الگوریتم ابداعی استاد مصطفی ملکیان جهت اعتماد کردن به سایرین

الگوریتم ابداعی استاد مصطفی ملکیان جهت اعتماد کردن به سایرین

در هفتین گردهمایی سالانه گفتگو که مورخ 1397/12/04 برگزار شد، افتخار این را داشتم که در محضر استاد مصطفی ملکیان باشم که در این رویداد وی طی حدوداً ۱ ساعت در مورد اعتماد صحبت کرد. آنچه در ادامه عرض می‌کنم کپی‌رایتش ٪۱۰۰ متعلق به ایشان است و من صرفاً (نقل به مضمون) نکات ایشان را بازگو خواهم کرد.

«اعتماد» با «قابلیت اعتماد» دو مقولهٔ مجزا هستند
اساساً آدم‌ها در هر موقعیتی که باشند باید طوری رفتار کنند که قابل‌اعتماد باشند. به کلام ساده، دیگر افراد بتوانند به ایشان اعتماد کنند اما در مقابل ما این وظیفه را نداریم که تحت هر شرایطی به همه اعتماد کنیم! در حقیقت، اینکه زن هستیم یا شوهر، کارمند هستیم یا کارفرما، سیاست‌مدار هستیم یا ... باید به گونه‌ای رفتار کنیم که قابل‌اعتماد باشیم اما وقتی که پای اعتماد کردن به میان می‌آید، همواره باید این پرسش را مطرح کنیم که «کجا باید اعتماد کنم و کجا نباید؟»

وقتی که پای اعتماد کردن به میان می‌آید، ما می‌توانیم به اشخاص، اشیاء و نهادها اعتماد داشته باشیم یا نداشته باشیم. وقتی که می‌گوییم اشخاص، منظور این است که مثلاً به همسر خود چه‌قدر اعتماد داریم؛ وقتی می‌گوییم اشیاء، منظور آن است که به سروری که سایت‌مان روی آن هاستینگ شده چه‌قدر اعتماد داریم (البته ایشون مثال صندلی رو زدن و من بردمش توی حال‌وهوای توسعهٔ نرم‌افزار 😊) و وقتی می‌گوییم نهادها، منظور آن است که به فلان دولت، اِن‌جی‌او، وزارت‌خانه، آموزش و پرورش و ... چه‌قدر اعتماد داریم.

فواید اعتماد کردن چیست؟
نیاز به توضیح نیست که وقتی اعتماد می‌کنیم، خیال‌مان راحت می‌شود. فرض کنید یک غریبه را در خیابان می‌بینید و دل‌تان می‌سوزد و شب وی را به خانهٔ خود می‌برید. در چنین شرایطی، شما دو راه‌کار پیش رو دارید: یا به وی اعتماد داشته باشید و یا به او بی‌اعتماد باشید. اگر به وی اعتماد کنید، خب نیاز به توضیح نیست که با خیال راحت می‌توانید سر خود را روی بالش بگذارید اما اگر به وی اعتماد نکنید، مجبور هستید که تا صبح بیدار بمانید و در غیر این صورت،‌ ممکن است فردا صبح سر خود را به جای روی بالش،‌ روی سینهٔ خود بیابید 😈

آشنایی با سه مؤلفهٔ اعتماد
به طور کلی، اعتماد سه مؤلفه دارد که عبارتند از اعتمادکننده، اعتمادشونده و موضوع اعتماد. به طور مثال، وقتی در شرکتی استخدام می‌شویم، موضوع اعتماد همکاری فی‌مابین است و ما شخصی هستیم که اعتمادکننده می‌باشیم چون به کارفرما که در اینجا نقش اعتمادشونده را داراست اعتماد کرده‌ایم که مثلاً حقوق ما را نخورد (البته عکس این موضوع هم صادق است و گاهی جای اعتمادکننده و اعتمادشونده در حوزهٔ بیزینس فرق می‌کند به طوری که مثلاً ممکن است در مواردی کارفرما اعتمادکننده باشد و کارمند اعتمادشونده اما موضوع اعتماد کماکان ثابت باقی خواهد ماند.)

تا اینجای بحث یک طرف، عنوان زیر و بحث مرتبط با آن یک طرف دیگر به نظرم بسیار زیبا بیان کردند ایشون.

پنج جا اعتماد کردن عقلانی است
به طور کلی، اگر بخواهیم الگوریتمی مبتنی بر عقل و منطق برای موضوع اعتماد توسعه دهیم، می‌توانیم به موارد پنج‌گانهٔ زیر اشاره کنیم:

۱. اگر اثبات شود که عشق فی‌مابین وجود دارد، در چنین موقعیت‌هایی اعتماد کردن عقلانی به نظر می‌رسد (البته همیشه یک درصد هم باید جای خطا گذاشت!) حتی اگر بحث عشق و عاشقی هم در میان نباشد، چنانچه دو نفر به معنای واقعی کلمه یکدیگر را دوست داشته باشند، جنس ارتباط ایشان به گونه‌ای است که اعتماد کردن کاری عقلی است.

