هدف اول و آخر در تولید اپلیکیشن باید کاربرانی باشد که قرار است از آن استفاده کنند اما سؤال اینجا است که از کجا میشود به نیازهای این گروه هدف پی برد که غالباً وفادار نبوده و به محض دیدن اپلیکیشنی با کاربری راحتتر، قابلیتهای بیشتر و هزینههای کمتر به سَمت آن مهاجرت خواهند کرد. آنچه در ادامه با شما به اشتراک میگذاریم، چکیدهای از اقداماتی است که شرکتهای تولید نرمافزار و حتی فریلنسرها میتوانند دنبال کرده تا در نهایت بتوان برچسب اپلیکیشنی کاربر-محور را روی پروژههای ایشان زد.
تست همهجانبهٔ اپلیکیشن
هرگز بخشی از اپلیکیشن را به بخشهای دیگر برتری ندهید. کاربران وسواسی کلیهٔ جوانب کار را سنجیده و یک نمرهٔ کلی به نرمافزار یا اپلیکیشن شما میدهند و از همین روی دولوپرها باید اپلیکیشن را از ابعاد مختلفی از دید کاربران تست کنند که به منظور درک بهتر این مسأله، در ادامه مثالی میزنیم.
در گذشته زمانی که شرکتهای نرمافزاری اقدام به طراحی یک سایت میکردند، صرفاً نمایش سایت در نمایشگرهای دسکتاپ را مبنا قرار داده اما با ظهور گوشیهای هوشمند و فراگیر شدن آنها در میان کاربران، این نیاز احساس گردید تا سایتها اصطلاحاً Responsive (واکنشگرا) شده تا اگر کاربری با گوشی موبایل خود وارد سایت شد، همه چیز را مرتب و منظم ببیند.
توصیه میشود که وقتی تغییری در اپلیکیشن خود ایجاد میکنید، حتماً بسنجید و ببینید که آیا آن تغییر با بخشهای دیگر همخوانی دارد یا خیر و اگر جواب مثبت بود که هیچ اما در غیر این صورت یک نمرهٔ منفی به خود داده و طراحی آن بخش را از نو آغاز کنید. در واقع، وقتی توسعهدهندگان صرفاً بخشی از اپلیکیشن را مجزا از سایر بخشها در نظر میگیرند، کاربران هدف این ناهماهنگی مابین بخشهای مختلف را دیده و احساس عدم وابستگی مابین بخشهای مختلف سایت میکنند.
محترم شمردن حس کاربران
زمانی که اقدام به توسعهٔ یک اپلیکیشن میکنید، روی تکه کاغذی بنویسید که دوست دارید کاربر پس از تعامل با اپلیکیشن شما چه حسی بگیرد و برای اینکه بفهمید آیا حس مد نظر شما درست منتقل میشود یا خیر، پروژه را در معرض دید یک فردی که درگیر پروژه نبوده، مثلاً یکی از نیروهای دفتری شرکت یا یکی از دوستان خود، قرار دهید و از وی بپرسید که نظرش چیست. بدون شک اگر حس مد نظر شما به فرد مخاطب دست نداد، یک جای کار میلنگد (البته به خاطر داشته باشید که هیچ وقت نمیتوان به تجربهٔ کاربری یک نفر اکتفا کرد و برای بالا بردن ضریب موفقیت نظرسنجی باید از چندین کاربر با ویژگیهای مختلفی همچون سن، تحصیلات و حتی جنسیت متفاوتی نظرسنجی کرد.)
بیان داستان
داستان ما را قادر میسازد تا به سادگی به جنبههای شخصیتی دست نیافتی کاربران دست پیدا کنیم. علاوه بر این، وجود داستان به یاد آوردن چیزهای مختلف را به مراتب راحتتر میسازد و از همه مهمتر داستانسرایی باعث ایجاد روابط انسانی/احساسی مابین کاربران و اپلیکیشن میگردد که در همین راستا توصیه میکنیم به مقاله زیر مراجعه نمایید:
- منع استفاده از PowerPoint در جلسات کاری آمازون توسط Jeff Bezos
داستان اپلیکیشن شما زمانی بیشترین اثربخشی را خواهد داشت که کاربران سایت بتوانند با آن همزادپنداری کنند. توجه داشته باشید که هرگز از شعارهایی همچون «اولین تولیدکنندهٔ … در ایران»، «بزرگترین مرکز پخش … در ایران»، «محبوبترین برند بهداشتی … در ایران» و چیزهایی از این دست استفاده نکنید چرا که کاربران به اندازهٔ کافی از این دست شعارها شنیدهاند؛ بلکه سعی کنید موفقیتهای خود را در قالب داستانی واقعی در اختیار کاربران قرار دهید.
