هر دو مدیر با تعجب به من نگاه می کردن. اونا برای لحظاتی شوکه شده بودن. همین الان بهشون گفته بودم که تصمیم گرفتم استعفا بدم. یکی از اونها سریع به حالت عادی برگشت، لبخند زد و گفت که از این تصمیم من متاثر شده. البته اون می دونست که توی کار ما آدم ها معمولا بیش تر از چند سال توی یک شرکت کار نمی کنن.
نمی خواستم بیشتر به گپ و گفت ادامه بدم به همین خاطر سرم رو تکون دادم، عذر خواهی کردم (مطمئن نیستم چرا) و بهشون گفتم کارهای اداری رو تا آخر هفته با مدیر دفتر انجام میدم. از اتاق خارج شدم و به میزم برگشتم.
آخر هفته از اون یکی مدیر ایمیلی دریافت کردم. نوشته بود که از این تصمیم پیش بینی نشده خیلی ناراحته. از من پرسید چه کاری میتونه انجام بده تا نظرم رو عوض کنه. بهش گفتم که تصمیم من برای ترک مجموعه نهایی شده.
باید بگم که من به خاطر مسائل مالی این تصمیم رو نگرفتم. در حقیقت قرار بود یه ترفیع بزرگ و مسئولیت های بیشتری دریافت کنم. همچنین تصمیم من به خاطر روابط کاری نبود. من از همکار هایی که داشتم راضی بودم و بعضی از اون ها رو جز دوست های خوبم می دونم.
به این دلیل تصمیم به ترک مجموعه گرفتم که گیر کرده بودم و دیگه جایی برای رشد من نبود. دیدن این که من توسعه دهنده ای بودم که 5 سال از روند های مدرن کاری عقب افتاده، من رو اذیت می کرد.
با این که تلاشم رو می کردم تا تغییر های بزرگی در سطح فنی و مدیریتی شرکت ایجاد کنم اما به نظر قابل دست یابی نبود. همچنان در حال تلاش برای رسیدن به کیفیتی بودیم که به مشتری هامون قول داده بودیم. داشتیم از تکنولوژی های قدیمی استفاده می کردیم. تقریبا هر روز رو ناراحت و افسرده به خونه می اومدم.
البته من تنها فردی نبودم که این مشکل رو داشت. طی سه سالی که برای اون شرکت کار می کردم 8 نفر از 25 نفر، شرکت رو ترک کردن و نزدیک همون تعداد استخدام شدن. بیشترشون توسعه دهنده های جوانی بودن که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شدن. دقیقا مثل سه سال پیش من. هر بار که این اتفاق می افتاد به عنوان یک روند عادی در شرکت های توسعه وب از اون یاد می شد. مدیرمون موقع استعفا من هم، همین رو به من گفت.
بعد اون زمان متوجه شدم که مدیر من اشتباه می کرد. اینکه هر 5 سال شغل عوض کنیم و یک سوم شرکت با توسعه دهنده های بی تجربه عوض بشن، عادی نیست. البته باید همیشه جا برای رشد توسعه دهنده های جوان باشه اما چه کسی تجربش رو به اون ها منتقل کنه اگه هیچ توسعه دهنده با تجربه ای توی شرکت نمونده باشه؟
نه! این چیز ها فقط وقتی عادی هستن که شرکت شما نتونه روی افراد اونطوری که لازمه سرمایه گذاری کنه. به نظر می رسه این مشکل خیلی معمول هست.
من از کار کردن توی اون شرکت پشیمون نیستم. چیز های با ارزشی اونجا یاد گرفتم. تا زمانی که خیلی طولانی نشده، ایرادی نداره که در جایگاهی باشیم که فضای رشد نداره. باید مواظب باشید و به طور مرتب شرایط خودتون رو ارزیابی کنید. ممکنه بدون اینکه متوجه بشین گیر کنین.
پیشنهاد من اینه که موقعیت و مسئولیت هاتون در شرکت رو عوض کنین یا اگه این کار برای شما جواب نداد شغلتون رو عوض کنید. میدونم که انجام دادنش به راحتی نوشتنش نیست. خود من بعد از دو سال متوجه شدم که گیر کردم و یک سال دیگه طول کشید تا جایی رو پیدا کنم که فضای کافی برای رشد من داشته باشه.
مهم اینه هر تغییری که توی مسیر شما ایجاد بشه، شما هرگز زمان خودتون رو بیهوده نگذرونید.