
The Lean Startup: کتاب پرفروش حوزهٔ کسبوکارهای نوپا
The Lean Startup کتابی پرفروش است که توسط Eric Ries، یکی از کارآفرینان موفق سیلیکونولی، تألیف شده است. مؤلف در این کتاب سعی کرده تا از مدلهای موفقی که در صنایع مختلف امتحان شدهاند، همچون مدل تولید ناب در کمپانی تویوتا، الهام گیرد و آنها را وارد اکوسیستم استارتاپی کند. در این کتاب گفته میشود که روشهای سنتی مدیریتی در یک کسبوکار نوپا (استارتاپ) دیگر به کار نمیآیند زیرا در این فضا عدمقطعیت نقش تعیینکنندهای داشته و بسیاری از معادلات بنیانگذاران را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
اهمیت قانون «پنج چرا»
Five Whys قانونی است که توسط Sakichi Toyoda، بنیانگذار کمپانی خودروسازی تویوتا، ابداع گردید که به منظور ریشهیابی مشکلات بر اساس قانون علت و معمول مورد استفاده قرار میگیرد و سازوکار آن بدین شکل است که با پرسیدن چندین و چند چرا به صورت پشت سرِ هم، علت اصلی وقوع یک مشکل پیدا خواهد شد به طوری که هر پاسخ پایه و اساس چرا بعدی خواهد بود. برای مثال، فرض کنیم که موتوری خراب میشود که در این صورت با سؤال و جوابهای زیر میتوان به ریشهٔ مشکل پی برد:
- چرا موتور از کار افتاد؟
- به علت فشار زیاد، فیوز خراب شد.
- چرا فشار زیاد بود؟
- یاتاقان درست روغنکاری نشده بود.
- چرا یاتاقان درست روغنکاری نشده بود؟
- زیرا پمپ روغن را درست پمپاژ نمیکرد.
- چرا پمپ روغن را درست پمپاژ نمیکرد؟
- شَفت (میله) پمپ فرسوده شده بود و لَق میزد.
- چرا شَفت فرسوده شده بود؟
- زیرا هیچ صافی به آن وصل نشده بود و تراشههای فلزی وارد آن شده بودند.
همانطور که ملاحظه میشود، پنج بار تکرار کردن «چرا» میتواند به آشکار شدن مشکلی ریشهای کمک کند و این در حالی است که اگر این سؤالات یکی پس از دیگری پرسیده نمیشدند، ممکن بود تعمیرکار صرفاً فیوز یا شَفت را عوض کند که در آن صورت مشکل پس از چند ماه مجدد سر باز میکرد.
تعیین هدف درست سرنوشتساز است
در فصل پایانی کتاب «لین استارتاپ» گزارهای در ارتباط با هدفگذاری نقل شده که بسیار حائز اهمیت است با این مضمون که:
مطمئناً هیچ چیزی بیهودهتر از این نیست که کاری را که اصلاً نباید انجام میدادهای را با دقت تمام و به بهترین شکل ممکن انجام دهید!
با وجود این، بسیاری از کسبوکارها هستند که همچنان کارهای غلطی را با تمام قوا انجام میدهند. به عبارتی، مشکلات فعلی بسیاری از کسبوکارها ناشی از تلاش بسیار جدی روی چیزهای اشتباه است. در واقع، درست است که برای نیل به موفقیت تعیین هدف الزامی است، اما آنچه بیش از هر چیزی حائز اهمیت میباشد، اصلاح شیوهٔ دستیابی به اهداف مد نظر است.
همچنین پس از تعیین هدف، به مقولهٔ سیستم یا نظام میرسیم و مد نظر قرار دادن این نکته نیز مهم است که برخورداری از یک ساختار نظاممند پیشنیاز است و هرگز موفقیت را تضمین نمیکند اما در عین حال ساختاربندی اشتباه تقریباً شکست را قطعی میسازد!