همواره یکی از چالشهایی که شرکتهای نرمافزاری با آن مواجه هستند از دست دادن دولوپرهای خوب است که این مسئله را میتوان از زوایای مختلفی نگاه کرد اما اگر به قانون همکاری برد-برد معتقد باشیم، از جنبهٔ دیگری هم میتوان به این موضوع نگاه کرد و آن هم اینکه چه میشود پس از مدتی حالت رِخوت دولوپرهای یک شرکت را میگیرد و دیگر ایشان از انگیزهٔ کافی برای کار در شرکت خود برخوردار نیستند و این همان چیزی است که در ادامه قصد داریم مورد بررسی قرار دهیم.
یادگیری مداوم
شرکتهای طراز اول و حرفهای توسعهٔ نرمافزار فضایی برای یادگیری بیشتر دولوپرهای خود ایجاد میکنند به طوری که در این دست شرکتها، یادگیری چیزهای جدید فقط شعار نیست بلکه مدیران شرکت واقعاً برای ارتقاء سطح دانش برنامهنویسان خود هزینه میکنند. این شرکت ها معمولاً با دورههای On The Job Training یا به اختصار OJT (آموزش حین خدمت) فضایی برای رشد فردی دولوپرهای خود فراهم میسازند که این کار از طریق کلاسهای آموزشی، سمینارها و ... عملی میگردد. حال از خود بپرسید آیا شرکت نرمافزاری که در آن کار میکنید چنین فضایی برای شما فراهم میسازد یا خیر؟
شایستهسالاری
در شرکتهای نرمافزاری طراز اول ملاک برتری دولوپرها میزان عملکرد و شایستگی ایشان است نه سابقهٔ کار ایشان در شرکت یا میزان روابط دوستانهای که آنها مثلاً با مدیر منابع انسانی دارند. در این دست کسبوکارها، همواره سازوکاری برای ارزیابی دولوپرها وجود دارد تا هم مدیران شرکت و هم اعضای تیم بدانند که در کجای نمودار رشد قرار گرفتهاند و در یک کلام میتوان گفت دولوپرهای توانمند و شایسته در شرکتهایی که شایستهسالار هستند خواهند توانست ره صد ساله را چند ساله بپیمایند.
ریسکپذیری
اگر در شرکتی کار میکنید که مدیرتان از هرگونه ریسکپذیری بیزار است و نه تنها خودش بلکه شما و سایر اعضای تیم را از ریسکپذیری وا میدارد، بدانید که در چنین شرکتی خیلی پیشرفت نخواهید کرد. در شرکتهای حرفهای، نه تنها ریسکپذیری چیز خوبی است، بلکه کارمندانی که ریسک هوشمندانه میکنند تشویق هم میشوند. شرکتهای ریسکپذیر معمولاً افراد خلاق، نهترس و جسور را به خود جذب میکنند و در مقابل شرکتهای محافظهکار هم پُر هستند از افراد اصطلاحاً Yes Man (بلهقربانگو) که اساساً این افراد از توانایی و جسارت لازم برای خلق محصولاتی عالی برخوردار نیستند.
بدون تعصب
شرکتهای حرفهای همواره میدانند آنچه که به صلاح جامعه باشد، به صلاح شرکتشان هم هست. نژاد (اینکه فلان کارمند لُر است، دیگری تُرک، سومی تهرانی و آخری افغانستانی)، جنسیت، ملیت و ... را هرگز نباید به عنوان موانع برای جذب نیرو در نظر گرفت و این دست شرکتها به عقاید پرسنل خود احترام میگذارند و هر کسی را همان طوری که هست میپذیرند. علاوه بر این، اگر در یک شرکت نرمافزاری کار میکنید که مدیرفنی شرکت روی تکنولوژی خاصی اصرار میورزد و به دولوپرها اجازهٔ تست کردن تکنولوژیهای جدید را نمیدهد، شکی به خود راه ندهید که در چنین شرکتی تلف خواهید شد.
فیلتر استخدامی دشوار
شرکتهای حرفهای سازوکار استخدامی بسیار دشواری دارند به طوری که میتوان گفت ورود به این شرکتها اصلاً با پارتیبازی و آشنابازی امکانپذیر نیست و تنها ملاک پذیرفته شده یا نشدن یک دولوپر، چیزهایی همچون میزان تجربه، مهارت و استعدادهای وی است. با این تفاسیر، میتوان گفت که اگر آشنایی برای شما در شرکتی کاری دست و پا کرده است و خودِ شما میدانید که مناسب آن پوزیشن شغلی نیستید، شکی نداشته باشید که آن شرکت حرفهای نیست.
سودآوری
شرکتهای حرفهای معمولاً از درآمد خوبی برخوردارند و به نوعی میتوان گفت شرکتی که نمیتواند حقوق کارمندان خود را به موقع پرداخت کند، بدون شک خیلی جای حساب باز کردن رویشان وجود ندارد و اگر در شرکتی مشغول به کار هستید که این اعتماد را به شما میدهد تا از آیندهٔ درخشانی هم در کار خود و هم در زندگی شخصی برخوردار میشوید، جایی که در آن کار میکنید یک شرکت طراز اول است.
حال نوبت به نظرات شما میرسد. با مد نظر قرار دادن موارد بالا، آیا شرکتی که در آن کار میکنید یک شرکت حرفهای است یا خیر و از دید شما چه معیارهای دیگری را میتوان برای شرکتهای حرفهای در نظر گرفت؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با سایر کاربران سکان آکادمی به اشتراک بگذارید.