اگر پای صحبت کارآفرینان قدیمی بنشینیم، بسیاری از ایشان بر این باورند که به استخدام درآوردن اعضای خانواده، دوستان و آشنایان یک استراتژی خوب در پیشبرد کسبوکار خود است. اصلاً منکر نقاط قوت جذب این دست افراد به شرکت، سازمان و یا استارتاپ خود نیستیم و در ادامه به برخی از مهمترین دستاوردهای چنین تصمیمی اشاره خواهیم کرد، اما تجربه حاکی از آن است که نقاط ضعف چنین کاری به مراتب بیش از نقاط قوتش است!
Nepotism در لغت به معنای «خویشاوندسالاری» است که در دنیای سیاست اقدامی رایج است اما آنچه در این پست قصد داریم مورد بررسی قرار دهیم، خویشاوندسالاری از دید تجاری و در دنیای بیزینس است.
معایب استخدام اعضای خانواده در کسبوکار خود
پیش از این گفتیم که استخدام اعضای خانواده، دوستان و آشنایان در هر کسبوکاری -از دید برخی کارآفرینان قدیمی- نقاط قوت خود را دارا است اما بایستی توجه داشته باشیم که چنین سیاستی در عین حال خالی از هرگونه ایرادی هم نیست. در همین راستا، در ادامه به بررسی برخی از مشهودترین نقاط ضعف راه دادن آشنایان به داخل شرکت یا سازمان خود خواهیم پرداخت.
ایجاد حس حسادت در میان دیگر پرنسل: وقتی که ما یکی از اعضای خانواده -مثل خواهر، برادر، برادر زن، شوهر خواهر، پسرعمه و غیره- را به استخدام درمیآوریم، به صورت کاملاً ناخودآگاه دیگر اعضای تیم ممکن است به این باور برسند که شما بسته به شرایط مختلف، به قول معروف هوای فامیل خود را دارید و در صورت بروز برخی مشکلات، چشمتان را کاملاً خواهید بست.
در واقع، حتی اگر وی روزمهای وزین داشته باشد، عملکرد بسیاری خوبی از خود نشان داده و مستحق تشویق باشد، احتمال این که دیگران تشویق وی را بهحق و عادلانه قملداد کنند بسیار کم خواهد بود.
کشیده شدن پای دعواهای خانوادگی به داخل شرکت: چنانچه یکسری اختلاف نظرها، مشاجرات و یا هرگونه دعوایی در داخل خانواده شکل گرفته باشد، به احتمال زیاد چنین مسائلی به داخل کار هم نفوذ پیدا خواهند کرد. عکس این قضیه هم صادق است؛ به عبارت دیگر، اگر مشکلی داخل شرکت ایجاد گردد، ممکن است به سادگی به پشت درهای شرکت نیز کشانده شود.
دخیل شدن احساسات در کار: متأسفانه ورود احساسات داخل کار صدمات جبرانناپذیری به کسبوکار شما خواهد شد و این مسئله با به استخدام درآوردن دوستان و آشنایان دوچندان میگردد. به طور مثال، فرض کنید که دخترعموی خود را در شرکتتان استخدام کردهاید اما به دلایلی از کار وی راضی نیستید و این موضوع را به اطلاع وی میرسانید. اکثر افراد در چنین مواقعی موضوع را به جای این که کاملاً کاری تلقی کنند، آن را شخصی میپندارند و همین مسئله منجر به ایجاد دلخوریهای بیمورد مابین طرفین میگردد.
همچنین اگر در پایان سال پس از رصد کردن عملکرد اعضای تیم، به برخی ترفیع شغلی دهیم و برخی دیگر خیر، کسانی که آشنای مدیرعامل نیستند و ترفیع شغلی -مثلاً اضافه حقوق- نگرفتهاند مسلماً ناراحت خواهند شد اما اگر این اتفاق برای یکی از دوستان و آشنایان رخ دهد، درصد ناراحتی وی به مراتب بیشتر خواهد بود چرا که در چنین مواقعی بحث انتظارات پیش میآید.
درز کردن اطلاعات با خارج از شرکت: وقتی یکی از اقوام داخل شرکت استخدام شود، این احتمال بوجود میآید که اطلاعات کلی شرکت -و گاهیاوقات اطلاعات محرمانه- به سادگی در دسترس دیگر اعضای خانواده قرار گیرد و این چیزی است که کمتر کارآفرینی دوست دارد آن را تجربه کند.