۲. اگر جایی منافع مشترک وجود داشته باشد، در چنین مواقعی نیز می‌توان اعتماد کرد. فرض کنیم یک استارتاپ به راه می‌اندازیم و یک سرمایه‌گذار می‌آید و مثلاً ۱ میلیارد تومان روی کسب‌وکار نوپای ما سرمایه‌گذاری می‌کند. در اینجا چون هم بنیان‌گذار و هم سرمایه‌گذار دارای Mutual Interest (منافع مشترک) هستند، پس اگر به یکدیگر اعتماد کنند کاری عقلانی کرده‌اند.

۳. اگر هم طرف مقابل یک حد نصاب اخلاقی داشت، یعنی مینیمم خصوصیاتی اخلاقی که اگر کسی داشته باشد گفته می‌شود وی آدم خوبی است یا به عبارت بهتر وی یک انسان است، در چنین موقعیت‌هایی نیز می‌توان اعتماد کرد اما توجه داشته باشیم که این گزینهٔ سوم برای اندک افرادی قابل‌تشخیص است چرا که بحث اخلاق موضوعی کاملاً انتزاعی است و در چنین موقعیت‌هایی خیلی باید دست به عصا حرکت کرد.

۴. اگر هم اعتماد داشته باشیم که در جایی نظارت وجود دارد، به راحتی در چنین جاهایی می‌توان اعتماد کرد البته این منوط به شرایطی است که اون دستگاه ناظر خود قابل‌اعتماد باشد. مثلاً اگر از فلان شرکت خدمات اینترنت وای‌فای خریداری نموده‌ایم و اعتماد داریم که روی اپراتورهای این شرکت نظارت هست و کلیهٔ گفتگوهای ایشان ضبط و بررسی می‌شود، در چنین شرایطی اگر اینترنت ما قطع شد و زنگ زدیم و اپراتور گفت که «مشکل از خط شماست و ربطی به شرکت ما ندارد.»، در این موقعیت می‌شود به حرف وی اعتماد کرد.

۵. اگر با فردی،‌ نهادی، سازمانی، شرکتی و به طور کلی هر هویتی که تا الان ظلم نکرده است سروکار داریم، می‌شود به وی اعتماد کرد اما توجه داشته باشیم که اگر فردی مثلاً‌ ۵۰ سال است که خیانت یا ظلم نکرده است، این اصلاً بدان معنا نیست که طی دو دههٔ آینده هم ظلم نخواهد کرد اما به هر حال احتمال چنین چیزی ضعیف است و اعتماد کردن بهتر از بی‌اعتمادی است.

جمع‌بندی
در خلال صحبت‌ها، ایشون اشاره کردند کسانی که به هر کسی و هر چیزی بی‌دلیل اعتماد می‌کنند این اشان از بدبختی‌شان دارد اما این نوع اعتماد دو ویژگی داراست. اول اینکه چنین اشخاصی حال درونی خوبی دارند چون همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم وقتی کسی به دیگران اعتماد می‌کند خیالش راحت می‌شود اما در عین حال وضعیت بیرونی ایشان در بیشتر مواقع آسیب‌زا است به طوری که گاهی بهای گزافی بابت این اعتماد غیرعقلانی خود دارند.

نکتهٔ دیگری که گفتنش خالی از لطف نیست اینکه ایشون فرمودند وقتی مثلاً می‌گوییم «من به فلانی اعتماد دارم.» این گزاره از بیس اشتباه است به طوری که ما باید بگوییم «من به فلان شخص در فلان موضوع به فلان میزان اعتماد دارم.»

اجازه دهید برای درک بهتر این موضوع مثالی بزنیم. مثلاً به جای اینکه بگوییم «من به همسرم اعتماد دارم.» بهتر است بگوییم که «من به همسر اعتماد کامل دارم که به من خیانت نخواهد کرد اما اینکه چیزی را بخواهد پیگیری کند و یادش بماند فقط پنجاه درصد به او اعتماد دارم و به اینکه همیشه راستش را بگوید هم اعتماد کمی دارم و به اینکه روزی حلال کسب می‌کند هم اعتماد ٪۱۰۰ دارم.»

در پایان اگر علاقمند به دنبال کردن ایشان دارید، می‌توانید عضو کانال تلگرام مصطفی ملکیان شوید و می‌توانید از این لینک در تلگرام فایل صوتی این سخرانی را دریافت کنید. ممنون که وقت گذاشتید. جای نظر، انتقاد و پیشنهاد شما در بخش کامنتینگ است.

از بهترین نوشته‌های کاربران سکان آکادمی در سکان پلاس


online-support-icon