
- خانه
- تالار گفتگو
- مباحث عمومی برنامهنویسی
- مهاجرت به تهران جهت یافتن شغل در حوزه برنامه نویسی

پاسخها به این تاپیک

Danyal H.Dعلاقه مند به برنامه نویسی و iot
۱۳۹۷/۰۳/۲۶
سلام.بنظر من شما اول رزمتون رو به چند شرکت که تو تهران هستند بفرستید و برید برا مصاحبه خودتون رو بسنجید ببینید. اگه دانشتون کم بود افزایشش بدید و اگه نه دیدید چند شرکت قبولتون کردن اون وقت مهاجرت کنین.اینکه بدون در نظر گرفتن شرایط خودمون و شرایط شرکت بریم اونجا ممکنه در پیدا کردن شغل به مشکل بخوریم وقت و هزینه مون هدر بره.

kernel علاقمند به هک و امنیت ، یادگیری ماشین
۱۳۹۷/۰۲/۰۵
درود ، متاسفانه شغل ها در زمینه ICT به کلان شهر ها خلاصه میشوند و کمتر شرکتی و استارت آپی در شهرستان های کوچکتر وجود دارند ،
مهاجرت به کلان شهر ها علاوه بر مزایا ،معایبی از جمله عدم تطابق با زندگی در کلان شهر ها، مشکل مسکن و مشکلات این چنینی هم برای شما پیش خواهد آمد ، شما اگر بصورت فریلنس بتوانید ب فعالیت خود در شهر خودتان ادادمه بدهید ، بهترین فیدبک را خواهید گرفت ،اگر هم قصد مهاجرت دارید میتوانید از خوابگاه های گروهی و یا شرکت هایی که مسکن موقت برای کارمندان ها در نظر گرفتند استفاده بفرمائید.

mahdihp.devsc
۱۳۹۶/۱۲/۲۰
سلام
بله متاسفانه حق با شماست بیشتر فرصت های شغلی حوزه ICT منحصر شده توی چند کلان شهر مثل تهران شیراز و اصفهان التبه فرصت های شغلی رو نگاه میکردم 95 درصدشون برای تهران بود.
ببین دوست عزیز اگر بتونی جای خواب کم هزینه به قولی یه مکان مجردی یعنی چند نفر جمع بشید یه خونه کرایه کنید خوبه.
التبه اگر حقوق دریافتی بیشتر از 3 میلیون میتونی پیدا کنی می صرفه تهران بمونی ولی اگر کمتر از این مبلغ میگیر هزینه های موندن در تهران و هزینه رفت و امد و خورد و خوراک ار حساب کنی چیزه خاصی برات نمی مونه مگر این که حقوق دریافتی بالا باشه که بصرفه تهران بمونی.البته شاید یه مدت برای کسب تجربه تهران بمونی شاید بد نباشه.
ولی این رو بدون که اگر تهران بمونی حالا حالاها نمی تونی برگردی شهر خودتون و یه جوری تهران موندگاری.

عیسی پور
۱۳۹۶/۱۲/۱۹
سلام
حرفای آقای مرادی بسیار دلگرم کننده بود ولی برای همه همینطور نیست منظورم داستان پیدا کردن کارو شروع یه زندگی مستقل هست
گفتین که تو شهرتون هیچ فرصت شغلی نیست خب خودتون فرصت شغلی ایجاد کنین این ذهنیت رو که باید درس خوند تا کاره ای شد رو بندازید دور, یه شبه نمیشه ولی گزینه خوبیه برای هدف گذاری
منم بنا بر مشکلاتی که برام پیش اومده تحمل موندن تو شهر خودمو ندارم میخوام مهاجرت کنم ولی بازم سعی میکنم عاقلانه تصمیم بگیرم چون زیاد شرایط ریسک کردن رو ندارم تا به قول آقای مرادی بخوام دیوانه وار دلو بزنم به دریا
حتی اگه تو یه شهر بزرگ مثل تهران کار خوبم گیرت بیاد همونطور که دوستان اشاره کردن مجبور میشی همش کار کنی و به همین دلیل دچار روزمرگی میشی
یه دوستی یه حرف جالبی زد, بهم گفت تو شهر خودت تونستی موفق بشی که میخوای مثلا تو تهران به موفقیت برسی؟ درسته تهران موقعیت خوب زیاد داره ولی به مراتب مشکلاتشم زیادن تو شهرستان مشکلات کمتره و حتی اگه بیکارم باشی میتونی امورات زندگی رو بگذرونی ولی تو تهران کم بیاری میبازی و از طرفی مثل آقای مرادی نه راه پس داری نه پیش تا ببینیم خدا چی بخواد!
