اندکی صبر، سحر نزدیک است...؟
من، به عنوان یک برنامهنویس در کشوری به نام ایران به دنیا اومدم و همینجا زندگی میکنم پس در نتیجه از یک سری حقوق اولیه محروم هستم!
چرا؟ چون من ایرانیام!
نکته: لطفا دربارهی موارد زیر، روشهای دور زدن تحریم و فیلتر رو یادآوری نکنید.
من، توانایی ساخت اپلیکیشنهای باکیفیت موبایل رو دارم اما نمیتونم برنامههامو در مارکتهای جهانی مثل پلیاستور قرار بدم و کسب درآمد کنم.
چرا؟ چون من ایرانیام!
من، میتونم وبسایتها و وباپلیکیشنهای خوبی ایجاد کنم اما نمیتونم یک حساب پیپال داشته باشم تا با مشتریهای بینالمللی قرارداد ببندم.
چرا؟ چون من ایرانیام!
من، به صورت فریلنسری کار و زندگی میکنم اما نمیتونم در سایتهایی مثل freelancer و upwork ثبتنام و فعالیت کنم.
چرا؟ چون من ایرانیام!
من، به بالا بردن سطح علمیام در برنامهنویسی اهمیت میدم اما نمیتونم در سایتهایی مثل udemy و lynda ثبتنام کنم و آموزش ببینم.
چرا؟ چون من ایرانیام!
من، شرایط رو قبول میکنم، ذهنم رو آزاد میکنم و آرزو میکنم افرادی که باعث و بانی این وضعیت هستند (چه داخلی و چه خارجی) اگه عدالتی در این جهان هست، به شدیدترین حالت ممکن نتیجهی کارهاشون رو ببینن.
پس من، یک استارتاپ نوپا و آیندهدار رو ایجاد میکنم، زندگیمو فداش میکنم و هرچه در توان دارم انجام میدم ولی ... این بار ایرانیها نابودم میکنن.
چرا؟ چون من ایرانیام!
من، دیگه خسته میشم و میخوام خانوادهم رو با انبوهی از دلتنگی و ناراحتی ترک کنم و از این سرزمین برم اما ... بهم میگن باید ۲ سال از زندگیتو به ما بدی، هرچی یاد گرفتی رو فراموش کنی و باهات مثل یک حیوان رفتار بشه.
چرا؟ چون من ایرانیام!
اندکی صبر، سحر نزدیک است...؟
سرنوشت رو نمیشه تغییر داد. حتی آیندهی زندگیت رو شاید نذارن. اما اون چیزی که تو مغزته، خودتی!