در این پُست روی سخن بیشتر با افرادی است که قصد دارند تا استارتاپی در حوزهٔ آیتی به راه اندازند و نیاز به توضیح نیست که یک پای ثابت حضور در دنیای فناوری، برنامهنویسی و برنامهنویسان هستند و هر کسی که قصد راهاندازی کسبوکاری در این حوزه را داشته باشد، لاجرم نیازمند کمک این گروه از متخصصین است.
پس از شکلگیری بیزینس پلان یک استارتاپ در حوزهٔ وب یا موبایل و اینکه مشخص شد این کسبوکار نوپا قرار است چه سرویسی به کاربران هدفش ارائه دهد، بدون شک نیاز به یک برنامهنویس یا گروهی از برنامهنویسان احساس خواهد شد (برای آشنایی با بیزینس پلان اولیهٔ سکان آکادمی میتوانید به مقالهٔ انتشار بیزینس پلان اولیهٔ سکان آکادمی به صورت اپنسورس مراجعه نمایید.)
اگر ایدهٔ مد نظر مثلاً یک فروشگاه آنلاین باشد، مسلماً یک برنامهنویس بکاند و همچنین یک دولوپر فرانتاند یا بهتر بگوییم طراح رابط کاربری که به زبانهای اچتیامال، سیاساس و جاوااسکریپت مسلط باشد جزو حداقلهای تیم برنامهنویسی است و اگر هم بخواهیم یک اپ موبایل طراحی کنیم، بسته به اینکه برای پلتفرم اندروید یا آیاواس باشد، نیازمند یک توسعهدهندهٔ مسلط به یکی از زبانهای جاوا، کاتلین آبجکتیوسی و یا سوئیفت میباشیم.
پیش از ادامهٔ توضیح پیرامون ضرورت فراگیری اصول برنامهنویسی برای صاحبان ایده، برای درک عمق فاجعهای که در برخی استارتاپها به وقوع میپیوندد، ابتدا دو سناریوی مختلف با بازیگرانی همچون سیاوش (با سِمت صاحب ایده) و بهزاد (با سِمت دولوپر) تعریف کرده سپس به توضیحات بیشتر در همین راستا خواهیم پرداخت.
فرض کنیم که سیاوش یک فروشگاه آنلاین به راه انداخته است و برای کدنویسی آن از یک فریلنسر کمک گرفته است.
- بوق تلفن: بییییب بیییب بیییب …
- سیاوش: الو سلام، بهزاد خوبی؟
- بهزاد: شکر، بد نیستم تو چهطوری؟
- سیاوش: الحمدالله. آقا یه کاری داشتم؟
- بهزاد: شما امر بفرما.
- سیاوش: تو فروشگاه میخوام در کنار هر محصول، محصولات جانبیاش هم نمایش داده بشه. مثلاً یه بابایی که میخواد موبایل بخره، کنارش قاب موبایل، شارژر و … هم نمایش داده بشه. میخواستم زحمتش رو بکشی.
- بهزاد: زحمتی نیست، اما راستش رو بخوای الان خیلی درگیرم. یه پروژه برداشتم و باید تا ماه دیگه تحویلش بدم. حتی جمعهها هم دارم کار میکنم.
- سیاوش: ای بابا. مگه روز اول نگفتی هر موقع کاری داشتی به روی چشم؟
- بهزاد: الان هم میگم ولی خداییش گیر افتادم. خیلی سرم شلوغه ...
در سناریوی دوم فرض میکنیم که بهزاد اصلاً سرش شلوغ نیست و کاملاً تمایل دارد تا پروژه را انجام دهد:
- بوق تلفن: بییییب بیییب بیییب …
- سیاوش: الو سلام، بهزاد خوبی؟
- بهزاد: شکر، بد نیستم تو چهطوری؟
- سیاوش: الحمدالله. آقا یه کاری داشتم؟
- بهزاد: شما امر بفرما.
- سیاوش: تو فروشگاه میخوام در کنار هر محصول، محصولات جانبیاش هم نمایش داده بشه. مثلاً یه بابایی که میخواد موبایل بخره، کنارش قاب موبایل، شارژر و … هم نمایش داده بشه. میخواستم زحمتش رو بکشی.
- بهزاد: زحمتی نیست. دقیق بگو ببینم چی میخوای؟
- سیاوش: هیچی. میخوام بر اساس نوع دستهبندی و اینکه چه زیرشاخه و چه محصولی انتخاب شده، محصولات مرتبط با آن محصول نمایش داده بشه. در بخش ادمین پنل هم مدیر سایت بتونه موقع تعریف محصول، محصولات مرتبط رو بهش اختصاص بده.
- بهزاد: مشکلی نیست. میدونی که قرارداد پشتیبانیمون تموم شده و باید حقالزحمهٔ این بخش رو جدا حساب کنی؟ بودجهٔ خاصی مد نظرت هست؟
- سیاوش: نَه تو بگو
- بهزاد: میشه ۳/۷۰۰/۰۰ اما چون تویی، ۲۰۰ رو هم نده، رُند ۳/۵.