بهتره مقاله فیل سفید آقای مرادی رو مطالعه کنید خالی از لطف نیس
در آخر اینم بگم که اینهمه مردم رفتن و میرن ولی همه شون موفق نشدن شما اول ببین چقدر جنبه مشکلات رو داری چقدر روحیه سختی داری چقدر توانایی داری چقدر پشتیبانی مالی داری
تمام سعیمو کردم جوابم مایوس کننده نباشه ولی باید واقع بین بود چون خودمم میخوام همچین تصمیمی بگیرم تقریبا شمارو درک میکنم دو دلی بد دردیه ولی بدتر از :)

میلاد پاشنه
۱۳۹۶/۱۲/۱۹
سلام
من تجربه چندانی در زمینه کار برنامه نویسی برای شرکت های تهرانی ندارم اما من متولد و بزرگ شده تهرانم و می تونم کمی در مورد تهران بهتون اطلاعات بدم. ضمنا من تابحال مهاجرت نکردم.
شما تنها نیستید. عدم تقسیم درست منابع و نقص در عدالت اجتماعی باعث شده احساس کنید که برای بدست آوردن شغل رویایی باید به آرمان شهر تهران بیاید! این مشکل خیلی هاست.
موضوع مهاجرت خیلی بستگی به شرایط روحی-روانی و خلقیات فرد داره (بجز وضع مالی). هر چند که قصد شما مهاجرت به خارج از کشور نیست و فقط می خواهید شهرتون رو عوض کنید، اما تهران متاسفانه باید بگم تهران این روزها پر از بورژوازی و آدم های گنگ فرنگی مآب است و چهره و منش شهر خشن و فریبنده. قشر زحمت کش و با حال و مشتی و جوانمرد در اقلیت و کارفرمای با وجدان و منصف هم که اصلا قاچاقه و تنها چیزی که به کرات پیدا می کنی روشن فکر نما و دخترای جذابه که تا حالا دردی از کسی دوا نکردن. البته از همه این ها در جنوب تهران کمتر میبینید (بجز خشونت!). اینا رو گفتم چون من دوستی داشتم که از این نظر بشدت آسیب دید :(
بنظرم کلاه خودتون رو قاضی کنید ببنید اصلا میتونید در تهران از لحاظ روحی زنده بمونید! دوری از خانواده و .... که یه وقت اینطوری نشه که افسردگی و افت اعتماد بنفس پیدا کنید. این بستگی به روحیات خودتون داره.
و اما موضوع مالی:
من ساکن جنوب شهرم منطقه 15. همونطور که احتمالا شنیدید هزینه اجاره و رهن مسکن در تهران بسیار زیاده. بگذریم از این که به مجرد سخت خونه میدن. برای آپارتمان تک خوابه نچندان مجلل در محله ها پایین تر از مرکز شهر مثل افسریه، مسعودیه، دولت آباد و کیانشهر و ... ودیعه 10 میلیون تومن و اجاره حدود 500 تا 800 تومن هستش. هزینه رفت و آمد پایینه. با مترو و اتوبوس تقریبا همه جا میتونید برید. هزینه مایحتاج زیاده (دیگه اینارو خودتون میدونید دیگه تحریم و تورم و....) خلاضه این که اگر از لحاظ مالی پشتوانه و پلنی ندارید اذیت میشید. تازه من مجردم و خانه پدری زندگی میکنم و همه مسولیت ها با من نیست.
عچله نکنید. مشورت کنید. خانواده اولویته. مهم سعادتمندی و خوش بختیه.
موفق باشید!

