در کدنویسی مفهومی داریم تحت عنوان DRY که مخفف واژگان Don`t Repeat Yourself و به طور خلاصه این مفهوم حاکی از آن است که در کدنویسی هیچگاه نمیبایست فانکشنی -یا به طور کلی کدی- که کار یکسانی انجام میدهد را دو بار بنویسیم. به عبارت دیگر، در کدنویسی سیستم مد نظر، دوبارهکاری ممنوع است.
نقطهٔ مقابل DRY، مفهوم دیگری است تحت عنوان WET که مخفف واژگان Write Every Time است. به عبارت دیگر، وقتی برای کار واحد یا یکسانی بیش از یک بار فانکشنی -یا به طور کلی کدی- را بنویسیم، سورسکد ما اصطلاحاً WET شده است.
وقتی پای پرفورمنس (عملکرد) به میان میآید، تفاوت فاحشی مابین سورسکدهای به اصطلاح DRY و WET به میان میآید. برای روشنتر شدن این مسأله، مثالی میزنیم.
فرض کنیم در سیستم خود فیچری داریم تحت عنوان X که مصرف CPU زیادی را به خود اختصاص میدهد و چیزی بیش از ۳۰٪ توان هستهٔ سیستم را مصرف میکند. حال مجدد فرض کنیم که این فیچر بیش از ۱۰ بار در جایجای نرمافزار به کار گرفته شده است که به طور میانگین، هر بار فراخوانی این فیچر ۳٪ از توان CPU را استفاده میکند. اینجا است که دولوپری که قصد دیباگ کردن چنین سیستمی را داشته باشد گمراه خواهد شد چرا که در نگاه اول ۳٪ کاملاً قابل چشمپوشی است.
اما اگر فرض کنیم که متوجه شدیم که مشکل از همین X میباشد، اینجا است که اگر از رویکرد WET استفاده کرده باشیم، از این پس بایستی به دنبال هر ده جایی که X در آن استفاده شده گشته و مشکل آنها تک به تک رفع کنیم اما این در حالی است که اگر از رویکرد DRY در کدنویسی پروژه استفاده کرده باشیم، صرفاً در یک جا کد را میبایست ریفکتور کرده و به یکباره ۳۰٪ بهبود پرفورمنس را مشاهده خواهیم کرد.
به طور کلی، مزیت DRY نسبت به WET علاوه بر پرفورمنس بالاتر و سورسکد تمیزتر، امکان دیباگ کردن سریعتر سورسکد خواهد بود که این مسأله در پروژههای بزرگ بسیار حیاتی است.