دنیای فروش و بازاریابی در حال تجربهٔ تغییرات وسیع و چشمگیری است به طوری که میتوان گفت دیگر زمان تبلیغات، بازاریابی و معرفی محصولات به شکل سُنتی به پایان رسیده و هرچه به نیازهای مشتریان کسبوکار خود بیشتر توجه کنیم، تمایل ایشان به استفاده از محصولاتمان نیز بیشتر خواهد شد.
درک نیازهای کاربران
خیلی بیراه نیست اگر بگوییم که تأثیرات درونی به اندازهٔ تأثیراتی که افراد از دنیای بیرونی میپذیرند اهمیت دارند به طوری که Christopher L. Heffner در مقالهای این نظریه را اینگونه تشریح میکند:
شاید یکی از مشهورترین رفتارگرایان B. F. Skinner باشه که معتقده حالتهای درونی به اندازهٔ تحریکات بیرونی میتونن بر رفتار افراد تأثیرگذار باشن.
B. F. Skinner به خاطر این نظریهاش به عنوان یک رفتارگرای رادیکال شناخته میشد اما امروزه ثابت شده است که هم تحریکات درونی و هم تحریکات بیرونی بر رفتار ما تأثیرگذار هستند. یکی از تکنیکهای تأثیرگذار بر مخاطبان درک آنها است و برای هر نوع کسبوکاری مقولهٔ همدلی با مشتریان از یک تجارت پرمنفعت به مراتب مهمتر است و بهترین شیوه برای نشان دادن ارزشهای برندتان، کشف کردن چیزهایی است که مخاطبانتان به آن اهمیت میدهند.
انتخابهای متعدد تصمیمگیری را سخت میکنند
تصمیمگیری کاری چالشی است به خصوص اگر حق انتخابهای متعددی داشته باشید و ندانید کدام یک صحیح است. Barry Schwartz در کتاب معروف خود تحت عنوان The Paradox of Choice به بیان این مطلب میپردازد که انتخابهای متعدد میتواند برای یک تصمیمگیری صحیح بد باشد (حتی تصمیمگیریهای کوچک نیز میتواند برای افراد سخت باشد و هرچه انتخابهای بیشتری پیش روی ایشان قرار میگیرد، این فرآیند سختتر خواهد شد.)
در همین راستا، هر امکانی که در معرض دید مشتری قرار میدهید، باید کاملاً مشخص و شفاف باشد و فراموش نکنید که به آنها پیشنهاداتی بدهید که در راستای نیازها و دغدغههایشان باشد.