بهزاد مرادیبرنامهنویس پیاچپی
۱۳۹۶/۱۲/۱۹
سلام
خواستم پاسخ به تاپیک شما آقا مهدی عزیز رو در قالب یک مقاله بدم که راستش حوصلهام نیامد؛ لذا گفتم همین جا تجربهام رو با شما به اشتراک بگذارم.
در سؤال خود از واژهٔ «عاقلانه» استفاده کردید که از دید بنده -که میتونه اشتباه هم باشه- آدم عاقل کسی است که دنبال ریسک نباشه، همون شهرستان بنشینه، یک کار ۹ تا ۵ پیدا کنه، بعدش ازدواج کنه، بچهدار بشه و آخرش هم بمیره بره پی کارش اما
یادتون نره که دنیا رو آدمهای عاقل پیش نمیبرن بلکه این دیوانهها هستن که آنقدر جسارت دارند که ریسک میکنن و مسیری که ۹۷٪ جامعه دارن طی میکنن رو طی نکرده و دنبال چالش میرن!
نکته بعدی واژهٔ حوضه هست که درست نیست و باید بگید «حوزه»
نکتهٔ بعدی «از نظر اقتصادی» است که باز هم روی این نقد دارم. تجربهٔ آدمهای موفق نشان داده است که پول اولویت آخر ایشان هست. در یک کلام، دنبال پول نباشید بلکه دنبال تأثیرگذاری باشد و وقتی که تونستید آدم مؤثری باشید، پول هم به دنبالش خواهد آمد.
حال برسیم به اصل مطلب
اینکه میفرمایید «کسی که فقط بلده کد بزنه» آیا میتونه پاشه بیاد تهران و موفق بشه، چند نکته داخلش هست که در ادامه توضیح میدهم.
اگر در دانشگاه این رشته رو خوندهاید و یا کلاس رفتهاید، این اصلاً بدان معنا نیست اکه شما دولوپر حرفهای هستید (البته همیشه چیزی که میگم ۱۰۰٪ نیست). خیلی وقتها ما فکر میکنیم که کدنویسی بلد هستیم اما این در حالی است که فقط سینتکس یک زبان رو بلدیم. لذا باید مطمئن بشید که به معنای واقعی کلمه حرفی برای گفتن دارید.
در مورد اینکه اگر کسی فقط کدنویسی بلد باشه، آیا میتونه موفق بشه یا خیر، پاسخ خیر است. زیرا مهارتهای نیروی کار به دو دستهٔ Hard Skills و Soft Skills تقسیم میشن. منظور از مهارتهای سخت همین توانایی کدنویسی است اما مهارتهای نرم چیزی به مراتب مهمتر است که از جملهٔ مهمترین اونها میشه به موارد زیر اشاره کرد:
- مهارت مذاکره
- مهارت تیم ورک
- مهارت هوش هیجانی
- اعتماد به نفس
- عزت نفس
- مهارتهای پرزنتیشن
- قدرت نه گفتن
- توانایایی مواجهه با آدمهای احمق و …
و متأسفانه این دست مهارتها فرقی نمیکنه که شهرستانی باشید (مثل من) یا پایتخت نشین، کلاً در اکثر ایرانیها نهادینه نشده است (البته باز هم میگم که همه چیز صد در صد نیست).
با این مقدمه، اول یک پاسخ کوتاه میدهم و بعد یک پاسخ بلند. اگر شما در حوزهٔ کاری خود حرفی برای گفتن داشته باشید و کدنویسی حرفهای باشید، به راحتی میتونید شغل دلخواه خود با حقوق بالا را پیدا کنید و در غیر این صورت خیر.
یکی از دوستان به رزومه اشاره کرد بود که درست هم هست. به هر حال شما برای ورود به بازار کار نیاز به رزومه دارید اما یادتون باشه منظورم از رزومه اصلاً یک برگ A4 نیست بلکه تجربهٔ کاری است. در یک کلام، هرچه رزومه قویتر، امکان یافتن شغلی مناسب راحتتر.
