پیش از آن که به موضوع این بخش از آموزش که «صرفاً سینتکس یک زبان برنامه نویسی را فرا نگیرید، بلکه فرهنگ استفاده از آن زبان را نیز بیاموزید» است بپردازیم، نیاز است تا مثالی از دنیای واقعی و آموزش یک زبان زنده بزنیم.
در فرایند آموزش زبانهای خارجی بهخصوص زبان انگلیسی، بسیاری از مدرسین زبان را میبینیم که میگویند "برای یادگیری زبان انگلیسی، شما نیاز به فراگیری چهار مهارت Reading, Writing, Listening, Speaking دارید." این توصیه اصلاً اشتباه نیست اما ناقص است! پیش از آن که بگوییم نقص این توصیه کجا است، ابتدا مثالی می زنیم. فرض کنیم که یک نفر از ایران به کشوری انگلیسی زبان مثل کانادا مهاجرت می کند. این فرد در محفلی نشسته و همه گپ و گفتگو می کنند. آقا/خانم مهاجر پس از آن که چیزی می گوید، یکی از حضار از حرفش لذت میبرد یک شصت به وی نشان می دهد . شصت نشان دادن در فرهنگ غربی یعنی Bravo یا «آفرین، ایول، خیلی خوب بود!» اما در فرهنگ ما چه طور؟ نیاز به توضیح نیست که در فرهنگ ایرانی این علامت معنی خیلی خوبی ندارد!
آقا/خانم مهاجر به دلیل این که از زیرساخت های فرهنگی کشور مقصد خبر ندارد، در چنین شرایطی کاملاً دستپاچه شده و حتی ممکن است سوء تفاهم در ذهنش شکل گیرد اما این در حالی است که اگر در کلاسهای زبانی که پیش از مهاجرت شرکت کرده بود، مدرس اش علاوه بر مهارت های چهارگانه ی Reading, Writing, Listening, Speaking مهارت پنجمی تحت عنوان Culture یا «فرهنگ» را نیز به وی آموخته بود، او هرگز دچار سوء تفاهم نمی شد.
به خاطر داشته باشید |
لیست این خرده فرهنگها بسیار زیاد است اما اگر بخواهیم به نمونه یی دیگر از اختلافات فرهنگی میان ایران و غرب مثال بزنیم، این که در ایران وقتی ما بخواهیم عدم تمایل خود را برای انجام کار با سر نشان دهیم، سر خود را بالا میاندازیم و نظر منفی خود را القاء میکنیم اما در فرهنگ غرب، برای نشان دادن این حس، سر خود را به سمت راست و چپ تکان می دهند! |
یادگیری زبانهای برنامه نویسی هم تاحدودی شبیه به یادگیری یک زبان زنده ی دنیا است. به عبارت دیگر، علاوه بر یادگیری سینتکس یک زبان برنامه نویسی، شما باید «فرهنگ» استفاده از آن زبان بهخصوص را نیز بیاموزید. خیلی اوقات ما به خاطر عدم آگاهی از زیر و بم یک زبان برنامه نویسی، نمیتوانیم آن طور که باید و شاید از تمام پتانسیل زبان انتخابی خود بهره ببریم و به طور مثال از یک زبان شیء گرای قدرتمند، همچون یک زبان پروسیژرال ساده استفاده میکنیم.
علاوه بر این، آشنایی با زبانهای برنامه نویسی مختلف، میتواند به شما دید بازتری در پیادهسازی ایده های نرم افزاری بدهد. به طور مثال، اگر یک زبان برنامه نویسی مثل پایتون، زبان اصلی شما باشد اما در عین حال با زبانهایی همچون جاوا و پی اچ پی هم آشنایی داشته باشید، درک به مراتب بهتری از تفاوت زبانهای مختلف و دلایل انتخاب یک زبان برای پروژه یی خاص خواهید داشت. علاوه بر این، آشنایی با زبانهای برنامه نویسی مختلف، میتواند دید خوبی در درک دیزاین پترن ها به شما بدهد.
هشدار |
این نکته که آشنایی با زبانهای برنامه نویسی چیز خوبی است هرگز بدان معنا نیست که شما باید از هر زبان برنامه نویسی کمی بدانید اما در هیچ کدام حرفه یی نباشید؛ همچون اقیانوسی به عمق یک سانتی متر! همواره توصیه این است که به جای تست کردن تکنولوژی های مختلف، به یک زبان برنامه نویسی چسبیده و در آن حرفه یی شد اما در عین حال نیم نگاهی هم به سایر فناوری ها داشته باشیم. |