دربارهٔ آیندهٔ دیتایی که کاربران فضای مجازی خواهناخواه روی اینترنت تولید میکنند، با John Marshall، استراتژیست ارشد و استاد بازاریابی کالج Dartmouth، مصاحبهای صورت گرفته است که در این پست بیشتر با دیدگاههای این استاد بازاریابی آشنا خواهید شد.
خرید و فروش اطلاعات امری اجتنابناپذیر است
از نظر آقای مارشال یک چیز روشن است و آن هم اینکه فروش اطلاعات به وقوع خواهد پیوست اما تنها این سؤال مطرح است که چگونه؟ به نظر میرسد که در حال حاضر در چهارراه پیشرفت فناوری قرار داریم و تنها کاری که باید انجام دهیم این است که گرههای این راه را بشناسیم و در مسیر درستی گام برداریم.
هماکنون هم شرکتهایی مثل فیسبوک، آمازون و غیره نحوهٔ تعامل ما با اطلاعات و زندگی شخصیمان را به شکل مؤثری تغییر دادهاند اما آنچه که ما باید بفهمیم این است که چهطور باید آنها را همینطور که هستند قاعدهمند کنیم و آنوقت با خیال راحت اوضاع را رصد کرده و به مدیریت حریم خصوصی خود بپردازیم.
اما به نظر آقای مارشال قضیه به این سادگیها هم نیست تا جایی که وی اعتقاد دارد این تازه شروع کار است و ما تنها به بخش بسیار کوچکی از تمام اطلاعاتی که دربارهٔ ما است دسترسی داریم و درصد کمی از ارزش آن اطلاعات را درک میکنیم! طی دهههای آینده، فرصتهای ارزشآفرینی بیشماری بهوجود آمده، روشهای جدید و ارتقایافتهٔ جمعآوری و اشتراکگذاری دیتا جوامع را متحول خواهند کرد. دسترسی به اطلاعات شخصی جدید، مثل نقشهٔ ژنومهایمان که عملاً به واقعیت پیوسته، ارزانتر خواهد شد و در عوض فرصتهای جدیدی را بهوجود خواهد آورد اما با هر امکان جدیدی که به تکنولوژی اضافه میگردد، مشکلات جدیدی هم بروز پیدا خواهند کرد.
آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد، تغییر در شیوههای مبادلات دیتای کاربران است؛ اما صرفنظر از اینکه چه تغییری صورت پذیرد، اطلاعات کاربران قرار است که به پولی جدید تبدیل شود! امروزه Data مهمترین نوع سرمایه است چرا که بیشترین ارزش از طریق ارتباطات تولید میشود نه از راه تولید و ساخت محصولات فیزیکی. در حال حاضر، تبادل اطلاعات اکثراً به صورت ناآگاهانه انجام میشود ولی به عقیده آقای مارشال، همزمان با افزایش ارزش آن، کاربران هم خواستار مالکیت بیشتر بر روی اطلاعات شخصی خود خواهند شد.
چه کسی اطلاعات را خواهد فروخت؟
طبیعتاً شرکتهایی که هماکنون از اطلاعات مشتریانشان پول به دست میآورند به دنبال حفظ جایگاهشان در بازار هستند؛ اما با این حال، آقای مارشال معتقد است که در نهایت، مالکیت اطلاعات در دستان کاربران قرار خواهد گرفت. در حال حاضر، شکاف عمیق آموزشی بین کاربران وجود دارد به طوری که آنها ارزش اطلاعات شخصیشان و اینکه چهطور میتوانند از آن پول بهدست آورند را نمیدانند. دیتا در واقع همان پول است، فقط پرسش اینجا است که ما چهطور اطلاعاتمان را در برابر چیز باارزشی بدهیم.
در حال حاضر، به آسانی پذیرفتهایم تا اطلاعاتمان را در اختیار سایرین قرار دهیم به طوری که هر بار که از یک وبسایت بازدید میکنید، شما عملاً با سیاستهای حریم خصوصی آن سایت و دادن اطلاعات خود به آن موافقت کردهاید. در همین راستا، آقای مارشال مطمئن است آن زمان که ما ارزش واقعی اطلاعاتی که در اختیار میگذاریم را دریابیم، دولتها در برابر شرکتها به نفع افراد موضعگیری خواهند کرد؛ بنابراین از آنجا که تبادل اطلاعات امری اجتنابناپذیر است، با بالاتر رفتن آگاهی کاربران، حق مالکیت اطلاعات مرتبط با ایشان احتمالاً در اختیار خودشان قرار خواهد گرفت. اما در ادامه سؤال دیگری که مطرح میشود و آن هم اینکه با این حق مالکیت بر اطلاعات شخصی چه باید کرد؟
تولد یک شکل جدید از اقتصاد
اگرچه دیتا دارای ارزش زیادی است، اما با این وجود چنین مسئلهای حداقل برای کاربران معمولی بدان معنی نیست که به سادگی بتوان آن را به پول تبدیل کرد. در این مسئلهٔ بغرنج، آقای مارشال پتانسیل بسیار بزرگی را برای نوع جدیدی از بیزینس میبیند که نهایتاً منجر به شکل جدیدی از اقتصاد خواهد شد.
