هر ننه قمری می‌تونه آموزش درست کنه!

هر ننه قمری می‌تونه آموزش درست کنه!

چندی پیش در فضای مجازی کامنتی دیدم با این مضمون که «هر ننه قمری می‌تونه دست به تولید محتوای آموزشی بزنه و این کار خیلی آسونی هست!» که مجبور شدم این پست رو بنویسم تا ثابت کنم گزاره‌ای که این آقا/خانم گفتن اساساً‌ اشتباه است.

اما پیش از شروع بحث، ببنیم که «ننه قمر» به چه معناست. طب تعریف آمده در مدخل ننه قمر ویکیپدیا:

ننه قمر در لغت به معنی «زن عامی» است و در زبان فارسی در اصطلاحات مختلف به کار می‌رود. ننه‌قمر همچنین نام شخصیت عروسکی ایرانی در برنامه شکرستان است. استفاده محمود احمدی‌نژاد هم از این عبارت، بحث‌انگیز شد.

برای تولید یک محتوای آموزشی فاخر به چه چیزهایی نیاز داریم؟
اگر بخواهیم بر اساس اولویت بسنجیم ببینیم که برای تولید یک کانتنت آموزشی چه پیش‌نیازهایی نیاز داریم، باید گفت:

۱. در حوزهٔ مد نظر فعال باشیم
۲. تسلط به زبان مقصد
۳. آشنایی خوب با زبان مبداء
۴. آشنایی با تئوری‌های آموزش

که در ادامه تک‌تک این چهارگانهٔ جادویی را تشریح خواهم کرد.

در حوزهٔ مد نظر فعال باشیم
برای اینکه آنچه در ادامه عرض می‌کنم ملموس‌تر شود، مثال‌هایی هم از مقولهٔ آموزش زبان و هم آموزش کدنویسی می‌آورم.

چه‌طور می‌شود کسی که پایش را از ایران بیرون نگذاشته بیرون بتواند زبانی همچون زبان انگلیسی را آن‌طور که باید و شاید تدریس کند؟ از آن بدتر، چه‌طور می‌شود کسی که تاکنون تجربهٔ شرکت در آزمون آیلتس را نداشته، بشود مدرس آیلتس؟

حال ممکن است این پرسش مطرح شود که «خب خیلی از استادهای زبان تجربهٔ حضور در یک کشور انگلیسی زبان را ندارند اما کماکان مشغول به کار هستند و در کارشان موفق؟» در پاسخ به این پرسش باید گفت که اول از همه موفقیت که در این پرسش مطرح شده، مقوله‌ای کاملاً نسبی است و مسلماً از دید کسی که فقط A B C D را بلد است، چنین کسی استاد زبان محسوب می‌شود اما تا حد زیادی می‌توان گفت چنین مدرسی توان تدریس اصطلاحاً Authentic English را ندارد (در تعریف این اصطلاح باید گفت که منظور انگلیسی واقعی است که در کوچه و بازار در یک کشور انگلیسی زبان استفاده می‌شود.)

در حوزهٔ کدنویسی هم مثال کم نداریم. کسی که به قول معروف «دست به کد» نیست، شروع می‌کند به تدریس یک زبانی مثلاً جاوااسکریپت که نتیجه هم کاملاً معلوم است. تجربیات شخصی من نشون می‌ده زمانی که به یک زبان یا فناوری تسلط نداشتم و شروع کردم به آموزشش با زمانی که به اون مقوله از طریق کد زدن واقعی یک تسلط نسبی پیدا کردم زمین تا آسمان فرق دارد.

جالبه وقتی که مصاحبه با مؤسس سایت lynda.com رو می‌خونیم، ایشون می‌گه کسانی که در این سایت آموزش می‌دن، حداقل چند سالی در اون حوزه دست به کد بوده‌اند و همین می‌شود که به عقیدهٔ بعضی‌ها بهترین سایت آموزش آنلاین دنیا است.

در یک کلام خواه زبان، خواه کدنویسی و حتی آشپزی و ... بخواهیم تدریس کنیم، باید در آن حوزه مشغول به کار باشیم. به طور مثال،‌ مگر می‌شود کسی که رانندگی رو فقط به صورت تئوریک بلد هست بشود معلم تعلیم رانندگی؟ پاسخ قطعاً خیر است.

تسلط به زبان مقصد
نیاز به توضیح نیست که تولید علم به زبان انگلیسی است و اگر بخواهیم در مورد صنعت آموزش خودمان صحبت کنیم، در اینجا زبان مبداء می‌شود انگلیسی و زبان مقصد می‌شود فارسی (در ادامه متوجه خواهید شد که چرا تسلط به زبان مقصد به مراتب مهم‌تر از تسلط به زبان مبداء است!)

