در مقاله قبل به ۵ سوال رایج در مصاحبهی طراحی تجربه کاربری و چگونگی پاسخدهی به آنها پرداختیم. در این مقاله ادامه سوالات را بررسی میکنیم.
6. در مورد موفقترین (یا ضعیفترین) پروژهی طراحی تجربهی کاربری خود به ما بگویید
آنچه آنها واقعاً میخواهند بدانند: نقاط قوت شما چیست؟ نقاط ضعف شما چیست و چگونه از آنها درس می گیرید؟
این سوال اساساً یک روش خاصتر برای پرسش در مورد نقاط قوت و ضعف شما است.
اگر مصاحبهکننده میخواهد در مورد موفقترین پروژهی تجربهی کاربری شما بشنود، در واقع به دنبال سنجش نقاط قوت شما است. دربارهی چرایی موفقیت این پروژه از نظر خودتان و سهمی که در نتیجهی نهایی داشتید، صحبت کنید. این پروژه از چه نقاط قوت خاصی استفاده کرد یا به نمایش گذاشت؟ شما همچنین میتوانید اینجا در مورد نتایج قابلاندازهگیری صحبت کنید، مانند افزایش نرخ ثبتنام. این یک راه عالی برای نشان دادن چگونگی کمک کار شما به اهداف کسب و کار و نتیجهی نهایی است.
اگر آنها در مورد ضعیفترین پروژهی شما بپرسند، مشتاق هستند نقاط ضعف شما را بررسی کنند. در اینجا استراتژیک باشید: در حالی که باید صادق باشید، هنوز هم میخواهید خود را در یک جایگاه خوب ترسیم کنید. در مورد اینکه پروژه کجا اشتباه پیش رفت و چالشهایی که با آن روبرو بودید، و همچنین نحوهی غلبه بر آنها و آنچه آموختید صحبت کنید. نشان دهید که میتوانید شکستهای خود را بپذیرید و آنها را به چیزی سازنده تبدیل کنید. این نوعی از طراحان تجربهی کاربری است که کسب و کارها میخواهند استخدام کنند!
پیشنهاد ما:
در هر دوی این سناریوها، آموختههای شما جنبهی کلیدی پاسخ است. موفقیت پروژه را در رسیدن به اهداف آن چگونه ارزیابی میکنید؟ در مورد کارهایی که برای تحقق این امر انجام دادید (یا کاهش دادن شکست) صحبت کنید. با برجسته کردن نکات مهم این نتیجه، سوال را به پایان برسانید: چه چیزی را یاد گرفتید که در پروژههای دیگر استفاده کردهاید؛ و یاد گرفتید از چه چیزی اجتناب کنید؟
7. چگونه طراحی جامع را تمرین میکنید؟
آنچه آنها واقعاً میخواهند بدانند: آیا از تجربهی کاربری جامع اطلاع دارید؟ آیا میدانید چگونه برای همهی کاربران طراحی کنید؟
دسترسیپذیری یک موضوع بزرگ است، بنابراین اگر در مصاحبهی طراحی تجربهی کاربری شما مطرح شد، تعجب نکنید.
به عنوان یک طراح، شما مسئولیت دارید که محصولات و تجربیات را تا حد امکان در دسترس قرار دهید. این بدان معناست که هم برای محدودیتهای موقتی، موقعیتی و هم برای آسیبهای دائمی یا طولانیمدت باید آماده باشید. به عنوان مثال، هنگام طراحی یک برنامه، چگونه از تجربهی کاربری خوب برای کاربران کم بینا اطمینان حاصل میکنید؟ چگونه یک ویدیو را برای کاربرانی که آن را در قطار شلوغ و پر سر و صدا تماشا میکنند قابل دسترستر میکنید؟
در نهایت، طراحی جامع برای کسب و کار خوب است. هرچه محصول فراگیرتر باشد، مخاطبان بیشتری را میتواند جذب کند. قبل از مصاحبه، مطمئن شوید که از طراحی فراگیر آگاهی دارید و میتوانید در مورد آن در رابطه با محصول شرکت صحبت کنید.