به عبارت دیگر، صنایع جدیدی شکل خواهند گرفت و به کاربران اینترنتی در مدیریت، حفظ امنیت و درآمدزایی از اطلاعاتشان کمک خواهند کرد و این رویکرد جدید به سمت یک اقتصاد اطلاعات-محور در راستای تغییرات اجتماعی عظیم چند قرن اخیر خواهد رفت. در حقیقت، زمانی که مردان جوان در دههٔ 40 قرن 19 میلادی روستاها را به قصد کار در کارخانجات لندن ترک کردند، درست در آغاز انقلاب صنعتی، اتفاقی مشابه روی داد بدین صورت که جوانان از گرمی و شور زندگی شخصیشان گذشتند، ولی دیگر مجبور نبودند خودشان لوازم شخصی منزلشان را بسازند. در همین راستا، در آیندهای نه چندان دور هم هم نگاه کاربران به حریم خصوصیشان دستخوش تغییر خواهد شد به طوری که ایشان وقت بیشتری را صرف مدیریت اطلاعات خود کرده، سپس به کارهای دیگر خواهند پرداخت.
John Marshall اعتقاد دارد که این هم صرفاً یک تحول اجتماعی متفاوت است و لزوماً اتفاق خوب یا بدی نیست. جوامع ما دیگر بار دستخوش تغییر میشوند با این تفاوت که این بار به جای کارخانهها، #شبکههای اجتماعی و سایر سرویسهای مشابه تجاری در مرکز این تحول قرار خواهند داشت.
این پلتفرم تجاری جدید ارتباطدهندهٔ مردم به یکدیگر است، اطلاعات را جابهجا میکند و از طریق ایجاد ارتباط، خلق ارزش میکند. این نوع تجارت احتمالاً طی چند سال آینده به شدت قانونگذاری خواهد شد و شاید صحنهٔ جنگ بر سر اطلاعات خواهیم بود! در واقع، ما باید این پلتفرمها را به عنوان کارگزاران منصف اطلاعاتمان تحت نظارت قانون در بیاوریم همانطور که این کار را با بانکها به عنوان کارگزاران مالی خود انجام دادیم. آنچه مسلم است اینکه صنعت جدیدی به تمام معنا شکل خواهد گرفت که شکاف بین صاحبان دیتا (ما) و کسانی که مایل به استفاده از آن هستند (شرکتهای تجاری) را به هم نزدیکتر خواهد کرد.
نگاهی به آینده
روی هم رفته، اوضاع تاحدودی گیجکننده است! به حراج گذاشتن زندگی شخصیمان برای خریدن سرویسهای مختلف از شرکتهای بزرگ در واقع تنزل دادن مفهوم انسانیت به یک مصرفکنندهٔ صِرف، یا حتی بدتر از آن، به یک محصول است. آقای مارشال وجود مشکلات زیاد در انطباق با پلتفرمهای تجاری دیتا-محور را میپذیرد، اما همواره نیمهٔ پر لیوان را نگاه میکند به طوری که اعتقاد دارد:
آینده به طرزی باورنکردنی امیدبخش و مثبته چون اطلاعات در زندگیم به من قدرت ماورایی میده. هرچه که اطلاعات بیشتری وجود داشته باشه، من هم قدرت بیشتری دارم ولی در مدیریت آن قدرت به کمک نیاز خواهم داشت.
برای این استاد دانشگاه، چنین آیندهای ادامهٔ همان فرایند کنترل زندگیهایمان در دههای گذشته است. امروز ما با گوشیهای هوشمندمان کارهایی میکنیم که در گذشته حتی خوابش را هم نمیدیدیم. حتی این امکان هم وجود دارد که نوعدوستی اطلاعاتی به وجود بیاید به نحوی که از اطلاعات جمعیمان برای بهتر شدن جامعهٔ خود استفاده کنیم (برای مثال میتوانیم بدانیم کدام جادهها باید تعمیر شوند یا اینکه چه کسانی در کجای دنیا نیاز به کمک دارند.) با این حال، تمام اینها بستگی به این دارد که اطلاعات چهطور مدیریت شوند و این امر به توجه بیشازپیش ما نیاز دارد.
هماکنون دیدگاههای مختلفی در این باره مطرح است. در ایالات متحدهٔ آمریکا، Data بیشتر به عنوان تسهیلکنندهٔ دادوستد شناخته میشود در حالی که در نگاه اروپائیان، حق مالکیت شخصی اطلاعات جزئی از حقوق بشر است و این در حالی است که اگر مراقب نباشیم ممکن است در آخر با سیستمی ناعادلانه روبهرو شویم که در آن افراد ثروتمند قادرند از اطلاعاتشان محافظت و خلق پول کنند در حالی که افراد کمبضاعت ممکن است مجبور باشند از حق حریم خصوصی خود بگذرند تا در عوض بتوانند از سرویسهای برخی کمپانیهای فناورانه استفاده کنند! اما در عین حال، اگر قانونگذاری صحیحی صورت پذیرد، میتوانیم شاهد بهبود همهجانبهٔ زندگیمان در عصر فناوری باشیم.