وقتی ما ساختارهای زبان فارسی را بلد نباشیم، چه‌طور می‌شود مفهومی پیچیده را به مخاطب منتقل کرد؟ تعریف زبان‌شناسان از زبان‌های زنده‌ٔ دنیا «ابزاری برای برقراری ارتباط» است. حال فرض کنیم قصد داریم به یک ای‌پی‌آی کوئری بزنیم اما با اِندپوینت‌های آن وب سرویس آشنا نیستیم (این گزاره فقط مخصوص کسانی که متوجه شدند چی گفتم 😉) به همین منوال، وقتی در زبان فارسی واژگان محدودی بلد هستیم، ساختار جمله‌بندی را آن‌طور که باید و شاید بلد نیستیم و ...، به سختی خواهیم توانست وظیفه‌ای که بر گردن زبان گذاشته شده است (برقراری ارتباط) را محقق سازیم. در همین راستا می‌توانید به مقالات زیر مراجعه نمایید:

- انتشار راهنمای تولید محتوای مورد استفادهٔ تیم تحریریهٔ سکان آکادمی به صورت اپن‌سورس
- راهنمای نگارش فارسی که در سکان آکادمی مورد استفاده قرار می‌گیرد

آشنایی خوب با زبان مبداء
اگر خوب توجه کرده باشید، در این عنوان هرگز نگفتیم تسلط بلکه گفتیم آشنایی خوب با زبان مبداء که در اینجا انگلیسی است.

زمانی که در دانشگاه بودیم،‌ همان جایی که ۴ سال از عمرم تلف شد، یک استاد ترجمه داشتیم که ایشون علاقهٔ‌ خاصی به دانشجویان دختر داشت؛ مثلاً اگر یکی از آقایون سؤالی می‌کرد، می‌گفت «سؤالت رو یادداشت کن بعداً اگر فرصت شد پاسخ می‌دم.» اما اگر همون سؤال رو یکی از دانشجویان دختر می‌پرسید، کلاً مسیر کلاس و فضای آموزش عوض می‌شد 😜

بگذریم. این استاد ... یک حرف درست می‌زد همیشه و می‌گفت وقتی که می‌خواهید متنی رو ترجمه کنید، هرگز نگید که من به عنوان مترجم هر متنی رو ترجمه می‌کنم بلکه یک حوزهٔ تخصصی برای خود پیدا کنید و توی اون حوزه دانش کسب کنید سپس شروع به کار کنید. ایشون می‌گفت که با وجود دیکشنری اصلاً دیگه نیازی نداریم تا به زبان انگلیسی تسلط پیدا کنیم چون هر کجا که به مشکلی بخوریم، سریع می‌تونیم معنی اون واژه یا اصطلاح رو پیدا کنیم بلکه باید بدونیم اون اصطلاح در فارسی چی خوب معنی می‌ده. مثلاً عبارتی همچون «A Detailed Documentation of Swift» رو می‌شه به صورت‌های زیر ترجمه کرد:

- مستندات دقیق زبان سوئیفت
- مستندات کامل زبان سوئیفت

اما شاید چیزی که بتونه مخاطب فارسی رو به وجد بیاره، انتخاب معادلی همچون «زبان سوئیفت از سیر تا پیاز» هست.

آشنایی با تئوری‌های آموزش
ما ۴ واحد درس TTC یا به اختصار Teacher Training Course داشتیم که استادش یک دکتری بود که الحق آدم ... بود. تنها راه پاس کردن درس، خرید کتاب خاصی بود (حدس بزنید نویسندهٔ اون کتاب چه شخصی بود؟)

بماند که در آن درس چهارواحدی چیزی یاد نگرفتم و با کلی آزمون و خطا در کلاس‌های آموزش زبان، گند زدن‌های فراوان و ... یواش‌یواش فهمیدم که چه‌طور باید چیزی رو به مخاطب خوراند، اما اساساً مقولهٔ آموزش با روانشناسی سروکار دارد حال چه‌طور ممکن است کسی که با مفاهیمی همچون هوش هیجانی، تئوری‌های آموزش، شیوه‌های انگیزه‌دهی، اثر پیگمالیون و ... آشنایی ندارد، بتواند معلم موفقی گردد.

خیلی‌ها فکر می‌کنند که مثلاً اگر کسی که الان در یک شرکت No One فناوری کار می‌کند بیاید در حوزهٔ آموزش می‌تواند موفق شود. شاید در درصد خاصی این امر تحقق یابد، اما در بیشتر موافق چنین کسانی با شکست مواجه می‌شوند (جادی یکی از معدود کسانی است که در این حوزه موفق شده و استثناء است و من یکی از دلایل موفقیت ایشون رو تحصیلات مقطع ارشد ایشون می‌دونم که مربوط به علوم انسانی است. به عبارتی، ایشون مخاطب رو خوب می‌تونه به وجد بیاره که این مهم جز با شناخت از خود، شناخت از مخاطب، جامعه‌شناسی و ... امکان‌پذیر نیست.)

یک مثال می‌زنم. یک همکاری داشتیم که خیلی دانش داشت اما در حوزهٔ EQ تعطیل. وقتی که می‌خواست چیزی بهت یاد بده، این‌قدر تحقیرت می‌کرد که در دفعه‌های بد حاضر بودی سه روز در استک اورفلو بچرخی اما نری پیشش!!!

جمع‌بندی
به قول اون دوستمون که گفت «هر ننه قمری می‌تونه آموزش درست کنه!»، این گزاره به نوعی هم درست هست و هم اشتباه. از این جهت درست است که بله خب هر کسی که تایپ کردن بلد باشه می‌تونه یک متنی رو بنویسه که محتوایش آموزشی باشه اما از این جهت اشتباه هست که «هر کسی نمی‌تونه آموزش باکیفیت درست کنه!» که در نهایت دردی از دردهای مخاطب رو دوا کنه.

ممنون که وقت گذاشتید. جای نظر، انتقاد و پیشنهاد شما در بخش کامنتینگ است.

از بهترین نوشته‌های کاربران سکان آکادمی در سکان پلاس


online-support-icon