کسانی که در صنعت نرمافزار مشغول به کار هستند گاهی خیال کار برای یک کسبوکار نوپا (استارتاپ) به سرشان میزند و به واسطهٔ بودن در چنین محیطی، پیشنهادات اغواکنندهای هم از سوی افرادی که خود را استیو جابز بعدی تصور میکنند، میگیرند! باید به این نکته توجه داشت که محیط یک استارتاپ -بهخصوص در مراحل اولیه- بسیار عجیب و غریب است و برای رشد کردن در چنین فضایی، باید شخصیت خاصی داشته باشید (در اینجا عجیب و غریب را میتوان هم مثبت و هم منفی تلقی کرد.) درست مانند هر کار دیگری، وارد شدن به اکوسیستم استارتاپی هم مزایا و معایب خود را دارا است و آنچه در ادامه میخوانید، به شما کمک خواهد کرد تا تصمیم بگیرید که آیا برای ورود به یک کسبوکار نوپا به عنوان یک دولوپر آماده هستید یا خیر.
اشتیاق
سؤال مورد نظر در حال حاضر این نیست که آیا شما باید در یک استارتاپ مشغول به کار شوید یا اینکه کدام استارتاپ جای مناسبتری برای شما است؛ بلکه باید به این نکته توجه کنید که یک شروع اشتباه باعث میشود که شما همواره به دنبال راهی برای فرار باشید یا حس بازنده بودن را تجربه کنید. از آنجایی که بیش از ۹۰ الی ۹۵ درصد از استارتاپها طی چند سال اول شکست را تجربه میکنند، انتخاب با چشم باز و پس از آن کار کردن با تمام وجود در شرکتی که واقعاً دوستش دارید، باید برایتان در اولویت باشد.
اعضای استارتاپهای کوچک باید به دورنما و اهداف کسبوکار نوپای مد نظر اعتقاد داشته باشند و با چنان اشتیاقی کار کنند که هیچ تغییر و اُفتی باعث لغزش ایشان نشود. اگر شما به خدمات یا محصولات استارتاپی که قرار است در آن کار کنید مطمئن نباشید و از کدی که میزنید احساس رضایت نکنید، این بدان معنا است که به اهدافش ایمان ندارید و این موجب دلسردی و یا حتی ترک شغل شما در آیندهای نهچندان دور خواهد شد.
به طور مثال، زمانی که برنامهنویسی وارد یک استارتاپ میشود، باید بداند که کد زدن مداوم در ساعتهای طولانی بخشی از کار است و فداکاری محسوب نمیشود! به بیانی دیگر، کار کردن تنگاتنگ با بنیانگذاران اینگونه کسبوکارها نشان میدهد که شما نیز برای کار آنها ارزش قائل هستید و برای تغییر کاملاً آمادگی دارید.
مهارت
علاوه بر علاقهای که به انجام یک کار دارید، داشتن استعداد در زمینهٔ کاری که انجام میدهید نیز در تضمین موفقیت شما نقش بهسزایی دارد؛ استارتاپ در واقع یک اکوسیستم متمرکز است که برای پیشرفت به تمام وجود شما نیاز دارد نه فقط قسمتی از آن. در واقع، موفقیت تیمهای استارتاپی ارتباط تنگاتنگی با تمرکز روی کاری که اعضای آن انجام میدهد دارد؛ بنابراین افرادی که به کمک شما در کسبوکار کوچک و جدید خود چشم امید دوختهاند، به چیزی کمتر از یک همکار عالی و همهفنحریف رضایت نمیدهند.
داشتن استعداد در یک زمینهٔ خاص مثلاً کدنویسی کافی نیست؛ به عنوان یک برنامهنویس خوب، شاید لازم باشد گاهی بخشی از مسئولیتهای مدیریتی را نیز بر عهده گیرید اما نباید انتظار داشته باشید که پشت میز بنشینید و از دستور دادن به دیگر اعضاء لذت ببرید. برای بقای یک استارتاپ، نقش همهٔ افراد به یک اندازه مهم است و عنوان شغلی ایشان لزوماً نشانهٔ برتری اعضاء نسبت به یکدیگر نیست.
سر نترس داشته باشید
راهاندازی یک کار جدید چیزی شبیه قمار است. اگر از ثباتی که در شرایط فعلیتان دارید راضی هستید، شاید هرگز خیال کار کردن در یک استارتاپ به سرتان نزند. کسبوکارهای نوپا بر این باورند همهٔ افرادی که در یک مجموعه با هم کار میکنند سهمی یکسان در به ثمر رساندن آن دارند و این بدان معنا است که اگر افرادی مناسب در موقعیت درست و بر روی کاری صحیح تمرکز کنند، موفقیت حتمی است (البته برعکس آن نیز صادق است!)
از آنجایی که بسیاری از استارتاپها محکوم به شکست هستند، شما میتوانید با تحقیق همهجانبه در زمینهٔ استارتاپی که میخواهید با آن همکاری کنید، ریسک شکست خود را به حداقل برسانید. اما در مقایسه با داشتن یک شغل در شرکتی بزرگ و مطمئن و همهچیز تمام، کار کردن با یک استارتاپ همیشه یک ریسک بزرگ حساب میشود. بعضی از ما آدمها به هیچ عنوان مرد روزهای سخت نیستیم؛ پس قبل از هر تصمیمی، سعی کنید خودتان را خوب بشناسید.
انعطافپذیری
اگر عادت به کار در مجموعههای بزرگ را دارید، نکاتی هست که باید همواره آویزهٔ گوش خود کنید. در استارتاپها از سلسه مراتب کاری سفت و سخت، برنامهٔ کاری شفاف، حد و حدود مشخص و چیزهایی از این دست خبری نیست! کار در کسبوکارهای نوپا به نوعی شما را در حالت شناور قرار میدهد. یک روز بر صندلی ریاست تکیه میزنید و فردای همان روز ممکن است یک کارمند عادی باشید. در چنین شرایطی، یک تیم دور هم جمع میشوند تا فارغ از تمام سختیها و اختلافنظرها، یک محصول خلق کنند و برای دست یافتن به چنین مهمی، رد شدن از تمام موانع را به جان میخرند.
در دنیای استارتاپی، انعطافپذیری یک اصل محسوب میشود. اگر شما یک برنامهنویس هستید که قادر به کنار آمدن با تغییرات و تصمیمات لحظهای نیستید و نمیتوانید ساعات طولانی کار کنید و غُر نزنید، مطمئن باشید که برای کار در یک استارتاپ آفریده نشدهاید.
آیا استارتاپ گزینهٔ مناسبی برای شما است؟
اگر از شغل فعلیتان خسته شدهاید و به دنبال یک فرصت کاری جدید میگردید، برای قرار گرفتن در مسیر درست، تمام موارد بالا را مد نظر قرار دهید. اگر شما برای کار در یک استارتاپ آمادهاید و میتوانید تمام وجود خود را برای آن وقف کنید، بدون شک این تلاش شما در قالب موفقیتهای کاری و در نتیجه پیشرفت فردی به شما بازگردانده میشود و در غیر این صورت، بهتر است دنبال یک شرکت باثبات باشید.
به نظر شما آیا عضو یک استارتاپ شدن بهتر است یا کار کردن در یک شرکت بزرگ و چرا؟ سؤال دیگر اینکه کار کردن در یک استارتاپ ایرانی با چه چالشهایی روبهرو است؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با سایر کاربران سکان آکادمی به اشتراک بگذارید.