در یکی از پاسخها به واژهٔ «بیگاری» اشاره شده بود که درست هم هست اما آنچه به نظر من بسیار حائز اهمیت هست، نگاه ما به قضیه هست. هیچ کسی دوست نداره که ازش بیگاری کشیده بشه و این ذات انسان هست اما تقریباً میتونم بگم که هیچ آدم موفقی رو ندیدهام که بیگاری نکرده باشه!
به عبارت دیگر، اگر کارفرمایی بیانصاف هست و داره از شما بیگاری میشه، فقط و فقط و فقط این رو بگذارید به حساب کسب تجربه و چشمتون رو روی این حرکت کارفرمای بیشرف ببندید چون شما الان بیش از هر چیزی نیاز به کسب تجربه دارید (یادم هست کارفرمای اولم حتی توالت شستن رو هم جزو وظایف کاری من گذاشته بود و اصلاً از این کار ناراحت نیستم چون حداقل الان در خونه بلدم این کار رو بکنم).
همچین یادمون نره که امروزه پلتفرمهایی همچون پونیشا هستن که این امکان رو فراهم میکنن که شهرستانیها خیلی راحت بتونن پروژهای خوب انجام بدن و به نظرم روی این قضیه هم فکر کنید.
و اما داستان مهاجرت من از اراک به تهران
در ادامه داستان مهاجرت خودم رو میگم شاید کمک کنه.
خب سربازی افتادم تهران و وقتی که سربازی تموم شد، برگشتم اراک و خواستم دو الی سه ماهی استراحت کنم و بعدش بگردم دنبال کار. پس از دو الی سه روز، حوصلهام سر رفت و بار سفر بستم و برگشتم تهران!
یک جملهای هست که به نظرم درسته که میگه «اگر یک شهرستانی آب تهران رو بخوره، دیگه نمیتونه آب شهرستان رو بخوره» به عبارت دیگه، وقتی که شما مدتی در تهران باشید، چیزهایی در تهران میبینید که Mindset (دیدگاه) شما رو تغییر میده. مثلاً ساختمونها بلند، ماشینهای میلیاردی، آدمهای به ظاهر موفق و … که وقتی برمیگردید شهرستان دیگه ذهن کشش دیدن یک شهر عقب افتاده رو نداره (البته این در مورد من صادق بود شاید خیلیها اینطوری نباشن).
وقتی که سربازی بودم، برخی دوستان و آشنایان بهم گفتن که تو حیفی اگه بری شهرستان و تهران بمون موفق میشی. وقتی هم که داشتم برمیگشتم تهران، به یاد اون آشنایان و دوستان افتادم اما در کمال ناباوری وقتی که بهشون زنگ زدم که کمک کنن، هیچ کدوم تحویلم نگرفتن (حتی داییام)
اینجا میخواهم درسی به شما بدم و اون هم اینکه جز به خدا و توان خودت، روی هیچ کسی حساب از نکن. وقتی که بخواهی روی پای خودت بایستی، شرایط خیلی سخت میشه. من مجبور شدم شروع به زندگی در یک پانسیون کنم. خب پانسیون محیط اصلاً خوبی نداره چون آدمها از هر قشری در پانسیونها هستند حتی معتاد و حتی موادفروش!!! ولی چارهای جز این نداشتم چون از طرف دیگه روم نمیشد برگردم اراک و از طرفی هم پول کافی برای گرفتن خونه نداشتم.
یادمه حتی پول برای صبحانه خوردن هم نداشتم و با یکی از دوستام که موسیقی کار میکرد و اون هم داخل پانسیون بود (که الان موزیسین معروفی شده و حسابی کاروبارش گرفته) صبحها میرفتیم پارک لاله برای ورزش و موقع برگشتن، به ویترین سوپریها نگاه میکردیم و میگفتیم به هم «آیا میشه ما هم روزی پنیر خامهای بخوریم؟» بعدش کمی میخندیدیم و یک بربری میگرفتیم و تقسیم بر دو میکردیم و این میشد آغاز یک روز ما (مثلاً وقتی که پدرم و مادرم بهم زنگ میزدن که عزیزم غذا چی خوردی، در حالی که دلم از گرسنگی داشت غار و قور میکرد میگفتم همین الان از رستوران با دوستان آمدیم بیرون که یک بار خدای ناکرده ناراحت نشن و این در صورتی بود که غذا نخورده بودم).
