اگرچه وجود چالشهای زیاد در یک تیم به خصوص تیمهای استارتاپی عامل بازدارندهای است، اما این در حالی است که گاهیاوقات نظرات مخالف میتوانند دیدگاه تصمیمگیرندگان در یک سازمان، شرکت و یا کسبوکار نوپا (استارتاپ) را بازتر از قبل کنند. در همین راستا، در این مقاله قصد داریم نقشی تحت عنوان «وکیل مدافع شیطان» را مورد بحث و بررسی قرار دهیم به طوری که اگر تیمی از یک سو پتانسیل پذیرش فردی با این نقش را داشته باشد و از سوی دیگر خانم/آقای وکیل مدافع شیطان هم بتواند کارش را به درستی انجام دهد، خیلی اوقات این قضیه میتواند جلوی ضررهای هنگفت قبل از شکست یک ایده یا محصول را بگیرد!
Devil’s Advocate (وکیل مدافع شیطان) کسی است که اصطلاحاً با دیدن نیمهٔ خالی لیوان در ارتباط با هر ایده یا موضوعی، نظرات مخالف خود را به صورت کاملاً شفاف بیان میکند. در یکی از شمارگان مجلهٔ Journal of Applied Psychology، به نتایج تحقیقی اشاره شده بود مبنی بر اینکه تیمها یا استارتاپهایی که در میان اعضای خود فردی را دارند که میتواند نظری مخالف با نظرات دیگر اعضای تیم ابزار کند، از راندمان کاری به مراتب بیشتری نسبت به تیمهایی که همهٔ اعضاء همواره موافق یک ایده هستند عمل میکنند!
در واقع، وقتی فردی رویکرد متضادی را اتخاذ میکند، دیگر اعضای تیم را به وَجد میآورد تا از نظرات خود دفاع کنند؛ برای این منظور، ایشان نگاه عمیقتری به تصمیمات خود خواهند داشت و همین نگاه عمیق به مسئله، منجر بدین خواهد شد تا دیگر افراد با تفکر انتقادی و از زوایای دیگری به مسئله نگاه کرده و از درست بودن سولوشن خود، اطمینان حاصل کنند.
چهطور نقش یک وکیل مدافع شیطان را به خوبی بازی کنیم؟
گرچه در مزیتهای حضور یک وکیل مدافع شیطان در میان اعضای تیم شکی نیست، اما کسی که این نقش را بر عهده میگیرد نیز باید یکسری اصول را رعایت کند که در غیر این صورت، از دید سایرین فردی همچون «آیهٔ یأس» یا فردی «منفینگر» تلقی خواهد شد!
نحوهٔ بیان دیدگاه مخالف توسط وکیل مدافع شیطان بسیار حائز اهمیت است؛ همچنین تفسیر دیدگاههای مخالف این فرد توسط سایر اعضای تیم نیز مهم میباشد.
یکی از محققین بررسی این موضوع در تحقیق فوقالذکر به نام Lindred Greer دریافت که بیش از ۵۰٪ مواقع وقتی که وکیل مدافع شیطان نظر مخالف خود را اعلام میکند، دیگران دیدگاه وی را مسئلهای شخصی تلقی کرده و احساسات ایشان جریحهدار میشود. در همین راستا وی اعتقاد دارد که:
وقتی تناقضها شخصی میشن، احساسات بر اعضای تیم غلبه میکنه و منطق رنگ میبازه. لذا خیلی مهمه که وکیل مدافع شیطان نظرش رو به گونهای ابراز کنه که دیگران تحت هیچ عنوان به خود نگیرن بلکه صرفاً به عنوان رویکردی مخالف با رویکرد خود تلقیاش کنن.
جالب است بدانیم که وقتی یک دیدگاه مخالف به شکل مشاجره مطرح شود، بحث به حاشیه کشیده شده و در نتیجه تیمها از عملکردی به مراتب پایینتر برخوردار خواهند شد.
لزوم برخورداری استارتاپها از یک Devil’s Advocate
به این دلیل در عنوان فوق به جای شرکتها، تمرکز را روی #استارتاپ گذاشتهایم زیرا کسبوکارهای نوپا عموماً منابع (اعم از انسانی، مالی و غیره) خیلی زیادی ندارند تا با اتخاذ یک تصمیم اشتباه، آن را هدر دهند اما همچنان ایدهٔ وکیل مدافع شیطان برای هر نوع کسبوکاری فارغ از اینکه کوچک باشد یا بزرگ، اثربخش خواهد بود.
