هر کسی که وارد بازار کار شده باشد شاید با این تفکر بارها و بارها مواجه شده باشد که ای کاش کسبوکار خودم را به راه میانداختم و دیگر زیردست نبودم. در واقع، افراد به دلایل مختلفی همچون نداشتن مهارتهای کافی در یک زمینهٔ خاص، نداشتن کاریزمای مدیریتی، نداشتن تجربه و بسیاری موارد دیگر قادر به تأسیس شرکت یا استارتاپ شخصی خود نمیباشند و لاجرم مجبور هستند تا برای شخصی دیگر تحت عنوان «کارفرما» کار کنند (چنانچه توجه کرده باشید، در موارد فوقالذکر نام و نشانی از نداشتن سرمایه برای راهاندازی کسبوکار شخصی به میان نیاوردیم چرا که به نظر میرسد مادامی که فردی از یک ایدهٔ بِکر و خلاقانه برخوردار باشد، دیگر نباید نگران زیرساخت و سرمایهٔ هنگفتی باشد).
در این مقاله به هیچ وجه قصد نداریم پیرامون استراتژیهای تأسیس شرکت خصوصی یا کسبوکار شخصی صحبت کنیم بلکه بیشتر روی سخن با کسانی است که به دلایل مختلف، شرایط اینکه برای خود کار کنند را ندارند. نکتهای که در اینجا باید مد نظر داشته باشیم این است که به نظر میرسد که یک کارمند حرفهای بودن به مراتب از یک کارفرمای نالایق بودن بهتر است!
مادامی که شما یک کارمند حرفهای و خلاق باشید، نباید نگران آیندهٔ کاری خود باشید چرا که راه تا ردههای بالای مدیریتی برای شما باز است. شاید یکی از عللی که اکثر افراد به این فکر میافتند که برای خودشان کار کنند، داشتن مدیرانی نالایق و قدرنشناس میباشد؛ این افراد فکر میکنند که از تمام پتانسیل ایشان به نحو احسن در شرکتی که مشغول به کار هستند استفاده نمیشود که البته در برخی مواقع درست هم هست!
حال پس از ذکر این مقدمه، به مواردی میپردازیم که بر اساس تجربیات افراد برای کار در شرکتهای مختلف و همچنین مطالعات علمی در این زمینه به دست آوردهایم. این قول را میتوان به هر کارمندی داد که اگر تبدیل به یک کارمند حرفهای شود، از این مرحله به بعد این مدیر شما است که باید به دنبال شما باشد و نه بالعکس.
فرصتها را از دست ندهید
در واقع، اگر در شرکت کاری به شما محول شد، از آن کار گله و شکایت نکنید چرا که ممکن است شما در آن کار استعداد زیادی داشته باشید و حتی ممکن است مسیر شغلی شما به کلی دستخوش تغییر شود. در ضمن، با اتخاذ چنین سیاستی اگر شرکت در حوزهٔ کاری تخصصی شما با ازدیاد نیرو مواجه گردد، میتواند از شما در دیگر حوزهها استفاده کند.
مدیریت زمان
اگر حجم کاری شما زیاد بود، به هیچ وجه از این مسئله گله نکنید بلکه با فراگیری راهکارهای مدیریت زمان، یاد بگیرید که چگونه کارهای خود را به ترتیب اولویت انجام دهید. اگر شما از حجم زیاد کاری شکایت کنید، با همین کار راه را برای صعود به پلههای بالاتر در شرکتتان خواهید بست چرا که مدیران در شرکتهای خصوصی کسانی هستند که بیش از مابقی افراد کار میکنند و اگر شما از این مسئله شکایت کنید، این ذهنیت را در مافوق خود به وجود خواهید آورد که شما از پتانسیل و سختکوشی کافی برای ارتقاء برخوردار نیستید.
نحوهٔ صحیح برقراری ارتباط با مدیر خود
اگر در شرکت با مسئله و یا مشکلی مواجه شدید و یا حتی به دنبال ترفیع بودید، حتماً به طور مستقیم با خود مدیریت مذاکره کنید و به هیچ وجه منشی، مدیر مالی و غیره را واسطه قرار ندهید.
جدیت در محیط کار
در محیط کار خود کاملاً جدی باشید و خود را با گفتن جُک، خاطرات خندهدار و تکیه کلامهای عامیانه مضحکه نکنید (اما این بدان معنی نیست که لبخند نزنید و اَخم کنید).
جدا کردن کار و زندگی شخصی از یکدیگر
تا حد ممکن در مورد مسائل شخصی در محل کار صحبت نکنید مگر در موارد اضطراری. اگر شما از وامهایی که گرفتهاید، قرضهایی که باید ادا کنید، مشکلاتی که با همسر خود دارید و ... با همکاران و مدیر خود صحبت کنید، این کار موجب میگردد تا اهمیت و ارزش شما در دید ایشان کم شود. یک کارمندی که وام ندارد به مراتب از کارمندی که کار میکند تا وامهای خود را صاف کند در دید مدیر از ارزش بیشتری برخوردار است.