وقتی که پولم تمام شد و کفگیر به ته دیگ خورد، دیگه ناامید شده بودم چون چند ماه بود که تهران بودم و کاری هم نداشتم و پانسیونم هم نزدیک میدان فاطمی بود، یک شب رفتم پارک لاله (کسانی که به این پارک رفته باشن میدونن که وسطش یک استخر هست). نشستم لب استخر و شروع کردم با خدا راز و نیاز و کمی هم گریه کردم. گفتم دیگه کم آوردم و روم نمیشه برگردم اراک.
بگذریم کمی حالم خوب شد و برگشتم پانسیون و خوابیدم و به عنوان تیر آخر، فردا صبح یک نیازمندیهای همشری گرفتم و به یک جا زنگ زدم و گفت بیا برای مصاحبه.
وقتی که رفتم دیدم یک بنگاه املاک بود که چون من زبان بلد بودم، من رو نیاز داشت که اتباع خارجی رو هندل کنم. من دو هفتهای در آنجا مشغول به کار شدم اما واقعاً من بنگاهی نبودم و روحیاتم با این جماعت جور در نمییامد. وقتی که دیدن که عرضهٔ کار کردن ندارم، خودشون بهم یک مشتری معرفی کردن که ایرانی بود. من هم کارهای این مشتری رو پیگیری کردم غافل از اینکه سرنوشتم داشت ۱۸۰٪ چرخ میخورد.
اون مشتری ایرانی نمیدونم چی شد که باهام حال کرد و گفت دنبال یک شغل خوب هستی؟ گفتم چطور مگه؟ گفت آخه تو اصلاً اینکاره نیستی و بهم قول داد که کاری در شرکتش برام جور کنه اما نگفت کی
من هم راستش دیدم که ذاتم بنگاهی نیست و نمیتونم دروغگو و عوضی باشم، کار بنگاه رو ول کردم و شروع کردم مدتی ترجمه تا اینکه اون آقا بهم پس از چند هفته زنگ زد. قبل از عید رفتم مصاحبه بعد از ۱۳ به در هم سر کار رفتم. به همین سادگی
این اولین محل کار من بود که DNA من رو ساخت، در اون شرکت با همسرم آشنا شدم و کلاً سرنوشت من تغییر کرد.
درس اخلاقی:
هیچ وقت دست نیاز به بندهٔ خدا دراز نکن مهدی عزیز. من دقیقاً تا زمانی که دنبال این بودم که بندههای خدا برام کاری کنن هیچ کاری پیدا نکردم اما وقتی که صاف رفتم پیش خود خدا، فردا صبحش گره از کار باز شد و با شرکتی آشنا شدم که بهتر از اون نمیشد و کلاً جهت زندگیام عوض شد.
کلام آخر
مهاجرت خیلی سخت هست و یک از سختیهایش چیزی است تحت عنوان Culture Gap (شکاف فرهنگی) و همین شما رو اذیت میکنه. مثلاً بسیاری از پایتخت نشینها به نادرستی خودشون رو برتر از شهرستانیها میدونن و همین میتونه اگر یک شهرستانی از عزت نفس (دوست داشتن خود) پایینی برخوردار باشه در طور زمان اعتماد به نفسش رو بیاره پایین. پس اگر خواستی مهاجرت کنی، حتماً روی این موضوع توجه کن.