در همین راستا، مدیران/رهبران باید در فرایند تیمسازی اطمینان حاصل کنند که حتماً فردی که توانایی این را دارا است تا به شکلی حرفهای نقش Devil’s Advocate را بازی کند، در تیم حضور داشته باشد. در واقع، حضور کسی که نگاه متفاوتی به مسائل دارد و از جنبههای مختلفی به قضایا نگاه میکند و همچنین میتواند نقطهنظرات مخالفش را به سَبکی سازنده به دیگر همکاران خود منتقل کند، منجر بدین خواهد شد تا پرفورمنس (عملکرد) تیم ارتقاء یابد.
وکیل مدافع شیطان چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
پیش از این در مورد لزوم انتخاب فردی مناسب برای بازی کردن این نقش، نکاتی را یادآور شدیم؛ حال در ادامه قصد داریم به برخی از بارزترین خصوصیاتی که یک وکیل مدافع شیطان باید از آنها برخوردار باشد، اشارهای داشته باشیم.
برخورداری از احترام در میان دیگر اعضای تیم: اگر فردی نقش وکیل مدافع شیطان را بازی کند که در تیم اصطلاحاً یک وزنه محسوب نشود، هیچکس اعتباری برای مخالفتهای قائل نخواهد شد! در واقع، وی باید از احترام کافی در دید سایرین برخوردار باشد تا در نهایت بتواند نقش خود را به بهترین شکل ممکن بازی کند.
نکتهای که در اینجا نیاز به توضیح دارد، اهمیت رفتار سازمانی (Organizational Behavior) در شرکتمان است که خود بحث مفصلی است اما اگر بخواهیم خیلی کوتاه توضیح دهیم، رفتار سازمانی به مجموعه رفتارها و نگرشهایی گفته میشود که تکتک اعضای تیم رعایت میکنند تا در نهایت یک سازمان به فول پتانسیل خود دست یافته و اعضاء از کار کردن در کنار یکدیگر لذت ببرند.
وقتی در تیمی رفتار سازمانی درستی وجود نداشته باشد، وکیل مدافع شیطان نیز نخواهد توانست به خوبی از عهدهٔ نقشی که بر عهدهاش قرار گرفته برآید؛ به طور مثال، اگر خانمی بخواهد در میان گروهی از افراد نقش یک وکیل مدافع شیطان را بازی کند که غالباً آقا هستند و از قضا، اعتبار زیادی برای خانمها -آن هم در شرایطی که قرار است با ایشان مخالفت کنند- قائل نیستند، مشکلات نسبت به زمانی که وکیل مدافع شیطان یک آقا است، به مراتب بیشتر خواهند شد!
همچنین بسته به تعداد افرادی که در یک تیم دور هم جمع میشوند، نیاز است تا در مورد تعداد شیاطین تصمیم گرفت. از بُعد روانی، یک Devil’s Advocate خوب به سختی خواهد توانست در تیمی بیست نفری که همگی موافق یک نظر هستند، دیدگاه مخالف خود را به شکل اثربخشی بیان کند و این در حالی است که اگر وکیل مذکور یک همکار داشته باشد، به شکل بهتری خواهد توانست نقش مهم خود را بازی کند.
برخورداری از نگاهی جامع: وکیل مدافع شیطان باید نسبت به مسئلهای که قرار است طرح شود دید خوبی داشته باشد. اینکه کسی را پیدا کنیم که فقط بلد باشد ساز مخالف بزند، نه تنها حضورش سازنده نخواهد بود، بلکه منجر به عقب افتادن تصمیمگیری میشود. لذا نداشتن یک وکیل مدافع شیطان به مراتب بهتر از داشتن وکیل مدافع شیطانی است که ناآگاه و غیرحرفهای باشد.
برخورداری از هوش هیجانی: وقتی پای بیان دیدگاههای مخالف به میان میآید، EQ (هوش هیجانی) نقش مهمی ایفا میکند. در واقع، فردی که قرار است در نقش وکیل مدافع شیطان ایفای نقش کند، باید بداند که نظر مخالف خود را نسبت به دیدگاه هر یک از اعضای تیم به چه شکلی کاستومایز کند تا وی نظرش را هرگز به عنوان یک مخالفت شخصی تلقی نکرده، بلکه به این باور برسد که اساساً نیت همکارش خیر است.
