حتما برای شماهم پیش اومده که یک چیزی که قانونا باید کار بکنه توی پروژه کار نمیکنه یا شب پروژه رو سالم میبندید و وقتی صبح بر میگردید بلافاصله بعد زدن دکمه کامپایل با انبوهی از ارور ها مواجه میشید یا بعضی وقتا شروط ایف و الس رو کاملا درست میچینید ولی بعد چندین بار ران گرفتن و جواب اشتباه گرفتن تصمیم میگیرید کاملا بدون پایه و اساس علمی و منطقی تمام شروط رو برعکس کنید و در کمال تعجب میبینید برنامه کار میکنه .
خب آخرین مورد رو بگم بعد پرده از راز این مشکلات بردارم .
یک روز همکارم صدام زد و گفت این تابع درست کار نمیکنه منم که به شدت توی مشکل خودم گیر کرده بودم رفتم توی تابع رو نگاه کردم هیچ چیز خاصی نداشت به همکارم گفتم لاگ بذار بعد دیدم یه حلقه فور هست که نصف دستوراتش ران میشه بعد برنامه در کمال تعجب ازش میپره بیرون و دوباره میاد توش یعنی بعد از اجرای نصف دستورات حلقه برنامه میرفت دستورات بالای حلقه رو اجرا میکرد و باز داخل فور میاومد و باز همین جریان و برنامه هنگ میکرد بعد همکار سومم رو صدا زدیم که اون هم به شدت درگیر بود و به حرف ما دوتا گوش داد بعد اجرای برنامه رو دید و حرف ما رو تایید کرد . بعد مدیر اومد که توی پروژه درگیر نبود ولی به شدت فکرش درگیر امور مدیریتی بود اون قانع نمیشد و میگفت امکان نداره اینطوری باشه حتما یجایی اشتباه کردید خلاصه کار به جایی رسید که دیگه داشتیم تصمیم میگرفتیم فیلم بگیریم بذاریم یوتیوب که خدا رو شکر نگرفتیم .
سر ناهار بودیم که همکارم بعد کلی وقت که به دیوار خیره شده بود بلند شد رفت پای سیستم یکم کد زد و سرش رو گرفت و گفت : باورتون نمیشه اگر بگم مشکل چی بود
من گفتم: این مدت انقدر چیزای عجیب غریب دیدم که هرچی بگی باورم میشه
گفت : همون تابع رو وسط حلقه فور صدا زده بودم
بعد همگی شکممون رو گرفتیم و زدیم زیر خنده و دیگه نتونستیم ناهارمون رو بخوریم .
و اما دلیلش همونطور که متوجه شدید بعد گذشت یک مدت از درگیری توی پروژه به شدت چشمتون به کد خیره میشه و مسائل رو انقدر از جلو نگاه میکنید که دیگه میشه گفت اونها رو نمیبینید و وقتی از همکارهای درگیر تر از خودتون کمک میخواید هم کمکی بهتون نمیکنند و تاییدتون میکنند و اگر دقت کرده باشید این مشکلات با نزدیک شدن به ددلاین(ضرب العجل) به دلیل افزایش فشار کاری و خستگی بیشتر میشند مثلا آخر روز وقتی پروژه کاملا درست هست تصمیم میگیرید یک راه حلی که به ذهنتون رسیده رو تست کنید ولی وسطش همکارتون میگه ساعت کاری تموم شده و شما هم که به شدت خسته هستید همون موقع ذخیره میکنید و ادیتور رو میبندید و فردا وقتی بر میگردید آخرین وضعیت پایدار پروژه رو به خاطر دارید .
چه مشکلات عجیب و غریب مشابهی برای شما یا همکارانتون پیش اومده ؟