باید مرد روزهای سخت باشی. با خودت دودوتا کن ببین که آیا اگر بخواهی در پانسیون کنار یک معتاد بخوابی و ارزشهایت هم از بین نرن میتونی یا نه
با خودت بسنج ببین که آیا اگر چند روز فقط نون خالی بخوری میتونی دوام بیاری یا نه
همچنین اگر خواستی که تهران بری، حتماً کمی Saving داشته باشه که اگر مدتی کار پیدا نکردی به مشکل نخوری
راستش توصیه من این هست که روی پای خودت بایستی و اگر هم فامیلی در تهران داری پیش اونها نری چون یک عمر منتش روی سرت خواهد بود
من الان تهران نیستم بگو چرا؟
تهران برای یک مدت کار کردن خوب هست که آدم تجربه کسب کنه و اعتماد به نفسش بره بالا (مثل من که اعتماد به نفس نداشتم) اما به نظرم در دراز مدت جای زندگی نیست به چند دلیل:
- دچار روزمرگی میشه آدم
- در شهرهای بزرگ معمولاً ارزشهای اخلاقی افت میکنه
- از زندگی لذت نمیبری
در واقع، شما اگر تهران بیایید و مدتی کار کنید و حرفهای بشید، بعدش شاید به صورت دورکاری به سادگی بتونید از هر کجا کار کنید. در یک کلام، مهاجرت سخت هست اما میوه اش شیرین
ارادت

عادل محمدزاده
۱۳۹۶/۱۲/۲۶
سلام آقای مرادی عزیز.
چه تجربه گرانبهایی در اختیار ما گذاشتید.
من هم چند وقت بود که به مهاجرت فکر میکردم.
با اینکه ۱۶ سالمه ولی بخاطر یکسری دلایل دوست دارم مهاجرت کنم:
۱- خانواده: مستقل بودن یکسری خوبی ها داره که این خوبی ها با موندن داخل خانواده فراهم نمیشه:
- داخل خانواده خیلی محدودی و باید بقیه برات تصمیم بگیرن-- با اینکه میدونم خانواده خیر و صلاح بچشونو میخوان ولی خب وظیفه خانواده اینکه تا سن ۱۵ سالگی زورکی هم شده مارو راهنمایی کنن و برامون تصمیم بگیرن ولی از یک جایی به بعد که آدم به بلوغ فکری میرسه و خوب و بد رو بشناسه خودش باید تصمیم بگیره و از این به بعد وظیفه پدر و مادر اینکه با هاشون مشورت کنیم و راهنمایی بیگیریم.
- همونطور که گفتم داخل خانواده آزادی ندارم و نمیتونم اونطور که میخوام زندگی کنم. متاسفانه ذهنیت بعضی پدر و مادر ها نسبت به بعضی چیز ها خیلی عقبه مثل اینکه من نمیتونم دوست دختر داشته باشم و بعد از اینکه درسمو خوندم و سربازی تموم شد باید مستقیم زن بگیرم. ولی خب زن گرفتن خودش کلی مکافات داره بهترین راه نوع رابطه اینکه با دوست دخترت داخل یک خونه زندگی کنی. البته این هم بستگی به باور ها و اعتقادات طرف مقابل داره.
- داخل کشور های خارجی مثل کانادا و آمریکا و انگلیس، بچه ها میتونن از ۱۶ سالگی با اجازه پدر و مادر مستقل زندگی کنن و خب برای من این مدل زندگی کردن داخل یک شهرستان کوچیک (شاهین شهر)خیلی سخته پس مستقل زندگی کردن در تهران بهترین گذینه برای منه.
۲- پول و موفقیت: همونطور که گفتن داخل شهرستان ها شغل خوبی برای برنامه نویس ها گیر نمیاد و اگر داخل شهرستان زندگی میکنیم بهترین انتخاب فریلنسرینگ هست.
ولی خب یکسری پیشنیاز ها برای زندگی مستقل هم هست:
- استقلال مالی داشته باشی: یعنی حداقل مهارت کافی رو داشته باشی که بدونی وقتی بیای تهران کار پیدا بشه.
- soft skill: که بهش اشاره کردید و برای دووم اوردن در یک شهر غریب نیازه
- از پس خودت باید بر بیای: اینکه یک خونه گرفتی باید بتونی مدیریتش کنی و تمیز کاری کنی.
در کل کسی که میخواد مهاجرت کنه باید این پیشنیاز ها رو داشته باشه.
من آدمی هم که هیچ کدوم از این پیشنیاز ها رو ندارم :)
ولی دارم سعی میکنم که در روابط اجتماعی و در کل soft skills بهتر بشم تا سال آینده بتونم مهاجرت کنم. یکی از مهمترین هدف هام تا سال آینده همینه.
آدم باید از زندگیش لذت ببره.
