میخواستم عنوان پست رو بذارم
معرفی کتاب : اوج گیری (قواعد سهگانه تفکر استراتژیک پیشرفته)
ولی به چند دلیل این کار رو نکردم .
اول این که من تازه صفحه 19 این کتاب رو تموم کردم و مطالب کتاب بعد فهرست و ... از صفحه 15 شروع میشه یعنی در حقیقت من فقط صفحات 15 ، 16 ، 17 ، 18 و 19 این کتاب رو خوندم و ممکنه بخوام تا اخر خوندن این کتاب هزار تا پست در موردش بگذارم .
راستشو بخواید دومیشو یادم رفت نصف شبه دیگه چه توقعی دارید ؟
خب اول کتاب رو معرفی میکنم بعد نکته ای که میخواستم بگم رو میگم .
اسمشو که بالا گفتم
نویسنده : ریچ هورواث
مترجمان : نادر سیدکلالی و بابک وطندوست
انتشارات : آریاناقلم
خب و اما چی باعث شد بعد خوندن این چند صفحه بخوام در موردش صحبت کنم .
خیلی توی نظرات و یا پست هایی که گذاشته شده هم توی سکان هم توی شبکههای اجتماعی از اوضاع بد و نابه سامان ایران برای کسب و کار بخصوص توی حوزه نرم افزار گفتیم ولی این کتاب شروعش خیلی جذاب بود در مورد تجربش توی خلبانی گفته بود .
یه نکته بگم قبل این که بگم چی گفت ، ببینید من دقیقا متن کتاب رو نمینویسم برداشت خودم رو مینویسم پس ممکنه یکم فرق کنه روی این حساس نباشید .
گفت رفته خلبانی پرواز کردند بعد که یکم بالا رفتند سکان رو دادند دستش و پرواز کرده و مشغول چک کردن یک سری مسائل بوده که همون مربیش بهش میگه
- میدونی 30 متر دیگه بالا بردیمون ؟
بعد میگه باد با سرعت 40 کیلومتر بر ساعت توی کابین میوزید (چون در نداشته هلکوپتره ) میگه جواب دادم نه و بهش گفتم شاید بهتر باشه خودت سکان رو در دست بگیری و مربی هم قبول کرده .
(فکر کنم با روایت خیلی بدم اصلا نا امیدتون کردم از خرید کتاب )
جالب بود که بعضی وقتا با یکم پیشرفت نابجا میتونه اوضاع خراب بشه ولی از اون جالب تر این بود که همین صفحه 19 که الان خوندم در مورد این حرف میزد که مقصر اونجا شرایط بد بوده یا خود این که آمادگی برای پرواز در شرایط بد رو نداشته . و توی کتاب اومده :
وزیر پیشین خزانهداری ایالات متحده آمریکا به درستی گفته بود : «شرکت های بزرگ عزر بهانه نمیآورند ؛ بهانه هایی مانند این که عملکرد ضعیفشان به خاطر اوضاع نامناسب اقتصادی بوده است یا قیمتها خوب نبودهاند. این شرکتها در هر شرایطی خوب عمل میکنند.»
بعد با خودم فکر کردم چرا کسانی که توی ایران مسائل فنی رو یاد گرفتند اونطرف به شدت موفق میشند . در واقع میشه گفت کم نداریم متخصص هایی که تا یک برهه زمانی از زندگیشون رو که مقدمات رو میخواستند یاد بگیرند و مسائل فنی رو توی ایران بوده و میشه گفت سیستم آموزشی که من خودم خیلی ازش شکایت دارم هرچند اشتباه داره ولی توی این زمینه خیلی بد عمل نکرده و اتمسفر موجود هم بد نبوده که طرف تونسته به یک دانش متوسط به بالایی برسه که اونطرف طالبش شدند .
همیشه مشکل رو بعد رد این مورد مینداختم گردن شرایط یعنی میگفتم خب با توجه به کار شکنیهایی که هست نمیشه کار رو درست توی ایران پیش برد و همیشه هم این ته ذهنم بود که اگر شرایط واقعا بد هست و جلوی پیشرفت رو میگیره چرا یک عده حتی معدود موفق میشند و این برام غیر قابل درک بود چون توی برنامه نویسی (مسائل فنی ) میگم اگر یکی قبلا یک کاری رو کرده پس حتما شدنی هست و حتما انجامش میدم اگر کسی اون کار رو نکرده حتما شدنی هست ولی زمان نیاز داره و شاید بشه بجای اون کار یک کار بهتر کرد .
