آیا برنامه‌نویسی که «اخلاق‌محور» کُد می‌زند می‌تواند طی ۸ ساعت کار یک زندگی خوب داشته باشد؟

آیا برنامه‌نویسی که «اخلاق‌محور» کُد می‌زند می‌تواند طی ۸ ساعت کار یک زندگی خوب داشته باشد؟

داشتم یک سخنرانی از مصطفی ملکیان تحت عنوان مهم‌ترین زشتی جامعه گوش می‌کردم، که نقلِ به مضمون، ایشون می‌فرمود:

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات یک جامعه این هست که کسی نتونه در اون جامعه با ۸ ساعت کار اخلاقی یک زندگی آبرومندانه داشته باشه ...

خب همان‌طور که ملاحظه می‌کنید، عنوان این پُست رو با کلمهٔ «آیا» شروع کردم چون وقتی پای اخلاقیات به میان می‌آید و آدم گزاره‌ای رو به صورت خبری می‌گه، ناخودآگاه این حس ممکنه به مخاطب دست بده که طرف جایگاهی همچون «واعظی که بالای منبر نشسته» برای خودش در نظر گرفته و اون فرد (در اینجا نگارنده) خودش رو فردی اخلاق‌محور قلمداد می‌کنه. روی همین حساب، این پُست صرفاً طرح یک پرسش است که شما خواننده باید منِ نگارنده رو با کامنتت روشن کنی.

نیم‌نگاهی به هِرَم مازلو
Maslow's Hierarchy of Needs که در زبان ما به «هِرَم مازلو» معروف هست به طور کلی می‌گه که نیازهای تک‌تک ما آدم‌ها در پنج دسته‌بندی کلی تقسیم می‌شن که در ادامه از پایه‌ای‌ترین به انتزاعی‌ترین اون‌ها اشاره کرده‌ایم:

۱. نیازهای فیزیولوژیکی (مثل آب، غذا و مسکن)
۲. نیاز به امنیت
۳. نیاز به عشق و تعلق خاطر
۴. نیاز به عزت نفس (در رابطه با این مورد می‌تونید به این مقاله مراجعه کنید.)
۵. نیاز به خودشکوفایی (یعنی به تمام پتانسیل خودمون دست یابیم.)

از طرفی،‌ ۸ ساعت کار در روز یک عرف در سراسر دنیا است اما پرسش اینجا است که آیا به طور مثال یک دولوپر با ۸ ساعت کار در روز می‌تواند سلسله‌ نیازهای مازلو رو مرتفع سازه و به عبارتی یک زندگی آبرومندانه داشته باشه؟

در تفسیر این ۵ آیتم، مثلاً این‌طور می‌شود مسئله را در نظر گرفت که آیا یک برنامه‌نویس با ۸ ساعت کار در روز می‌تواند یک خانهٔ آبرومند داشته باشد (اصلاً قرار نیست پنت‌هاوس باشد) و بتواند هفته‌ای یک بار با اعضای خانواده بیرون غذا میل کند مضاف بر اینکه خانه‌اش در محلی باشد که اگر هوس کرد نصفه شب برود قدم بزند، احساس ایمنی کند. همچنین بتواند یک زندگی زناشویی تشکیل دهد (و عشق را تجربه کند.) و در کنار همهٔ اینها، خودش را دوست داشته باشد و به کاری که می‌کند حس خوبی داشته باشد یا به قول روانشناس‌ها عزت نفس داشته باشد و در پایان هم بتواند در ۱۶ ساعت دیگر روی شکوفایی خود کار کند (مثلاً یک زبان برنامه‌نویسی جدید را یاد بگیرد یا روی پروژه‌های اپن‌سورس کار کند.)

طبق گفتهٔ مصطفی ملکیان اگر کسی نتواند در ۸ ساعت به این نیازها جامهٔ عمل بپوشاند، دو سولوشن پیش‌ رویش هست که از قضا هر دو راه‌کار جامعه رو به انحطاط می‌کشونه که اصل بحث هم از همین نقطه شروع می‌شود.

راه‌کار اول: به شکلی اخلاق‌محور تایم کاری رو افزایش دهیم
به عبارتی، اگر یک دولوپر اخلاق‌مدار هستیم و در محل کار روی پروژه‌های شخصی خود کد نمی‌زنیم (چیزی که در بیشتر مواقع کسی متوجه نخواهد شد!) و کار خود را اصولی انجام می‌دهیم اما برای اینکه از عهدهٔ خرج زندگی برآییم، شروع می‌کنیم به اضافه کاری کردن در همان شرکت، یا پارت‌تایم در شرکتی دیگر کار می‌کنیم و یا وقتی منزل رسیدیم به صورت فریلنسری پروژه می‌گیریم. در یک کلام، کیفیت حفظ شده (اخلاقی کار می‌کنیم.) اما کمیت (تایم کاری) رو افزایش می‌دهیم.

اساساً مشکل چنین راه‌کاری این است که از تایم پدر/مادر، زن/بچه، شوهر/بچه و از همه مهم‌تر از تایم خودمان برای کسب درآمد اخلاق‌مدارانه می‌زنیم که تبعات سنگینی در آینده گریبان ما رو خواهد گرفت که برای روشن‌تر شدن این موضوع، چند مثال می‌زنم.