شاید بعد از عید هم اصلا ترک تحصیل کردم. بخاطر همین دوست پیدا کردن خارج از دانشگاه و مدرسه برای آدم سخته. داخل یک شهر غریب آدم باید یه دوست داشته باشه دیگه.
به هر حال تصمیم بزرگی برای من هست.
عیدتون هم پیشاپیش مبارک.
بهترین هارو براتون آرزو میکنم.

mohammad
۱۳۹۶/۱۲/۱۹
جناب مرادی توضیحات بسیار خوبی دادین، شهرستان ها حالا در هر قسمتی خوب باشند تو زمینه IT زیاد حرف برا گفتن ندارند چه تو بخش لول کاری چه بحث های مدیریتی و من شهرستانی که به دلایلی که گفتم باعث رنجش ام میشه.
شما گفتین "تهران برای یک مدت کار کردن خوب هست که آدم تجربه کسب کنه و اعتماد به نفسش بره بالا (مثل من که اعتماد به نفس نداشتم) اما به نظرم در دراز مدت جای زندگی نیست" لطفا اگه ممکنه تجربیاتی که این چند مدت کسب کردین در مورد همین بحث های Soft Skill که فرمودید مطالب بیشتری رو مقاله کنید مخصوصا همین قضیه که فرمودید اعتماد به نفس نداشتم و بعدا بوجود اومد بنویسین. به نظر این مهارت ها جزو مهارت هایی هستند که کمتر تو فضایی اینترنت منتشر میشه و خیلی افراد هم با نداشتن یا کمبود این ها باعث می شه موقعیت هایی که براشون به وجود اومده رو از دست بدن.

بهزاد مرادیبرنامهنویس پیاچپی
۱۳۹۶/۱۲/۲۰
ببنید ایدهٔ بسیار خوبی است اما ...
اگر توجه کرده باشید، در پاسخی هم که دادم خیلی دست به عصا عمل کردم چون اگر بخواهم خیلی از واقعیتها رو شفاف بگم، ممکنه به پایتختنشینهای عزیز بر بخوره

mk.unknown70
۱۳۹۶/۱۲/۱۹
آقای مرادی در اون شرکتی که فرمودید به عنوان دولوپر مشغول کار شدید یا سمت دیگه ای داشتید؟ یک جایی فرموده بودید تازه از ۳۰ سالگی شروع به برنامه نویسی کردید
_5b028f392be933_52240845.jpg)
بهنام صباغیتوسعهدهنده c++ (دیتا ویژوال و nosql)
۱۳۹۶/۱۲/۱۹
با سلام
من ساکن شهرستان بودم و خیلی علاقه ای به رفتن به شهر های بزرگ نداشتم ولی فرصت های شغلی که توی شهر خودم بود به شدت هم توی موضوعات هم مبالغ پرداختی محدود بودند ولی من کم نیاوردم و به شدت سنگین کار کردم تونستم یک کار دورکاری از یزد بگیرم که کار بزرگی بود ولی بعد یکی دو ماه به دلیل عقب موندن کار تیم مجبور شدم برم یزد البته با خرج شرکت ولی خب چتد ماهی در رفت و امد بودم توی همون زمان با اتریش توی یک پروژه کار میکردم و باز به صورت دورکاری البته اونها هم ازم خواستند برم اونجا سه ماه و بعد برگردم درس و سربازیمو تموم کنم و بعدش کلا برم اونجا ولی خیلی علاقه به رفتن از کشور اونم برای همیشه نداشتم . حدودا ۵ ماه از همکاریم با یزد میگذشت که بهم یک پیشنهاد کار از تهران شد حقوق عالی و موضوع کار هم برام خیلی جالب بود منم قبول کردم و اومدم برای مصاحبه ولی چون شبه دولتی بود زیادی طولش داد سه مرحله مصاحبه اومدم و وقتی دیدم زمان روند این مصاحبه ها رفت بالای دو ماه بیخیالشون شدم و برای چند تا شرکت دیگه رزومه فرستادم با یکیشون قرار مصاحبه گذاشتم رفتم مصاحبه و چند ساعت بعدش خبر دادند برم مشغول بشم در اولین فرصت و حقوق توافقی هم عالی هست جاتون خالی امروز دارم میرم قرارداد بنویسم .