جدی گرفته نشدن شما توسط فرد آشنا: هرچه رابطهٔ دوستی شما (مدیرعامل) با مثلاً پسرخالهٔ خود (کارمند) مستحکمتر باشد، احتمال این که کارمند شما را در محل کار جدی نگیرد بیشتر خواهد شد گاهی هم مسئله به اینجا ختم نشده و پسرخالهٔ شما در جمع دیگر کارمندان شروع به تعریف خاطراتی از گذشتهٔ خودش و شما میکند که ممکن است اصلاً تمایل نداشته باشید کسی از آنها اطلاع داشته باشد (مثلاً پنچر کردن تایر ماشین معلم ریاضی اول راهنمایی).
حق بیشتر قائل شدن فرد آشنا برای خود نسبت به سایرین: وقتی که یک آشنا شروع به کار در شرکت یا استارتاپ ما میکند، به صورت ناخودآگاه وی به خود اجازه میدهد یکسری کارها را انجام دهد که مسلماً برای سایر اعضای تیم خط قرمز هستند. به طور مثال، فرد آشنا به خود اجازه میدهد که کمی دیرتر سر کار حاضر شود و یا اگر مشکلی داشت، بدون اطلاع دادن به مدیر خود در پایان روز کاری، کمی زودتر محل کار خود را ترک کند. همچنین این احتمال وجود دارد که وی خیلی در مورد بودجهٔ شرکت وسواس به خرج نداده و بیاحتیاط دست به خرج گردد.
در صورت قطع همکاری، روابط فامیلی هم تحتالشعاع قرار خواهند گرفت: فرض کنیم که روزی متوجه میشویم که در استخدام فامیل یا آشنای خود دچار اشتباه شدهایم و عذر وی را میخواهیم. متأسفانه مشکل به اینجا ختم نشده و ممکن است دلخوریهای عمیقی در فردی که اخراج شده است بوجود آید و حتی از این بدتر، ممکن است که روابط فامیلی پس از قطع همکاری نیز به چالش کشیده شوند.
مشکلات استخدام آشنای یک از کارمندان
استخدام یکی از اعضای خانوادهٔ کارمندان و یا یکی از دوستان نزدیک ایشان هم خالی از مشکل و مسئله نیست! به طور مثال، استخدام یک زوج، استخدام برادر/خواهر و یا استخدام پسر عمه/پسر دایی.
به طور مثال، اگر یک زوج را به استخدام درآورده باشید و بسته به شرایطی خاص مجبور به خداحافظی با یکی از آنها گردید، مسلماً از لحاظ مادی/معنوی زندگی این زوج با چالش مواجه خواهد شد و گرچه یکی از آنها دیگر در شرکت حضور نخواهد داشت، اما اثرات منفی که در طرف دیگر ایجاد شده -که در شرکت حضور دارد- ممکن است تا پایان مدت همکاریاش ادامه داشته و حتی راندمان کاری، تعهد و حس تعلق وی را تنزل دهد.
علاوه بر این، یکی دیگر از شایعترین مشکلاتی که استخدام افرادی که با یکدیگر فامیل یا دوست نزدیک هستند در بر دارد، شکلگیری یک کلونی داخل شرکت است که معمولاً افرادی که با یکدیگر دوست هستند در این کلونیها گاهی ممکن است خطاهای یکدیگر را به سادگی بپوشانند، کمکاری کنند و کارهای دیگری از این دست.
مزایای استخدام اعضای خانواده در کسبوکار خود
هرگز به طور قطع نمیتوان گفت که چیزی ۱۰۰٪ مثبت یا ۱۰۰٪ منفی است؛ به عبارت دیگر، در بحث استخدام دوستان و آشنایان در کسبوکار خود هم هرگز نمیتوان گفت که استخدام این دست افراد فقط و فقط نقطهٔ ضعف دارا است بلکه در عین حال یکسری نقاط مثبت هم وجود دارد که در ادامه برخی از مهمترین آنها را برخواهیم شمرد.
آشنایی با نقاط ضعف و قوت فرد: یکی از مزایای به استخدام درآوردن آشنایان این است که به نقاط ضعف و قوت، اخلاقیات و روحیات طرف مقابل کاملاً واقف هستیم. به طور مثال، میدانیم که طرف مقابل به چه ارزشهایی پایبند است و برای چه چیزهایی اصلاً ارزشی قائل نیست و همین مسئله منجر بدین خواهد گشت تا به سادگی بتوانیم تصمیم بگیریم که تا کجا میتوان به این نیرو اعتماد کرد و چهقدر میتوان از وی انتظار کار داشت.