وقتی که برای فقط زنده ماندن و شرمندهٔ زن و بچه دو شیفته کار می‌‌کنیم، دیگر نمی‌توانیم مثلاً در فعالیت‌های عام‌المنفعه شرکت کنیم که در حوزهٔ توسعهٔ نرم‌افزار این فعالیت‌ها می‌شود کد زدن روی پروژه‌های اپن‌سورس، تولید آموزش کدنویسی رایگان و ... اما مهم‌تر از این‌ها، تایمی که باید با بچهٔ خود بگذرانیم تا مهارت‌های نرم رو بهش یاد بدیم، داریم کار می‌کنیم (در این ارتباط توصیه می‌کنم به مقالهٔ شخصیت تک‌تک ما آدم‌ها تا قبل از ۷ سالگی چیزی در حدود 95 درصد hard code می‌شود! مراجعه نمایید.) تایمی که باید نیم کلیو تخمه آفتابگرادن بخری، با همسرت بنشینی و فیلمی همچون «رستگاری از شاوشنگ» رو ببینی، داری با کارفرمای ... برای کسب پول بیشتر چک و چونه می‌زنی. به عبارتی،

به جای اینکه کار کنیم برای زندگی، زندگی می‌کنیم برای کار

یادش به خیر مدیرعاملی داشتم که مکالمه زیر مابین ما روزی شکل گرفت:

- من: من از حقوقم راضی نیستم و باید بره بالا ...
- آقای ایکس: خب یک راه این هست که واستی اضافه‌کاری
- من: بله با اضافه کاری مسلماً می‌شه حقوق رو برد بالا اما منظورم برای همون ۸ ساعت بود.
- آقای ایکس: می‌خوای ساعت ۵ عصر بری بشینی ور دل زنت که چی بشه؟ واستا اضافه‌کاری کن یک پولی تا جوون هستی در بیار.
- من: خب مگر چقدر می‌شه؟
- آقای ایکس: طبق قانون کار (که اگر اشتباه نکنم اون موقع ۱/۶ حقوق پایه بود ساعتی.)
- من: ارزش تایمی که متعلق به خانواده‌ام داره خیلی بیش از ۱/۶ حقوق پایه‌ام هست.
- آقای ایکس: مثلاً چقدر؟
- من: اون قدری است که شما از عهدهٔ پرداختش برنیایی 😉
- آقای ایکس: سکوتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
- من: سکوتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

در نهایت کار به جایی رسید که آمدم بیرون و سال‌ها بعد مقاله‌ای تحت عنوان تجربهٔ به یاد ماندنی از یک مصاحبهٔ‌ شغلی و تلنگری که یک روسپی به من زد نوشتم (در کل مطالعهٔ این مقاله رو اصلاً توصیه نمی‌کنم چرا که ممکنه حس کنید داره بهتون توهین می‌شه!)

راه‌کار دوم: با همان تایم کاری ۸ ساعت اما غیراخلاقی کار می‌کنیم
متأسفانه اکثر مردم راه‌کار دوم را پیش می‌گیرند. به عبارتی، کمیت (۸ ساعت کار در روز) حفظ می‌شود اما کیفیت آن پایین می‌آید. مثلاً یک دولوپر فریلنسر رو فرض کنیم که باید کلیهٔ‌ فیلد‌های فرم رو دیتا ولیدیشن کنه، اما برای اینکه پروژه زودتر تمام بشه این کار رو نمی‌کنه؛ به عبارتی، کم‌فروشی می‌کنه که قبلاً در مقاله‌ای تحت عنوان وَیلُ لِلمُطَفِفِین: نگاهی به مقولهٔ کم‌فروشی در حوزهٔ توسعهٔ نرم‌افزار به این موضوع پرداختم. در حقیقت، هر کاری که طی همون ۸ ساعت بشه پول بیشتری درآورد رو در پیش می‌گیریم که گاهی این با رشوه دادن عملی می‌شه و گاهی با سورس‌کد دزدی و گاهی هم با ...

راه‌کار دوم هم مشکلات خاص خود را داراست که نمود عینی آن را در فرهنگ‌های کمتر توسعه‌ یافته می‌توان دید و نیاز به توضیح بیشتر نیست.

جمع‌بندی
دوباره عنوان اصلی این پست رو مطرح کنیم که آیا برنامه‌نویسی که «اخلاق‌محور» کُد می‌زند می‌تواند طی ۸ ساعت کار یک زندگی خوب داشته باشد؟ که اگر پاسخ مثبت است، چه جوری می‌شود این کار را کرد و اگر پاسخ منفی است باز هم پرسش اینجا است که تبعات این کار برای یک دولوپر چیست. اما برای این‌که بتوان با آنچه گفته یک بحث شکل داد، یکسری پرسش در ادامه مطرح می‌کنم:

- میانگین حقوق یک دولوپر فرانت‌اند/بک‌اند که نه جونیور باشه و نه سینیور بلکه متوسط رو به بالا باشه چقدر هست؟
- خب با این حقوق می‌شود یک خونه اجاره کرد، ازدواج کرد، بچه‌دار شد و روی آیندهٔ اون بچه سرمایه‌گذاری کرد (مثلاً مدرسه خوب فرستادش و ...)
- اگر راه‌کار دوم انتخاب شود، چالش‌های انتخاب این سولوشن چیست؟
- با وضع موجود آینده داره به کدوم سمت می‌ره؟

در پایان خواهشم این هست که نظرات خود رو به اشتراک بگذارید (البته این را هم می‌دانم که برای حفظ حریم خصوصی شاید دوست نداشته باشید که نام شما در بخش کامنتینگ درج شود که برای این منظور هم می‌توانید لاگ‌اوت کنید و به صورت مهمان کامنت بگذارید.)

از بهترین نوشته‌های کاربران سکان آکادمی در سکان پلاس


online-support-icon