و اما در مورد شما همونطور که بالا گفتم توی شهرستان موضوع و مبالغ پرداختی به شدت محدوده طوری که مجبور میشی زبان و تکنولوژی که میخواند رو یاد بگیری و حقوقشون هم که پایینه اگر تونستی کار نسبتا خوبی پیدا کنی که بمون ولی اگر نتونستی یه مدت وقت بذار توی یه شاخه درست درمون حرفه ای بشو و چند تا نمونه کار بزن بذار گیتهاب بعد رزومه بفرست برای شرکت های تهران و تهران مشغول شو .
اگر بخوای توی یک شهر خاص بمونی پیشرفتت محدود میشه و همینطور درامدت

پویا نظریدانشجوی نرمافزار
۱۳۹۶/۱۲/۱۸
سلام
این مشکل رو خیلی از کسانی که شهرستانی هستند دارن از جمله خودم، نمیشه نسخه ای پیچید که بگی اینم راه حل، بستگی به شرایط داره اول از همه ببین رزومه ت چطوره بعدش اگه داخل شهر تهران فامیل یا آشنای نزدیکی داری که بتونی چند ماه سر کنی خیلی میتونه کمک کنه، اگه توی حوضه ای متخصص باشی و کار مورد نظرتو با حقوق خوبی پیدا کنی جهش خوبی میتونه باشه، ولی نیمه خالی لیوان رو هم ببین، اگه بتونی پروژه های راه دور انجام بدی خیلی خوبه البته اگه دوستان سایتی میشناسن معرفی کنن برای کار های غیر حضوری، نا امید نشو تلاشتو بکن به امید خدا موفق میشی.

mk.unknown70
۱۳۹۶/۱۲/۱۸
متاسفانه در تهران هم بیشتر فرصت های شغلی برای برنامه نویسان مبتدی حکم بیگاری رو داره و با حقوق بسیار پایینی که دریافت میکنید امکان گذران زندگی در تهران رو ندارید. به اعتقاد من در هر حوزه ای که کد میزنید (موبایل، وب، دسکتاپ ....) چند پروژه انفرادی ولی پیچیده و جذاب رو آماده و منتشر کنید تا رزومه ای قدرتمند پیدا کنید و بتونید حداقل در پوزیشن بهتر و با حقوق بیشتر استخدام بشید

محمود حسن زاده
۱۳۹۶/۱۲/۱۸
سلام دوست عزیز
منم دقیقا مثه خودت شهرستانیم لیسانس دارم و سربازی هم 3 ماهه تموم شده. به نظرم واسه شروع کار برای یه شهرستانی تهران رفتن بیشتر از اینکه سود داشته باشه ضرر داره(هم از نظر اقتصادی هم پیشرفت شغلی) چون ی سری مسائل مثله خونه و اجاره ش، فاصلش تا محل کار و خورد خوراک اینا و چیزای دیگه به یه شهرستانی که بخاد تنها زندگی کنه سخته و فشار میاره. به نظرم اول بسم الله اگه بتونی تو شهر خودت کار پیدا کنی و 1 یا 2 سال باشی که هم حرفه ای بشی هم رزومه خوبی پیدا کنی هم از نظر اقتصادی به صرفه هم از نظر پیشرفت. حالا بعد 2 سال اگه دیدی تو اون شرکت فقط تو داری پیشرفت میکنی ولی درامدت پیشرفتی نداره یا میبینی تو شهر خودت موقعیت شغلی با شرایط بهتر نیست یا اگه نمیتونی در کنار برنامه نویسی یه درامد جانبی دیگه ای داشته باشی اون موقع دیگه کوچ کردن بهترین کاره. حالا اگه بشه با یکی یا چند تا از دوستای دانشگاه ک اونام دنبال اینن ک تهران کار کنن با هم ی خونه جور کنید ک حداقل بار مخارج خونه بین چند نفر تقسیم بشه عالی میشه.
تو این کانال تلگرامم فرصت های شغلی مختص برنامه نویسی تقریبا برای همه شهرها هست
https://t.me/KaarYab