زمانی که وارد حوزهٔ توسعهٔ نرمافزار شدم، یکی از اولین کارهایی که کردم این بود که رفتم و در توییتر یک اکانت درست کردم با این امید که یکسری دولوپر حرفهای ایرانی را دنبال میکنم و هر روز مسائلی فنی و غیرفنی زیادی ازشون یاد میگیرم اما سخت در اشتباه بودم!
در واقع، توییتهایی میدیدم حاوی حرفهای رکیک، مخالفت با این و اون (چون امروزه نشونهٔ اُپن مایند بودن هست!)، فحش به اسلام و چیزهایی از این دست خیلی توی ذوقم خورد اما چیزی که بیش از همه آزاردهنده بود این است که خب من در رادیو فولاستک باید به دنبال دولوپرهای موفق داخل و خارج باشم و جالب اینجاست همونهایی که تا ٪۹۰ پروسهٔ مصاحبه رو باهاشون طی کردیم و بهشون باجهای مختلف دادیم، یهو بیتعهدی کردن و دیگه حتی جواب پیامها رو هم نمیدادن بعد میآمدن در توییتر حرفهای قشنگ در مورد تعهد، سبک زندگی سالم، خوشقولی، کار حرفهای و چیزهایی از این دست میگفتن و دیدم اینجا جای من نیست و کلاً از توییتر خداحافظی کردم.
در فیسبوک هم که از همون روزهای اول یک اکانت باز کرده بودم اما اصلاً حضور فعال نداشتم و پس از مدتی دیدم که ایسنتاگرام تِرِند شده و رفتم یک اکانت باز کردم اما این لامصب چیزهایی بهم آفر میداد که مشمئزکننده بودن و دیدم اینجا هم حالم رو خوب نمیکنه.
در تلگرام هم که فقط دو تا کانال رو دنبال میکنم یکی کانال سکان و دیگری کانال مؤسسه نجوای قلم که شیوههای نگارش فارسی رو آموزش میده تمام و میمونه لینکداین که مجبور هستم داخلش فعال باشم به دو دلیل:
- اول اینکه ۳ الی ۴ هزار فالوور دارم که دلم نمیاد بیخیالش بشم 😉
- دوم اینکه برای یافتن مهمانان بعدی رادیو فولاستک بهش نیاز هست
شاید یک دلیل دیگر هم این باشه که محیطش هنوز تخصصی باقی مونده بماند که گاهی پستهایی همچون تبلیغ قابلمهٔ تفلون، ساپورت زنانه، سَم سوسککش و ... هم در تایملاین نشون داده میشه 😂
آیا Evan Williams را میشناسید؟
اگر سرویس Blogger یا Twitter یا Medium را تاکنون استفاده کرده باشید، غیرمستقیم یکی از مشتریان Evan Williams هستید؛ کارآفرین نخبهٔ آمریکایی که در زمینهٔ کانتنت (محتوا) تونسته به یکی از افراد تأثیرگذار دنیا بشه. در مصاحبهای میگفت که سوشال مدیا را ترک کرده و اصلاً چیز خوبی نمیدونست استفاده از این کامیونیتیهای مجازی رو!
در رسانههای اجتماعی باشم یا نباشیم؟
خب باید دید که هدف چیست و چه چیزی را دنبال میکنیم. در مورد شبکههای اجتماعی خیلی دانش زیادی ندارم اما یک چیز را مطمئن هستم و آن هم اینکه همچون یک چاغوی دولبه برای پرسونال برندینگ است. به عبارتی، هم میتواند یک برند شخصی مثبت و هم یک برند شخصی منفی از ما بر جای بگذارد.
در حقیقت، اینکه چه چیزی را پست میکنیم، چه چیزی را لایک میکنیم، چه چیزی را ریتوییت میکنیم تأثیر مستقیمی بر این دارد که دیگران چه ایماژی از ما پیدا کنند. من در شگفتم چه میشود که مثلاً یک مقالهای که مینویسم و در لینکداین هم ریپست میکنم، اون مقاله طبق معمول حداقل ده دقیقه زمان برای مطالعه نیاز دارد اما صرفاً ۳۰ ثانیه پس از پست کردن میبینم که لایک خورده یا از اون بدتر، مورد بوده طرف مقاله رو نخونده بعد آمده باهاش مخالف کرده چون فقط تایتل رو مد نظر قرار داده 🤔
همانطور که در دنیای واقعی تا حدودی دیگران ما رو از روی دوستان و آشنایانمان، خواه به درست یا غلط، قضاوت میکنند، در فضای مجازی هم مهم هست که چه کسانی رو فالو میکنیم و یا چه نوع فالوورهایی داریم.
نتیجهگیری
نمیدونم رویکرد درستی پیش گرفتهام یا خیر، اما یکی از چیزهایی که در پیش گرفتهام عدم حضور در شبکههای اجتماعی است نشون به اون نشون که اپ هیچکدام از شبکههای اجتماعی حتی تلگرام رو روی گوشیام ندارم و خود رو موظف کردهام که فقط با دسکتاپ از این پلتفرمها استفاده کنم و چندشم میشود وقتی که سالی یک بار مهمانی میروم، از بزرگ و کوچیک گرفته سرشون توی گوشی است و من و شاید یکی دو نفر دیگه داریم دیوار رو نگاه میکنیم.
حدس میزنم، که شاید هم حدسم اشتباه باشه، در فرهنگهای کمتر توسعه یافته اگر کاری که همه میکنن رو نکنی، راه درست رو انتخاب کردهای. ممنون که وقت گذاشتید. جای نظر، انتقاد و پیشنهاد شما در بخش کامنتینگ است.