هدفمندی اپلیکیشن
اپلیکیشنی که طراحی میکنیم باید یکی از مشکلات کاربران را حل کرده و ایشان را به هدفشان نزدیکتر سازد. هر بخش از اپلیکیشن هم باید دارای هدف خاصی باشد و از همین روی، پس از تکمیل اپلیکیشن عقب نشسته و نگاهی به کار نهایی بیندازید و اگر به طور مثال با صفحهای از سایت مواجه شدید که نتوانستید هدفی برای آن در نظر بگیرید و یا صفحهٔ مد نظر هدفمند بود اما در عین حال استفاده از آن دشوار بود، بدون شک چنین حسی به اکثر کاربران سایت نیز منتقل خواهد شد و باید پیش از آنکه کاربران زیادی را مأیوس کند، درست شود.
رصد کردن رفتار کاربران اپلیکیشن
کار درست نیازمند تحقیقاتی همهجانبه است و طراحی اپلیکیشن هم از این قاعده مستثنی نیست. دولوپرها باید تکتک کلیکهای کاربران را رصد کرده و ببینند که آیا میشود مثلاً سایت را به گونهای طراحی کرد که کاربر با تعداد کلیک کمتری به نتیجهٔ مد نظر خود برسد یا خیر. علاوه بر این، زمان لود سایت نیز از عوامل تأثیرگذار در ایجاد یک تجربهٔ کاربری خوب بوده و جالب است بدانید که با بهبود سرعت اینترنت در کشور، آستانهٔ تحمل کاربران نیز دستخوش تغییر شده و ایشان انتظار سرعت لود شدن به مراتب سریعتری نسبت به چند سال پیش دارند.
به طور کلی، ابزارهایی همچون گوگل آنالیتیکس به وبمسترها کمک میکنند تا اطلاعات خوبی در مورد کاربران سایت به دست آورند که با تحلیل این دادهها میتوان به چیزهایی همچون زمان سپری شده در بخشهای مختلف سایت، اطلاعات جنسیتی/جغرافیایی کاربرانی که از سایت استفاده کردهاند و همچنین تأثیر شبکههای اجتماعی در جذب مخاطب به سایت دست یافت.
نگاه به اپلیکیشن از دید کاربران
گاهی اوقات تیمهای توسعهٔ نرمافزار آنقدر مجذوب طراحیهای خود میشوند که در نهایت فکر میکنند طراحیشان منحصربهفرد است اما واقعیت امر چیز دیگری است. وقتی که یک برنامهنویس یا طراح روی پروژهای کار میکند، این پروسه چیزی در حدود چند هفته یا چند ماه به طول میانجامد و این فرایند توسعه به قدری است که خودِ توسعهدهنده به هیچ وجه گزینهٔ مناسبی برای تست یوایکسی اپلیکیشن نخواهد بود و نیاز به یک فرد خارجی داریم تا این کار را برای ما به انجام رساند (البته توجه داشته باشید که گوش کردن به کلیهٔ حرفهایی که آدمهای خارجی در مورد اپلیکیشن ما میزنند همیشه صلاح نیست و گاهی اوقات باید برخی نصحیتها را از یک گوش گرفت و از گوش دیگر به در کرد!)
برای روش شدن این مسأله مثالی میزنیم. فرض کنیم سایتی طراحی کردهایم که یکی از نیازهای اصلی مشتری آن سایت اصطلاحاً Google Friendly بودن است. به عبارت دیگر، برای مشتری مهم است که خدمات یا محصولات سایت در نتایج جستجوی گوگل در جایگاه بالایی در معرض دید جستجوکنندگان قرار گیرد. حال از یک نفر خارج از تیم میخواهیم که وب اپلیکیشنمان را تست کند و ایشان انتقادهای زیادی به سایت میکند که یکی از آنها عدم استفاده از فناوری ایجکس در برخی بخشهای سایت است تا کاربران برای استفاده از سایت منتظر رِفرش شدن سایت نشوند. درست است که فناوری ایجکس کمک بسیار زیادی به ایجاد یک تجربهٔ کاربری خوب میکند، اما اگر ایندکس شدن صفحات سایت برای ما در اولویت باشد، باید استفادهٔ هوشمندانهای از ایجکس کرد که در غیر این صورت، نیاز اصلی مشتری که همان سئو است برآورده نخواهد شد.
نتیجهگیری
اساساً ایجاد یک تجربهٔ کاربری خوب برای اپلیکیشنهایی که طراحی میکنیم آنقدر هم که به نظر میرسد دشوار نیست بلکه صرفاً نیاز است تا حداقل نیازهای کاربران بالقوهٔ اپلیکیشن مد نظر را محترم شمرده و این نیازها را به بهترین شکل ممکن در اختیار وی قرار دهیم و اگر چنین اپلیکیشنی بتواند یکی از نیازهای اساسی کاربر را مرتفع سازد، آن وقت است که میتوانیم برچسب کاربر-محور را روی اپلیکیشن خود بزنیم.
به نظر شما یک نرمافزار کاربر-محور چه ویژگیهای دیگری به غیر از موارد فوقالذکر میتواند داشته باشد؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با سایر کاربران سکان آکادمی در میان بگذارید.