مدیریت خشم
اگر از دست کسی عصبانی شدید، اول سکوت کنید و سعی کنید روز بعد عصبانیت خود را بروز دهید. در درصد قابلتوجهی از موارد، عصبانیت شما تا روز بعد فروکش خواهد کرد.
پایبندی به ارزشها
به هیچ وجه ارزشهای خود را در محل کار زیر پا نگذارید. به طور مثال، اگر شما فرد دروغگویی نیستید، حتی به دستور مدیرتان هم دروغ نگویید. شاید در لحظه این کار موجب دلخوری مدیر شما شود، اما نکته اینجا است که در درازمدت این مسئله موجب میگردد تا مدیرتان به شما از مابقی افراد اعتماد بیشتری پیدا کند.
همچنین در عین حال که ارزشهای خود را محترم میشمارید، ارزشهای سازمان و یا شرکتی که برای آن کار میکنید را نیز محترم بشمارید. مثلاً اگر شرکت شما به سر وقت بودن اهمیت زیادی میدهد، پس حتماً این کار را انجام دهید.
غیبت نکنید
اصلاً در مورد همکاران دیگر و مهمتر از همه مدیر خود غیبت نکنید چرا که این پارادایم برای همکاران شما بوجود خواهد آمد که شما پشت سر ایشان هم همواره غیبت میکنید.
خلاق باشید
صبر نکنید که مدیر به شما بگوید که چه کار کنید، بلکه خلاقیت به خرج داده و به مدیر خود بگویید که مثلاً اگر شما موافق هستید، من میخواهم فلان کار را انجام دهم.
پذیرای انتقادات باشید
اگر در شرکت کسی از مدیر شما گرفته تا همکارانتان از شما انتقاد کردند، چه انتقاد ایشان سازنده بوده و چه مخرب، پذیرای آن باشید اما در عین حال حتماً از فرد منتقد بخواهید که به شما راهکار نیز ارائه دهد. در چنین مواقعی، خیلی از افرادی که فقط عادت دارند انتقاد کنند و خودشان هیچگونه راهکاری برای آن ندارند گیر خواهند افتاد.
بله قربان گو نباشید
برخلاف عقیدهٔ عمومی که خیلیها فکر میکنند اگر همواره به مدیر خود بله بگویند، این کار موجب ترفیع ایشان میشود، مدیرانی که دارای تفکر انتقادی هستند از کسانی که با ایشان با دلایل منطقی مخالفت میکنند خوششان میآید.
سر کار خود مؤدب باشید
از مدیر گرفته تا آبدارچی، همه باید چیزی به جز احترام از شما نبینند.
بهروز باشید
در حوزهٔ کاری خود دارای اطلاعات بهروز باشید. در واقع این همان چیزی است که شما را یک سر و گردن از مابقی کارمندان بالاتر نگاه خواهد داشت.
بیشتر از آنکه قول دهید، عمل کنید
در واقع زمانی که مدیر شما درخواست کاری را از شما کرد، فوراً بله نگویید بلکه چند لحظهای از ایشان زمان بخواهید و تمامی جوانب کار را بررسی کرده سپس زمانی را برای انجام آن کار به مدیر خود اعلام کنید اما سعی کنید حتی اگر شده یک ساعت زودتر از زمان مقرر کار را تحویل دهید (در ضمن کار را بیش از حد انتظار مدیرتان انجام دهید).
اصلاً از خود تعریف نکنید
اجازه دهید کار شما مُعرف شما باشد.
آراسته باشید
تمیز باشید و همیشه بوی خوش دهید. اصلاً از عطرهای تیز استفاده نکنید چرا که این کار شاید موجب رنجش همکاران شما شود. خوبی این کار این است که اگر مدیر بخواهد به یک جلسهٔ مهم برود، شما یکی از کاندیداهای همراهی ایشان خواهید بود حتی اگر حوزهٔ کاری شما با موضوع جلسه یکی نباشد.
مثلث ممنوعه را به خاطر داشته باشید
به هیچ وجه پیرامون سه مقولهٔ مذهب، سیاست و مسائل جنسی سرکار با مدیر و همکاران خود بحث نکنید. در ضمن، اگر به دنبال یک سوژه برای صحبت کردن هستید، در مورد کلیشههایی مثل آبوهوا هم صحبت نکنید بلکه در مورد اطلاعات بهروز خود در مورد حوزهٔ کاری خود صحبت کنید. مسلماً این کار موجب به فکر فرو رفتن همکاران و مدیر شما خواهد شد.