خلاصه با خوندن این چند صفحه از این کتاب به نظرم اومد اگر توی شرایط به ظاهر نابسامان ایران من نمیتونم یک کسب و کار موفق رو راه بندازم و رهبری کنم میتونه این مشکل از من باشه چون اونطرف هم شرایط بد هست و اصلا اینطور نیست که ... همه چیز برات آماده باشه و همه باهات همکاری کنند نمونش چالشی که سر راه اوبر هست یا چالشی که فیسبوک رو درگیر کرد یا چالش ایلان ماسک برای تولید تسلا مدل اس 3 اگر اشتباه نکنم ، خب پس تا اینجا تخصص رو داریم شرایط هم هر دو طرف بد هست حالا یکی یکم بدتر هست ولی اون مهم نیست پس چیزی که باعث میشه اونجا بتونند خیلیها موفق بشند و اینجا نه شاید نحوه تفکرمون در مورد مدیریت و رهبری توی شرایط مختلف هست . و شاید این کلید پیشرفت باشه که اگر کسب و کار من شکست میخوره من مقصرم حالا بجای گشتن دنبال مقصر زمان و هزینه رو بذارم برای پیشرفت خودم و سازمان و مدیریت شرایط اینطوری میشه به موفقیت رسید .
یادمه یکبار توی یک گروه تلگرامی که اسمش جامعه برنامه نویسان استارتاپی ایران بود موضوع فیلترینگ سه سوت جابز مطرح شد و همه داشتند تف و لعن میفرستادند به مدیران و مسئولین به خاطر این کار شکنی ولی بعد بررسی و خوندن چند تا خبر بعدی که منتشر شد دیدیم خب اینها داشتند بدون مجوز فعالیت میکردند و چند بار هم براشون اخطار کتبی ارسال شده بوده و توجه نکرده بودند . بعد کلی بحث تونستم بقیه رو متقاعد کنم شاید شرایط و قوانین توی ایران سخت باشه ولی نشدنی نیست انجام کار درست و با کیفیت فقط دوندگی زیاد داره و باید کفش آهنی بپوشیم . هرچند من تا بحال کسب و کار اجرا شده ای که خودم راه انداخته باشم ندارم ولی کمک هایی کردم با ایده ها و راهنمایی هام به بقیه که هرکجا بهم گوش کردند سود بردند و کسب و کار خودم هم ان شاء الله تا چند وقت دیگه شروع میشه همراه با انتشار فاز آلفای پروژم .
ولی به نظرم این با چیز هایی که توضیح دادم منطقی هست که اگر مشکلی هست نه از تخصص ما و نه از شرایط بلکه فقط و فقط مشکل از نحوه تفکر ما در مورد استراتژی هست .
اگر اخبار رو همیشه دنبال کنید متوجه میشید توی دنیا هنوز بعد این مدت مشکلاتی برای شرکت های بزرگ به وجود میاد که موجب تغییر یک قانون موجود یا تصویب قانون جدید میشه یعنی شرکتها انقدر رشد کردند که میتونند روی قانون گذاری تاثیر گذار باشند یا در بعضی موارد این شرکتها میتونند موجب بشند که یک دستور قطعی شکسته بشه مثل دستور ترامپ در مورد ممنوعیت صادرات به ZTE که بعد اعلام ورشکستگی این شرکت ترامپ دستورش رو شکست میتونید از لینک : https://goo.gl/wYpdGp بیشتر در موردش بخونید .
خب پس فکر میکنم این کم کاری از ماست که نمیتونیم موفق بشیم و تاثیر گذار باشیم در واقع فقط تاثیر پذیر از شرایط هستیم و با کوچک ترین نسیمی هلکوپتری که ما سکان دارش هستیم جابجا میشه و به سیم برق گیر میکنه و سقوط میکنه .
میدونم تلخه و قطعا نمیخواید بپذیرید ولی مسبب شکست ما خودمون هستیم و این یک مسئله دائمیه ولی شکست دائمی نیست میتونیم با قبول این که مقصر هستیم و تلاش برای پیشرفت و بهبود به موفقین برسیم.
خیلی دوست دارم نظرات شما دوستان رو هم بدونم .