سیاوش: فکر نمیکنی یه کم زیاده؟
- بهزاد: نَه خداییش، خیلی خوب گفتم. بچهها همین رو زیر پنج تومن نمیگیرن انجام بدن.
- سیاوش: راستش الان دستم خالیه. نمیدونم چه کار کنم!
- بهزاد: موردی نیست. هر موقع جور شد بگو کدزنی رو شروع کنم. ما خیلی مخلصیم داداش!
میبینیم که در هر دو سناریوی فوق، نقش اول قصه شدیداً محتاج به یک برنامهنویس است و همین مسأله منجر میگردد تا ایدهای که منجر به بهبود یک کسبوکارش میشود دیر پیادهسازی شده و رشد استارتاپ را با سکته مواجه کند.
حال فکر میکنید که اگر نقش اول این داستان خودش برنامهنویس بود یا یکی از اعضای تیم برنامهنویس بود چه اتفاقی میافتاد؟ خیلی راحت، به محض اینکه نیازی در اپلیکیشن احساس میشد و یا اینکه باگی کشف میشد، صرفاً با اراده کردن میتوانستند درصدد رفع آن برآیند.
Mark Zuckerberg خود یک برنامهنویس بود و جالب است بدانید که اولین نسخهٔ شبکهٔ اجتماعی فیسبوک را خودش کدزنی کرد و در ادامهٔ راه هم که به تنهایی از عهدهٔ توسعهٔ فیسبوک برنمیآمد، از سایر توسعهدهندگان کمک گرفت و الان هم که بیشتر در زمینهٔ رهبری این شرکت فعال است.
به عنوان مثالی دیگر، میتوان شرکت اپل را مثال زد. Steve Jobs و Steve Wozniak دو مؤسس اصلی این شرکت بودند و از همان ابتدا استیو جابز ایدهپردازی میکرد و استیو وازنیاک هم به ساخت مدارها و کدنویسی مشغول میشد. به محض اینکه ایدهای هم به ذهنشان میرسید، اصلاً نیازی نداشتند تا التماس یک توسعهدهنده را بکنند چرا که خود علم مورد نیاز برای این کار را داشتند.
Bill Gates هم که نیازی به معرفی ندارد. او ابتدا یک برنامهنویس بود و همین مسأله منجر شد تا بتوانند در زمینهٔ تولید نرمافزار سایر برنامهنویسان را مدیریت کرده و دنیا نرمافزار را دگرگون سازد.
نتیجهگیری
زمانی که صاحب یک ایدهٔ مرتبط با فناوری برنامهنویس نباشد یا چیزی از برنامهنویسی نداند، احتمال دارد عاقبت استارتاپاش به چالش کشیده شود. به عبارت دیگر، خیلی اوقات هیچکس جز صاحب ایده نمیتواند آنچه که در ذهن دارد را تبدیل به کد کند و یا این احتمال وجود دارد که وقتی میخواهد قابلیت جدیدی را اضافه کند، سایر برنامهنویسان وی را به قول معروف بپیچانند و چیزهایی مثل «نمیشه»، «زمان زیادی میبره»، «با فلان ماژول کانفلیکت پیدا میکنه» و اینطور بهانهها را تحویلش دهند.
حال ممکن است این پرسش پیش بیاید که من در حال حاضر یک ایدهٔ استارتاپی دارم اما خودم اصلاً کدنویسی بلد نیستم و اگر هم بخواهم بروم سراغ کدنویسی، حداقل یک الی دو سال طول میکشد تا آن را در سطحی که بتوانم ایده را اجرایی کنم یاد بگیرم که در چنین شرایطی چه باید کرد؟ در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که ممکن است اجرای ایده کمی با تأخیر صورت بگیرد، اما اگر نیمنگاهی هم به آینده داشته باشیم، خواهیم دید که در درازمدت اصلاً ضرر نخواهید کرد یا حداقل میتوان یک دولوپر را جزو اعضای اصلی استارتاپ کرد.
سؤال دیگری که ممکن است در اینجا به ذهن خطور کند این است که در دو سناریوی فوق، همکاری با یک فریلنسر به تصویر کشیده شده بود و این در حالی است که عقد قرارداد با شرکتهای نرمافزاری به مراتب متفاوتتر است. در پاسخ به این سؤال هم باید بگوییم که درست است عقد قرارداد با شرکتهای طراحی سایت به مراتب محکمتر از همکاری با یک فریلنسر است، اما وقتی که مدت زمان پشتیبانی به اتمام برسد، خواهید دید که رفتار شرکت تفاوت چندانی با یک فریلنسر نخواهد داشت و از همان زمان به بعد بسیاری چالشها، درگیریها و حتی کشیدن شدن کار به مسائل حقوقی شروع خواهد شد.
آیا شما هم موافقید که صاحبان کسبوکارهای آنلاین باید ابتدا برنامهنویس باشند یا حداقل یکی از اعضای استارتاپشان دولوپر باشد یا خیر؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با سایر کاربران سکان آکادمی به اشتراک بگذارید.