قبلاً این مقاله را در وبلاگ نوشته بودم اما حذفش کردم و به سکانپلاس منتقل کردم چرا که بیش از آنکه مقاله باشد، به نظر میرسد که دلنوشته باشد.
یکی از خوبیهای متولد شدن در ایران این هست که ما در مملکتی به دنیا آمدهایم که همه چیز آن با الباقی دنیا فرق میکنه و به نوعی خاص هستیم! برای درک بهتر این مسئله، ذکر چند مثال خالی از لطف نیست. مثلاً در همه جای دنیا از شبکههای اجتماعی به عنوان ابزاری برای برندسازی، تعامل با مشتریان، فرهنگسازی و … استفاده میشود، اما در ایران استفاده از شبکههای اجتماعی جرم است و یا به عنوان مثالی دیگر، در همه جای دنیا به شتابدهندهها به شکل اهرمی برای کارآفرینی، تولید علم و کسب ثروت نگاه میشود، اما در ایران شتابدهندهها عامل بیگانه خوانده میشوند.
مثال در این زمینه زیاد است اما آنچه قصد داریم در این پست مورد بررسی قرار دهم، مقایسهای مابین سایتهایی که تولید محتوا میکنند مثل سایتهای خبری، تفریحی و فناوری ایرانی با معادلهای خارجی آنها است. به عبارت دیگر، میخواهم ببینم که چرا اینگونه سایتها آنطور که باید و شاید به مخاطبین خود احترام نمیگذارند و برای عرضهٔ یک مقالهای که توانسته نظر کاربر را جلب کند، به جای ایجاد یک تجربهٔ کاربری خوب، او را با تبلیغات آزاردهنده که گاهی اوقات حواس خواننده را پرت میکنند بمباران کرده و سود خود را به یک تجربهٔ کاربری بهینه ترجیح میدهند!
پیش از هر چیز، برای ثابت کردن هر گونه ادعایی، چند نمونه از سایتهای فناوری انگلیسی زبان که سورس اصلی بسیاری از سایتهای فناوری ایرانی هستند را مد نظر قرار می دهیم:
readwrite.com
thenextweb.com
mashable.com
engadget.com
آنچه در تمامی سایتهای فوقالذکر صدق میکند این است که محتوای فاخری تولید کرده و در معرض دید کاربرانشان قرار میدهند اما مهمتر از آن، محتوای تولید شده را در میان انبوهی از تبلیغات عرضه نمیکنند. در مقابل، باید تعدادی از سایتهای مشابه ایرانی را نیز مد نظر قرار دهیم (باتوجه به سیاستهای سکان آکادمی، زمانی که میخواهیم یک شاهد مثال منفی بیاوریم و آن را تقبیح کنیم، اجازهٔ نام بردن از هیچ برندی را نداریم!) در بسیاری از این سایتها، از هدر و فوتر گرفته تا سایدبارهای دو طرف سایت و حتی تبلیغات درون متنی و غیره، کاربران با انبوهی از تبلیغات بمباران میشوند. اما سؤال اینجا است که چرا؟
چرا برخی وبسایتهای ایرانی کاربران را با تبلیغات بمباران میکنند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت که بسیاری از مجلههای خبری، تفریحی و فناوری تراز اول بینالمللی به یک شرکت بزرگ وابستهاند. به عبارت دیگر، هزینههای جاری اینگونه سایتها مثل فضای هاست، طراحی سایت، تیم اجرایی، مؤلف و … از جایی دیگر تأمین شده، لذا بیزینس پلان اینگونه سایتها به گونهای طراحی شده که تحت هیچ عنوان نیازی به گرفتن تبلیغات برای تأمین هزینههای جاری خود ندارند و اگر هم روزی تبلیغی کنند، به حرفهایترین شکل ممکن این کار را انجام میدهند تا نه تنها کاربر از دیدن تبلیغ اذیت نشود، بلکه برای تبلیغدهنده نیز ارزش افزودهای ایجاد گردد.
اما در مقابل، فضای کسبوکار در ایران به شکل دیگری است و باز هم این فضا با کشورهای تراز اول تا حدود بسیار زیادی متفاوت است. اکثر سایتهای محتوایی ایرانی (که شاید سکان آکادمی هم یکی از آنها باشد) بیزینس پلان خود را به گونهای بستهاند که از طریق تبلیغات، هزینههای جاری خود را تأمین کنند و از همین روی باید از هر فرصتی برای کسب درآمد استفاده کنند.
اما در این بین استثناءهایی هم دیده میشود. مثلاً MAG دیجیکالا را میتوان مثال زد که این مجلهٔ اینترنتی به یک غول فناوری ایرانی وصل است و کلیهٔ هزینههای آن از راههای کسب درآمدی به غیر از تبلیغات تأمین شده است لذا اصلاً نیازی به کسب درآمد از طریق تبلیغات ندارد.
حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که آیا مدیران سایتهایی که کسب درآمد ایشان از راه تبلیغات است به این نکته واقف نیستند که بمباران کاربران با تبلیغات میتواند UX بدی ایجاد کند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت چرا که نه! مدیران اینگونه سایتها به خوبی از این مسأله آگاهی دارند و میدانند که بمباران مخاطب با تبلیغات یعنی کم ارزش تلقی کردن کاربر اما این گونه مدیران یا بهتر بگوییم وب مسترها یک چیز دیگر را هم به خوبی میدانند و آن هم اینکه هر کشوری سطح توقع و استانداردهای زندگی و لایف استایل خاص خود را دارا است.
مثلاً ممکن است اگر سایت X در کشور Y کاربرانش را با تبلیغات بمباران کند، در شبکههای اجتماعی موجی ایجاد شود مبنی بر تحریم کردن آن سایت و دیری نخواهد گذشت که سایت محبوبی که در روز چندین هزار پیج ویو داشته، ظرف مدت چند ماه به ورطهٔ ورشکستگی کشانده شود اما در کشوری همچون ایران، باتوجه به اینکه استانداردهای همه چیزمان متفاوت از یک کشور جهان اول است، مدیران سایتهای موفق میدانند که کاربر ایرانی ممکن است در چند ماه اول از دیدن تبلیغات اذیت شود، اما پس از مدتی به آن عادت کرده و صدایش هم در نخواهد آمد و این میشود که نه تنها چنین سایتهایی محبوبیت خود را از دست نمیدهند، بلکه روز به روز هم به تعداد مخاطبینشان افزوده میشود!
مشکلی به نام تلگرام
این به اصطلاح شبکهٔ اجتماعی (تلگرام) یکسری چالشها و ناهنجاریها را هم با خود به همراه داشته است. برای مثال، امروزه میبینیم که مثلاً یک کانال تلگرامی سورس خبری بسیاری از دوستان و آشنایان ما شده و این در حالی است که صحت و سقم محتوای آن کانال اصلاً قابل استناد نیست. علاوه بر این، محتوای کوتاه و سرگرمکننده، ویدیوهای چند ثانیهای و چیزهایی از این دست که از طریق این پلتفرم در میان کاربران چند میلیونیاش به اشتراک گذاشته میشود، در طول زمان منجر به این گشته تا سلیقهٔ کاربران از خواندن مقالات طولانی، متون حجیم و غیره فاصله گیرد و به نظر هم میرسد که این فاصله در طول زمان بیش از پیش بیشتر گردد.
راه کار چیست؟
پیش از آنکه راهکاری ارائه دهیم، فلشبَکی به گذشته میزنیم. اگر چند سال پیش را به یاد آوریم، ممکن است صحنههایی از ماشینهای پلیس به ذهنمان خطور پیدا کند که چند سرباز یا افسر پلیس یک پیکان قراضه را هُل میدانند تا روشن شود، سپس سوار آن شده و به مأموریت میرفتند اما پس از آنکه ماشینهای پلیس به بنزهای مدرن ارتقاء پیدا کردند، در آن سالها با تردد بنزهای پلیس در خیابان اول شکه میشدیم اما به مرور زمان به آن عادت کردیم. در واقع، مسئولین وقت استانداردهای پلیس را بالا بردند و کاری کردند که ما دیگر در عصر حاضر نمیتوانیم یک پیکان را به عنوان ماشین پلیس قبول کنیم و امروزه ماشینهای پلیس جدید هم جزو ماشینهای نسبتاً خوب و مدرن بازار هستند.
در عرصهٔ وب هم ما نیاز به یک رُنسانس داریم به این شکل که مثلاً اگر سکان آکادمی به شعور مخاطبینش توهین میکند، ایشان را ابزاری برای کسب درآمد مستقیم خود نگاه میکند، هدفش به جای تولید علم، کسب منافع شخصی است و هدف برایش وسیله را توجیه میکند، در چنین شرایطی کاربران باید این سایت را تحریم کنند تا درسی شود برای سایر وب مسترها! به عبارت دیگر، ما باید استانداردهای تولید محتوا را در وب فارسی بالا ببریم و خواهیم دید که پس از چند سال، باتوجه به اینکه کاربران محتوای فاخر دیده و خواندهاند، دیگر ظرفیت پذیرش سایتهایی تبلیغات-محور که UX (تجربهٔ کاربری) خوبی رقم نمیزنند یا کانالهای تلگرامی بیهویت را نخواهند داشت.
ممنون که وقت گذاشتید. جای نظر، انتقاد و پیشنهاد شما در بخش کامنتینگ است.