پیشنهاد ما:
دربارهی اهمیت طراحی جامع از منظر کسب و کاری صحبت کنید: چرا دسترسیپذیری برای همهی کاربران یک استراتژیِ برنده برای یک کسب و کار یا محصول است؟
8. فکر میکنید اتفاق بزرگ بعدی در طراحی تجربهی کاربری چه خواهد بود؟
آنچه آنها واقعاً میخواهند بدانند: آیا واقعا به حرفهی خود علاقه دارید؟ آیا حواستان به همهی اتفاقات دنیای تجربهی کاربری هست؟
نه تنها کارفرمایان میخواهند ببینند که شما مهارتهای لازم برای انجام کار را دارید، همچنین میخواهند ببینند که شما به کار خود علاقهمند هستید و کارهای مداوم و موردنیاز را برای حفظ مهارتهای تجربهی کاربری خود انجام میدهید یا خیر.
در انجام دقیقترین پیشبینی برای آینده، خیلی نگران نباشید. این بیشتر برای نشان دادن این است که از آنچه در اطرافتان میگذرد و جهتی که صنعتتان به سمت آن در حال حرکت است آگاه هستید.
این زمان خوبی برای صحبت در مورد هر کتاب یا مقالههای طراحی تجربهی کاربری است که در حال حاضر مطالعه میکنید. برای مثال، اگر در مورد پیشرفت و افزایش استفاده از فناوری صدا صحبت میکنید، میتوانید به مقالات، ویدیوها یا پادکستهای مورد علاقهی خود اشاره کنید که در مورد این موضوع صحبت میکنند. این نشان میدهد که شما دائماً در حال یادگیری هستید و حواستان به همه چیز هست.
پیشنهاد ما:
اگر واقعاً به یک ترند (Trend) خاص علاقه دارید، آن را با نیازها و اهداف کسب و کاریِ کارفرما همسو کنید. به نظر شما این ترند چگونه به موفقیت آنها کمک میکند؟
9. چگونه تجربهی کاربری محصول ما را بهبود میدهید؟
آنچه آنها واقعاً میخواهند بدانند: آیا در مورد شرکت تحقیق کرده اید؟ آیا شما پر از ایده هستید و آماده هستید که آنها را برای محصول آنها پیادهسازی کنید؟
این میتواند کاملاً یک سؤال ترسناک باشد، اما اجازه ندهید که شما را بترساند. این یک فرصت عالی برای نشان دادن این است که در مورد شرکت تحقیق کرده اید و واقعاً به این فکر کرده اید که چگونه میتوانید به آن ارزش اضافه کنید. این به نوبهی خود نشاندهندهی علاقهی واقعی شما به نقشتان است که کاملا به نفع شماست!
قبل از مصاحبه، مدتی را به جستجو و پیمایش در وبسایت آنها و در صورت امکان، اپلیکیشن آنها اختصاص دهید. یک یا دو مورد را که فکر میکنید میتواند بهبود یابد، شناسایی کنید و برنامهای برای انجام این کار ارائه دهید. اگر چیز خاصی نیافتید، در مورد اینکه چگونه میتوانید برخی از تستهای کاربردی عمومی را برای محصول آنها انجام دهید تا ببینید طراحی فعلی چگونه عمل میکند، صحبت کنید. یادتان باشد به این فکر کنید که کاربران هدف آنها چه کسانی هستند و هنگام به اشتراک گذاشتن ایدههایتان به آن پرسوناها اشاره کنید.
حتماً چند سوال هم از آنها بپرسید تا نشان دهید که در عین حال که تحقیقات خود را دربارهی محصول داشته اید، نیاز به مشورت با کسانی که محصول را بهتر میشناسند، برای تأیید فرضیات خود درک میکنید. هنگامی که فرضیات شما تأیید یا بازنگری شد، میتوانید راهحلهای بالقوه خود را ارائه دهید و فرآیندهای فکریتان را نشان دهید.