خود را ارزان نفروشید
هرچه قدر که برای خود ارزش قائل شوید، دیگران هم به همان میزان برای شما ارزش قائل میشوند. سعی کنید در یک زمینهٔ خاص به فردی حرفهای تبدیل شوید و حتی در آن زمینه صاحبنظر هم شوید سپس مهارت خود را به گرانترین قیمت ممکن بفروشید. اگر خود را دستکم بگیرید، این ذهنیت برای شرکت مد نظرتان پیش خواهد آمد که شما فردی حرفهای نیستید (البته به هیچ وجه خود را بزرگنمایی نکنید چرا که فقط پس از چند ماه دست شما رو خواهد شد و بایستی از شرکتتان خداحافظی کنید).
نحوهٔ انتقاد کردن از مدیر خود را بیاموزید
در جمع از مدیر خود انتقاد نکنید و شخصیت ایشان را زیر سؤال نبرید اما هر موقع که با یکدیگر بودید، در محیطی خارج از محیط شرکت با کلامی ملایم از «مدیریت» مدیر خود انتقاد کنید و به هیچ وجه مدیریت ایشان را با شخصیت ایشان قاطی نکنید. به عبارت دیگر شخصیت حقوقی ایشان را مورد انتقاد قرار دهید نه شخصیت حقیقی ایشان را.
کاری نکنید که زیر منت مدیر خود بروید
به طور مثال، اگر شرکت میتواند به شما وام دهد، سعی کنید تا حد ممکن زیر بار این کار نروید چرا که این کار قدرت شما را در محیط کاریتان کاهش خواهد داد.
دلخوری خود را ابراز کنید
اگر از دست مدیر خود دلخور شدید، منتظر شرایطی باشید تا دلخوری خود را به ایشان ابراز کنید چرا که این کار به منزلهٔ یک سوپاپ اطمینان خواهد بود. اگر شما این کار را نکنید، پس از گذشت زمان، دلخوریهای شما تبدیل به تنفر خواهند شد و کار در آن شرکت را برای شما غیرممکن خواهد ساخت.
برخی نکات را به مدیر خود گوشزد کنید
پیش از این گفتیم که هرگز از خود در محیط کار تعریف نکنید اما اگر مدیر شما عادت به قدردانی از زحماتی که شما بیش از انجام وظیفهٔتان میکشید ندارد، این مسئله را به ایشان یادآور شوید چرا که شما برای تبدیل شدن به یک کارمند خوب نیاز به سوخت دارید و تمجید و تشکر از شما میتواند این سوخت را برای ادامهٔ فعالیت حرفهایتان تأمین کند.
در نگاه و کلام شما باید جدیت وجود داشته باشد
اگر از مدیر خود درخواست مرخصی کردید و ایشان قبول نکرد، مشکل مدیر شما نیست بلکه مشکل خود شما هستید! شما میبایست آنقدر به کاری که میخواهید انجام دهید اطمینان داشته باشید که مدیر شما اهمیت این کار را از چشمان و کلام شما درک کند و به خود اجازهٔ مخالفت با شما را ندهد. اگر شما برای زندگی شخصی خود ارزش قائل نشوید و به محض اینکه درخواست مرخصی برای یک کار شخصی مهم کردید و مدیرتان با شما مخالفت کرد کوتاه بیایید، مطمئن باشید که مدیرتان در مابقی موارد هم برای زندگی شخصی شما ارزش کمی قائل خواهد شد.
روراستی پیشه کنید
با شرکت خود روراست باشید و به هیچ وجه به مدیر خود دروغ نگویید. فرض کنید که کار اشتباهی انجام میدهید و مدیر خود را از ضرری که متوجه شرکتش شده است مطلع نمیسازید. این کار نهتنها زیر پا گذاشتن ارزشهای فردی است بلکه ممکن است در مابقی موارد با مرتکب شدن اشتباه یکسانی، ضرر بیشتری را متوجه شرکتتان کنید؛ اما اگر مدیر خود را مطلع سازید، شاید ایشان راهکار مناسبی را به شما بیاموزند.
به زمان استراحت خود احترام بگذارید
به هیچ وجه از زمان استراحت و مهمتر از آن زمان مخصوص به خانواده برای کار خود استفاده نکنید چرا که شما کار میکنید تا بتوانید با خانوادهٔ خود اوقات خوشی را بگذرانید نه اینکه خانواده تشکیل دادهاید تا برای مخارج آن کار کنید!
به دنبال ارتقاء باشید
اگر پس از گذشت چند سال در موقعیت کاری خود باقی ماندید و ارتقائی نگرفتید، بدانید که یک جای کار میلنگد. حتماً به دنبال مشکل باشید. در این مورد یا مشکل از شما است که نتوانستهاید نظر مدیر خود را جلب کنید و یا مشکل از مدیر است که دارد از شما سوءاستفاده میکند.
کلام آخر
کارهایی که برای مبدل شدن به یک کارمند حرفهای می توان انجام داد زیاد هستند و محدود به این لیست نیستند اما در یک کلام، با انجام کارهای فوق، کاری کنید که جایگزینی شما برای شرکت نهتنها دشوار باشد بلکه غیرممکن گردد.