خصوصیات تیم برای پذیرش وکیل مدافع شیطان
اگر مدیری بهترین وکیل مدافع شیطان را هم انتخاب کند اما دیگر اعضای تیم آمادگی این را نداشته باشند تا یک نفر از بُعد متفاوتی به قضیه نگاه کند، اثربخشی زیادی دیده نخواهد شد. به عبارت دیگر، چنانچه تکتک اعضاء به اصطلاح Open-minded (دارای دید باز) و انتقادپذیر بوده و Devil’s Advocate را هرگز نقطهٔ مقابل خود ندیده بلکه در کنار خود تصور کنند، میتوان این اطمینان را حاصل کرد که کار به خوبی پیش خواهد رفت (در واقع، همانطور که دولوپرها نباید تِستِرها را به عنوان دشمن خود تلقی کنند و باید ممنون تکتک باگهایی باشند که ایشان گزارش میکنند، اعضای تیم نیز باید نگاهی برد-برد به حضور وکیل مدافع شیطان در کنار خود داشته باشند).
هَندل کردن چالشهای پیشرو
تا اینجا مسلماً مشخص شده است که افزودن نقش وکیل مدافع شیطان هرگز کار آسانی نیست! به طور مثال، پیش از این گفتیم که یکی از چالشهای پیشرو، نبود پتانسیل در میان اعضای تیم برای پذیریش این قضیه است که به نظر میرسد مدیر/رهبر با بیان یکسری داستانهای واقعی که وجود وکیل مدافع شیطان توانسته از ضررهای هنگفت جلوگیری کند، میتواند لزوم حضور چنین فردی در تیم را فرهنگسازی کند.
چالش دیگر، لزوم برخورداری از احترام در میان دیگر اعضای تیم است؛ به عبارت دیگر، Devil’s Advocate ما باید فردی پذیرفتهشده باشد. حال فرض کنیم اعضای تیم چنین عضوی را به رسمیت نمیشناسند اما مدیر، رهبر، مدیرعامل یا هر فرد مافوقی صلاح میداند که آقا/خانم X باید این نقش را بازی کند!
در چنین شرایطی، وقتی دستور از بالا به پایین صادر میشود و اعضاء به خاطر قدرت مسئول مافوق خود مجبور به تبعیت از دستورش هستند، Devil’s Advocate انتخابی را قبول میکنند اما هرگز وی را به رسمیت نمیشناسند و به قول معروف، «ترهای برایش خرد نخواهند کرد!»
در چنین شرایطی، نیاز است تا چند نکتهای را در مورد رهبری (لیدرشیپ) مد نظر داشته باشیم. یکی از تفاوتهای کلیدی مدیریت و رهبری در این است که آدمها به این دلیل از یک فرد تبعیت میکنند که وی از قدرت برخوردار است؛ به عبارت دیگر، وقتی مدیرعامل کسی را به عنوان Devil’s Advocate انتخاب میکند و به دیگر افراد دستور میدهد تا وی را در تیم خود راه دهند، چنین فردی به تیم راه باز میکند اما هرگز به دلهای اعضای تیم راه نخواهد یافت!
اما قضیه در مورد رهبری کاملاً فرق میکند. به عبارت دیگر، وقتی که یک وکیل مدافع شیطان بدون اینکه کسی به خاطر ترس از لایههای بالای مدیریتی وی را به رسمیت شناسد یا به خاطر قدرت یا اعتباری که او دارد نظراتش را قبول کند، به راحتی خواهد توانست دیگر اعضای تیم را به دنبال خود بکشاند. در همین راستا، بسیار مهم است فردی که در نقش Devil’s Advocate قرار است جای گیرد، محبوب دیگران باشد.
آیا تاکنون به کسانی که دائماً نیمهٔ خالی لیوان را نگاه میکنند و یا به انحاء مختلف آیهٔ یأس میخوانند به شکل یک فرد کلیدی نگاه کردهاید؟ همچنین آیا تاکنون نقش Devil’s Advocate را در تیمی بازی کردهاید و یا در تیمی حضور داشتهاید که چنین نقشی داخلش وجود داشته باشد؟ به نظر شما حضور یک وکیل مدافع شیطان حرفهای چقدر میتواند جلوی ایدههای غیرعملی، غیرمنطقی و ناکارآمد را بگیرد؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با دیگر کاربران سکان آکادمی به اشتراک بگذارید.