انتظار بهجای کارهای خارج از شرح وظایف: معمولاً اگر رابطهٔ فامیلی خوبی وجود داشته باشد، مدیر میتواند از کارمندی که فامیل است انتظاراتی داشته باشد که در خیلی از مواقع نمیتوان چنین انتظاراتی از کارمندان غریبه داشت. به عبارت دیگر، میتوان این انتظار را داشت که چند روزی حقوق خود را دیرتر دریافت کند، ساعات بیشتری در محل کار حضور داشته باشد و مسائلی از این دست.
علاوه بر این، کارمند فامیل هم از یکسری مزایا برخوردار خواهد شد؛ مثلاً اگر کارت پایان خدمت نداشته باشد و یا هنوز دانشجو باشد، میتواند کار خود را بدون بروکراسیهایی که معمولاً در مورد غریبهها وجود دارد استارت بزند. همچنین گاهیاوقات برای دریافت پول در قالب مساعده، اصلاً نیازی به سیکل اداری نداشته و این کار به صورت دستی انجام میشود.
اگر مجبور به استخدام یک فامیل شدیم، چه کار کنیم؟
گاهیاوقات بسته به شرایط مختلف ما مجبور به استخدام یک آشنا یا فامیل هستیم. به عبارت دیگر، ممکن است به دلیل ترسی که از همسر خود داریم، کاری برای برادر زن خود در شرکت دست و پا کنیم و یا به دلیل رودربایستی که با پدر خود داریم، مجبور میشویم برای پسرعمویش یک فرصت شغلی ایجاد کنیم.
در چنین شرایطی، ترسیم یک Job Description (شرح وظایف شغلی) کاملاً مشخص و شفاف میتواند تا حد قابلتوجهی جلوی بروز مشکلات در آینده را بگیرد. در واقع، چنانچه فرد معرفی شده در داخل چارچوب شرح وظایف شغلی مد نظر بگنجد که شرایط ایدهآل است و این جلوی ایجاد حس حسادت سایر اعضای تیم را میگیرد و در صورتی هم که وی از حداقلهای مورد نیاز برای موقعیت شغلی مد نظر برخوردار نباشد، میتوان با برگزاری دورههای OJT وی را آمادهٔ کار کرد (OJT مخفف واژگان On The Job Traning به معنی دورههای حین خدمت است).
آیا برای ایجاد حس تعلق بیشتر میتوانیم فامیل را سهامدار کنیم؟
در یک کلام خیر! برای روشنتر شدن عمق این موضوع، سناریویی فرضی را در نظر میگیریم. فرض کنیم فردی قصد کارآفرینی دارد و به دنبال یک شریک میگردد؛ از پرسوجوهای فراوان به این نتیجه میرسد که هیچ کسی بهتر از برادر زنش نیست. حال برای آن که وی حس تعلق بیشتری پیدا کرده، سختکوشتر شود و به قول معروف کار را از خود بداند، وی را سهامدار شرکت یا استارتاپ خود کرده و بخش قابلتوجهی از سهام را به نام وی میکند.
از قضا، به دلایلی که خارج از این سناریو است، این آقای کارآفرین با همسر خود به مشکل خورده و کار تا جایی پیش میرود که مجبور به طلاق میشوند. اصل داستان پس از طلاق صورت میگیرد؛ در حقیقت، کمتر برادر زنی آنقدر منطقی است که زندگی داخل شرکت و خارج از آن را بتوانند به بهترین شکل ممکن از یکدیگر مجزا سازد و در چنین شرایطی بایستی قطع همکاری صورت گیرد (حتی اگر آقای برادر زن هم فردی منطقی باشد و این موضوع اصلاً برایش اهمیتی نداشته باشد، به نظر میرسد که صاحب شرکت خیلی تمایلی نداشته باشد تا یک نفوذی در شرکتش حضور داشته باشد).
در چنین شرایطی، یکی از طرفین بایستی سهمش را به دیگری فروخته و شرکت را ترک کند و این در حالی است که موفقیتهای کسب شده تا این لحظه، مدیون زحمات هر دو نفر بوده است و به همین سادگی یک کسبوکار در مرز نابودی قرار میگیرد.
کلام آخر
تجربیات شخصی نگارندهٔ این مقاله از یک سو و همچنین مشاهدهٔ شرکتهایی که به قول معروف فامیلی بودهاند از سوی دیگر، حاکی از آن است که شراکت با فامیل و یا استخدام دوستان نزدیک، اقوام و آشنایان در کسبوکار خود یک اشتباه استراتجیک است و شرکتها معمولاً بهای گزافی بابت اشتباهاتی از این دست میدهند که معمولاً از نظرها پنهان است.
دیدگاه شما در مورد همکاری فامیلی چیست و آیا تجربهای در این خصوص دارید؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.