی میشوند به طور مثال نوشتههای خاصی روی آنها حک شده، مشتری بیشتری جذب میکند.
عامل سوم: عدم سرمایهگذاری در مکان درست
جمع کردن پول و سرمایه آن هم در این شرایط اقتصادی به قدری دشوار است که برای راهاندازی و حفظ یک کسبوکار نباید بیگدار به آب بزنید. ضعف مکان از بزرگترین عوامل شکست یک کسب و کار است. برای اینکه دست روی جای مناسبی بگذارید نیاز به تحقیق دارید. مثلاً برای راهاندازی یک رستوران، بیش از هر چیزی روی مکان مد نظر تحقیق کنید. اینکه در آن مکان تردد چگونه است، افراد به دنبال چه نوع غذاهایی با چه قیمتهایی میآیند، چه نوع رستورانی نواوری و جذابیت در آن منطقه ایجاد میکند و … در کل در جایی سرمایهگذاری کنید که آیندهای روشن داشته باشد.
حتی اگر قصد دارید فعالیت خود را به شکل اینترنتی شروع کنید عدم توجه به انتخاب کانال ارتباطی مناسب مثل سایت یا شبکههای اجتماعی میتواند به ضرر شما تمام شود.
عامل چهارم: عدم مدیریت روی درآمد و حساب و کتاب
با درآمد خود چه کار میکنید؟ حواستان به سود و زیان کسبوکارتان هست؟ اگر شما حساب و کتاب هر سود یا زیان در کسبوکارتان را نداشته باشید همه چیز از دستتان خارج میشود. شکست زمانی رخ میدهد که شما نتوانید فروش روزانه خود را به حساب بیاورید و به دنبال آن بعد از فروش، درآمد و پول خود را صرف نیازهای شخصی و غیر ضروری خود کنید، در این موقعیت اگر قاطعانه به این معتقد باشید که فروش دیگری انجام میدهید و آیندهنگری نکنید قافیه را باختهاید.
شما اگر قصد توسعه و پیشرفت دارید باید طوری روی هزینهها برنامه بچینید که ۶۰٪ سود خود را به کسب و کارتان برگردانید. بیایید و اگر کسبوکار نوپایی دارید، تا پول به دستتان میرسد، از ولخرجی دور بشوید. در کسب و کارهای اینترتی، استفاده از درگاه پرداخت به شما کمک خواهد کرد مدیریت بهتری بر تراکنشها و فروش آنلاین خود با گزارشگیری داشته باشید.
عامل پنجم: وسواس زیاد شکست کسب و کار را نزدیکتر میکند
شما به عنوان دارندهی یک کسب و کار اگر به سمت کمالگرایی و ایدهآلطلبی زیاد بروید شک نکنید که با شکست روبهرو خواهید شد. وسواس زیاد در انجام کارها باعث میشود تمرکز و انرژی خود را روی کارهای کوچک بگذارید و زمان و پول خود را بیهوده تلف کنید. سعی کنید در انجام کارهای جزئی خیلی تمرکز نکنید و اصلاً انجام این کارها را به کارکنان و همکاران خود بسپارید. الویتبندی شما باید روی کارهای بزرگتر و مهمتر باشد و بیشتر روی این موارد تمرکز کنید.
اگر یک کسب و کار اینترنتی دارید و احساس میکنید تا کنون موفقیت دلخواهتان را به دست نیاوردهاید، مقاله MVP میتواند به شما کمک کند. در حقیقت آشنایی شما با مفهوم MVP تا حد زیادی به رونق و توسعهی تجارت شما کمک خواهد کرد. به ویژه اگر شما از آن دسته فعالان این حوزه باشید که با کمترین میزان توجه به نیازهای مشتریانتان و البته عدم شناخت بازار، اقدام به تولید محصولاتی کردهاید.
عامل ششم: عدم تلاش واقعی
ذهنیت بعضی از افراد که تازه شروع به فعالیت کاری خود کردهاند، آنها را به سمتی میبرد که فکر میکنند با شروع کار همه چیز باید روی غلتک بیفتد و پول از در و دیوار برایشان ببارد. اما مگر این ضربالمثل را نشنیدهاید که میگوید: ” از تو حرکت از من برکت” آیا بدون تلاش مستمر و بدون فکر اقتصادی میتوان پیشرفت کرد؟ تلاش معنا و مفهوم عمیقی در کسبوکار دارد، مثلاً تلاش کنید به شکل مستمر مشتری و نیازهای او را بشناسید، اگر بدون شناسایی بازار هدف شروع به تولید کالایی کنید، با شکست کسب و کار روبهرو میشوید این شناخت در طی فعالیت و عرضهی کالا با توجه به بازخوردها کاملتر هم میشود، از طرفی تلاش کنید مشتری را با ترفندها و تکنیکهای لازم مثل ارسال پیام تشکر در صف مشتریهای خود حفظ کنید.
عامل هفتم: نادیده گرفتن رقبا
فرقی ندارد که شما کسبوکار اینترنتی دارید یا فیزیکی. شناخت رقبا باید یکی از اولویتهای کسبوکار شما باشد. باید بدانید بازار هدف رقبای شما چیست به مواردی مثل جغرافیایی که محصولاتشان را عرضه میکنند، کیفیت و قیمت، راههای ارتباط، چگونگی عرضهی کالا، نوع تبلیغات و… توجه کنید. شناخت نقاط قوت و نقاط ضعف رقبا شما را در برنامهریزی و هدفمند کردن کارهایتان کمک میکند و باعث پیشرفتتان میشود. اگر از این موارد به راحتی بگذرید و از نقاط ضعف رقبا به نفع خود استفاده نکنید، دچار افت در کار شده و مشتری خود را کمکم از دست میدهید.
برای بررسی رقبا در فضای اینترنت، ابزارهای مانند گوگل ترند، similarweb، ahrefs مفید هستند و با تحلیل بازار و میزان قدرت سایتهای رقبا تخمینی از میزان رقابت را خواهیم داشت.
در آخر عامل هشتم: نداشتن محصول با کیفیت برای رشد کسب و کار
اگر شما تمام مواردی را که در این مقاله بیان شد برای جلوگیری از شکست در نظر بگیرید اما در نهایت محصول با کیفیتی را به بازار و مشتری ارائه ندهید، حتی بازاریابی و تبلیغات گسترده هم کمککننده نخواهند بود و دیر یا زود به سمت شکست کسب و کار خواهد رفت؛ پس محصول با کیفیت باید اولویت شما باشد. در پایان باید بگوییم به طور کلی دلایل زیادی میتواند باعث شکست یک کسبوکار بشود، ولی ما در این مقاله به مهمترین آنها اشاره کردیم. به نظر شما در این زمینه چه دلایل دیگری وجود دارد؟