وقتی موضوع کاربرپسندی در وب دیزاین مطرح میشود، حتی وبسایتهای بزرگ و مطرح نیز با چالشهایی در زمینهٔ نحوهٔ تعامل مناسب با کاربران مواجه میشوند و به منظور هرچه بهتر هندل کردن این مسائل، باید نوعی روانشناسی اجتماعی به کار گرفته شود. در تمام طول روز، انسانها در کشمکشی بیپایان برای کنترل محیط اطراف خود هستند و گاهی برخی از کوچکترین مسائل تا بزرگترین آنها را مورد توجه قرار داده و با چیزهای مختلفی درگیر میشوند و اینجا است که طراحان سایت میدانند که با اتخاذ سیاستی درست، نباید درگیری جدیدی به دیگر دغدغههای کاربران اضافه کرده و تجربهٔ کاربری نامطلوبی برایشان رقم بزنند.
در کسبوکارهای اینترنتی، درک اینکه کاربران چه نیازهای کلیدی دارند بسیار حائز اهمیت است. به عبارتی، رضایت کامل ایشان منجر بدین خواهد گشت تا مجدداً به سراغ سایتمان بیایند. همچنین نیاز به توضیح نیست که در چنین فضایی کاربر هرگز روی گرم و لبخند اعضای تیم شما را نمیبیند و تنها چیزی که به تعامل با آن خواهد پرداخت، سایت شما است و در چنین شرایطی چنانچه نیاز وی را به درستی تشخیص ندهیم، در یک کلام بازندهٔ میدان خواهیم بود.
در حال حاضر، رشتهای تحت عنوان روانشناسی وب در دانشگاهها نداریم تا به صورت آکادمیک با زیر و بم این قضیه آشنا شویم، ولی یکی از مؤثرترین و بزرگترین اقدامات برای کسی که در فضای آنلاین حضور دارد، داشتن اطلاعات در حوزه روانشناسی است که در ادامه سعی میکنیم نکتهای را یادآور شویم که میتواند به وبمسترها در هرچه موفقتر شدن کمک نمایند.
به زور چیزی را به خورد کاربران ندهیم
یک سایت خبرگزاری معروف دنیا در اقدامی تبلیغاتی برای جذب مخاطبین بیشتر، ویدئویی جذاب را در صفحهٔ اصلی خود بارگذاری کرد به طوری که وقتی مخاطبین به سایت وارد میشدند، ویدئو بدون اینکه از کاربر سؤالی بپرسد، شروع به پخش شدن میکرد! با اینکه محتوای ویدئو جذاب بود و هزینهٔ بالایی برای تهیهٔ آن پرداخت شده بود، اما در نظرسنجیها معلوم شد که مخاطبین از این وضعیت سایت رضایت نداشته بلکه دوست داشتند خودشان و با اختیار خود وارد قسمتهای مختلف سایت بشوند و به عبارتی در صورت تمایل خودشان آن ویدیو را مشاهده کنند. در یک کلام، تلاش فراوان خبرگزاری از بین رفته بود و تأثیر روانی نامطلوبی بر مخاطبان گذاشته بود.
برای موفقیت در بازار کسبوکار اینترنتی باید بدانید انتظارات مخاطبان شما چیست و بر همان مبنا حرکت کنید. در واقع، باید فضا را بشناسید و بعد دست به عمل بزنید و در یک کلام، کاربر نباید احساس کند کنترلی بر محیطی که در آن وارد شده ندارد (در مثال فوق، اگر این امکان در اختیار کاربر قرار داشت تا بنا به صلاحدید خود و با کلیک کردن بتواند محتوای ویدیو را ببیند، نوع تجربهٔ کاربری خیلی تغییر میکرد.) حس عدم امنیت و احساسی مبنی بر اینکه محتوایی به زور به مخاطب خورانده شود، مورد پسند اکثر کاربران نیست و همهٔ زحمات تیم تولید محتوا به هدر خواهد رفت. در واقع، تعامل در فضای سایبری باید دوطرفه باشد و مخاطب در آزادی کامل این تعامل را برقرار کند.
چنین واکنشی از سوی خاطبان، یک حالت طبیعی است. تصور کنید در آرامش کامل قصد دارید وارد سکان آکادمی شوید و مقالهای را از وبلاگ مطالعه کنید اما ناگهان پاپآپی باز میشود و صدای بلند یک ویدئو به گوش میرسد! اولین واکنش شما در چنین شرایطی همان سئوالی است که اکثر مخاطبین از خود میپرسند مبنی بر اینکه «این دیگه چیه؟» اگر اکثر سایتها بخواهند چنین رویکردی را اتخاذ کنند، اکثر کسانی که به وبگردی میپردازند دچار استرس میشوند زیرا وقتی وارد سایتی میشوند، معلوم نیست یک دفعه چه چیزی قرار است روی صفحه نمایش داده شود (چیزی که امروزه در اکثر وبسایتهای زرد دیده میشود.)
به طور کلی، اگر میخواهیم به شکل موفقیتآمیزی در فضای وب فعالیت کنیم، چارهای نداریم جز اینکه با روانشناسی اجتماعی کاربران آشنا شویم و کلیهٔ حقوق کاربران را محترم بشماریم.