پیشنهاد ما:
دیپلماسی در اینجا کلیدی است. به یاد داشته باشید، یکی از 3 موردی که یک مصاحبهکننده در تلاش برای یافتن آن است، پاسخ به این سوال است: آیا ما میتوانیم با شما کار کنیم؟ از دفاع از افکار خود نترسید (در حالی که ممکن است از تمام اطلاعاتی که محصول فعلی را شکل داده است آگاه نباشید)، اما از اطلاعات موجود آگاه باشید: از مسیر اصلی مصاحبه خارج نشوید، یا طوری رفتار کنید که به نظر برسد این اطلاعاتی است که از قبل باید بدانند.
10. برای الهام طراحی تجربهی کاربری به کجا رجوع میکنید؟
آنچه آنها واقعاً میخواهند بدانند: آیا دائماً در حال یادگیری و پیشرفت هستید؟ آیا روی این صنعت سرمایه گذاری کردهاید؟
در رشتهای مانند طراحی تجربهی کاربری که به سرعت در حال تحول و تغییر است، تنها راه برای ماندن در صدر بازی یادگیری مداوم است. اکثر کارفرمایان کنجکاو خواهند بود که بدانند شما چگونه در این فرآیند یادگیری مستمر پیش میروید. برای الهام گرفتن به کجا (یا چه کسی) مراجعه میکنید؟ چگونه برای توسعهی مداوم وقت میگذارید؟
حتی اگر تعداد زیادی از طراحان تاثیرگذار را در توییتر دنبال کنید و قفسهای پر از کتابهای طراحی داشته باشید، وقتی از شما خواسته میشود که آنها را به سرعت نام ببرید، ذهنتان خالی میشود! با فهرست کوتاه ذهنی از موارد دلخواه الهامبخش خود را آماده کنید. این میتواند هر چیزی باشد، از پادکستها و کانالهای وبلاگ گرفته تا یوتیوبرها یا مخاطبین شخصی شما. تا زمانی که بتوانید در مورد اینکه چرا آنها برای شما الهامبخش هستند صحبت کنید و آن اشتیاق مورد نیاز برای یادگیری را منتقل کنید، مصاحبهکننده مشتاق شنیدن حرفهای شما خواهد بود.
پیشنهاد ما:
مخاطب خود را در ذهن داشته باشید. شما ممکن است از مکانهای زیادی الهام و ایده بگیرید، اما با صحبت در مورد نحوهی شکلدهی رویکرد شما به طراحی و ارتباط با محصولات و چالشهای آنها.
11. چالش طراحی تجربهی کاربری عملی
آنچه آنها واقعاً میخواهند بدانند: آیا میتوانید حرفها و ادعاهایتان را عملی کنید؟ آیا میتوانید تحت فشار و مدت محدود کار کنید؟
آن ضرب المثل قدیمی را میشناسید که میگوید اعمال بلندتر از کلمات صحبت میکنند؟ این مطمئناً در مورد مصاحبههای طراحی تجربهی کاربری نیز صدق میکند. علاوه بر پاسخ شفاهی به سوالات، ممکن است از شما خواسته شود که یک چالش طراحی عملی را نیز انجام دهید!
چالشهای وابسته به مهارت، به شکلهای مختلفی وجود دارند. ممکن است یک مشکل طراحی به شما داده شود تا در زمان خودتان روی آن کار کنید، یا ممکن است از شما خواسته شود که یک اپلیکیشن موجود را نقد کنید.
یک نوع دیگر از این چالشها، چالش تخته سفید(Whiteboard Challenge) است. همانطور که از نام آن پیداست، با مشکلی مواجه میشوید و از شما خواسته میشود که راهحل را فورا در آنجا طراحی کرده و سپس، کل فرآیند خود را بر روی یک تختهی سفید مستند کنید و دربارهی آن توضیح دهید.
پیشنهاد ما:
با هر چالش طراحی، چه چالشی در خانه یا در محل وایت برد، نکتهی کلیدی این است که فرضیات را روشن کنید و روند خود را نشان دهید. نحوهی برخورد شما با مشکل، نحوهی طرح فرضیات اولیه و نحوهی بحث در مورد فرآیند، خود مهمتر از نتیجهی نهایی است.