از پروسهٔ استخدام فروشنده گرفته تا مدیر پروژه یا حتی دولوپر، مدیر منابع انسانی میبایست به تطبیقپذیری و سازگاری فرد با مهارتهایی منجمله #هوش هیجانی، نزاکت در سخنوری، حل منازعات، مدیریت استرس و دیگر مهارتهای به اصطلاح Soft بیاندیشد. حال وقتی پای استخدام فردی برای سمت «مدیر پروژه» به میان میآید، این احتمال وجود دارد که یکسری اشتباهات استخدامی رخ دهد که در نهایت به ضرر تمام تیم خواهد شد!
در نگاه اول، اصلیترین هدف، مدیریت یک پروژه است اما مدیریت یک پروژه با رهبری افرادی که روی یک پروژه کار میکنند بسیار متفاوت بوده و این در حالی است که همهٔ مدیران پروژههای فناوری را نمیتوان به عنوان یک IT Leader در نظر گرفت. انتخاب بهترین نامزد برای مدیرت پروژه که توان رهبری آن را نیز داشته باشد برای بسیاری از مدیران، صاحبین کسبوکار و مدیران منابع انسانی انتخاب مشکلی است.
اگر مدیر پروژهای بخواهد به شکل موفقیتآمیزی پروژهای را رهبری کند، نیاز دارد تا برخی صفات رهبری که نَه در کلاس درس و نَه در کتابی پیدا میشود و همچنین ارتباطی به نوع پروژه یا صنعت خاصی ندارد را در خود نهادینه کند. در همین راستا، برخی از مهمترین خصیصههایی که مدیران ارشد در فرایند استخدام یک مدیر پروژهٔ حوزهٔ آیتی به دنبالش میگردند را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
تیزبینی و ذکاوت
در طول مصاحبه و همچنین پس از مصاحبه و در چند هفتهٔ ابتدایی شروع همکاری، میبایست سرعت فرد متقاضی موقعیت شغلی مدیریت پروژه را در فهم مسائلی همچون فرآیندهای شرکت یا استارتاپ و نقش افراد مختلف تیم را ارزیابی کرد. چنین فردی باید از این توانایی برخوردار باشد تا به سرعت روابط و مناسبات را یاد گرفته و به سایر اعضای تیم انتقال دهد یا حداقل ایشان را این سمت سوق دهد.
توان حل منازعات
در واقع، داشتن یا نداشتن توانایی حل منازعات و چالشهایی که بین اعضای تیم به وجود میآیند میتواند منجر به موفقیت یا شکست یک پروژه شود. یک مدیر پروژهٔ حرفهای باید نسبت به تکتک اعضای تیم و روحیات ایشان شناخت کافی داشته و به خوبی بداند که کدامیک از اعضای تیم با یکدیگر از بیشترین بازدهی برخوردار خواهند بود.
ارتباطات کلامی و نوشتاری قابلقبول
این مهارتها جزئی لاینفک از خصیصههای یک مدیر پروژهاند. در طول پروسهٔ مصاحبه سعی کنید توان گفتگوی نامزد را با دیگران در هر سطحی بسنجید. یک مدیر پروژه باید توانایی این را داشته باشد که به صورت رودررو و یا از طریق مکاتبات، پیام خود را به شفافترین شکل ممکن اما در عین حال محترمانه به دیگران منتقل کند.
هوش هیجانی
یک رهبر پروژه باید توان این را داشته باشد تا بتواند به شکلی مؤثر اما آرام جهتگیریهای عاطفی و هیجانی را طوری رسیدگی و مدیریت کند که خلاقیت را سرکوب نکند و در عین حال از پیشرفت همه در جهات درست مطمئن شود.
توانایی یک رهبر پروژه به منظور دیدن رقابت جریانهای عاطفی و متمرکز نگاه داشتن گروه بر روی اهداف، یکی از کلیدیترین مهارتها است. EQ، به معنای توانایی تشخیص و تفسیر عواطف و احساسات افراد مختلف و تأثیرات آن بر دیگران یا به طور خلاصه هوش هیجانی، مخصوصاً زمانی که مدیر پروژه با مشتریان برخورد پیدا میکند بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت، توان همدلی با مشتری قسمتی است که باعث موفقیت در تعاملات با مشتری میشود.
توان کار در شرایط پُراسترس
به عنوان آخرین مورد، در فرایند مصاحبههای شغلی برای موقعیت شغلی مدیریت پروژه باید به دنبال افرادی گشت که توان انجام وظایف و کارها در فشار کاری شدید در زمانهای لازم را دارند. گاهی اوقات پروژههایی وجود دارند که ذاتاً 24/7 هستند و شکست در انجام این پروژهها، میلیونها تومان خسارت به بار میآورد و ممکن است منجر به از دست دادن مشتریان مهمی گردد. پس مدیر پروژه نیاز دارد بداند که ممکن است حتی در تعطیلات و خارج از ساعات کاری و از هر مکانی جوابگو باشد.
سخن پایانی
لازم به ذکر است که این تواناییهای ظریف نباید جایگزین مهاراتهای فنی یا به اصطلاح Hard شود چرا که داشتن اطلاعات پایهای در مدیریت پروژه برای رسیدگی به فعالیتهای روزانه، کاملاً ضروری است. این مهارتهای ظریف یک رهبر پروژه میسازند و برای شرکتهایی که آنها را استخدام میکنند امکانی به منظور ایجاد توان شناخت، هدایت، ارتباط و حلوفصل برخی از موانع پیچیده نیروی انسانی را میدهد و این نکتهای کلیدی است چرا که موفقیت پروژههای فناورانه، جدای از پیچیدگیهای فنی، اساساً بر تعاملات با دیگر افراد تکیه دارند.
در تیمهای توسعهٔ نرمافزار، علاوه بر مدیر پروژه، یک سرپرست فنی خوب هم میتواند در بهبود کارها تأثیرگذار باشد و به همین منظور، پیش از این در مقالهای تحتعنوان چطور یک سرپرست فنی خوب، موفق و تاثیرگذار باشیم؟ نکاتی را یادآور شدیم که شامل حداقل خصیصههایی است که یک سرپرست فنی خوب بایستی دارا باشد.