استخدام دولوپر یا عقده‌گشایی: مسأله این است!

استخدام دولوپر یا عقده‌گشایی: مسأله این است!

در یکی از مصاحبه‌هایی که در رادیو فول‌استک داشتم، تَلنگر عجیبی خوردم و یاد یکی از رفتارهای ناپسندم افتادم. مدتی مسئول HR یک شرکت نرم‌افزاری بودم که وظیفهٔ مصاحبه، جذب و عقد قرارداد با دولوپرها و برنامه‌نویس‌های جدید با من بود.

وقتی که فردی جلویم می‌نشست، به صورت ناخودآگاه تمام تلاشم را می‌کردم که اول بهش بفهمانم که «تو چیزی حالیت نیست!» و این کار رو با پرسیدن سؤالاتی همچون موارد زیر انجام می‌دادم:

- کاربرد سمنتیک اچ‌تی‌ام‌ال رو بگو
- دیزاین پترن فلان رو توضیح بده
- مفهوم آپفاسکیت در توسعهٔ اندروید رو توضیح بده
- فانکشنال پروگرمینگ یعنی چی
- Async پروگرمینگ یعنی چی؟

مسلماً خیلی از متقضایان در پاسخ دادن به این‌گونه سؤالات بازمی‌ماندند (که خود این مسئله هم جای بحث دارد!) و همین که اعتماد به نفس ایشان پایین می‌آمد، به راحتی می‌توانستم در مورد حقوق پرداختی مد نظرم و … با ایشان وارد مذاکرهٔ‌ به اصطلاح برد-باخت شوم.

اما بعداً به این نتیجه رسیدم که کاری که می‌کردم به معنای واقعی کلمه «حقیرانه» بود! ما فارغ از اینکه کسی را به استخدام خود درآوریم یا خیر، می‌بایست عزت نفس آدم‌ها رو بالا ببریم، امید به زندگی به ایشان دهیم و به قول خارجی‌ها Make Their Day (روزشون رو بسازیم).

وقتی که به اشتباهم پی بردم، نه تنها نوع سؤالات را تغییر دادم،‌ بلکه بلااستثناء در پایان مصاحبه‌ها می‌گفتم:

از آشنایی با شما خوشبخت شدم و اگر شرایط اوکی بود با شما تماس می‌گیرم و در غیر این صورت، این اصلاً به معنای کمی و کاستی در توانمندی‌های شما نبوده بلکه الان پوزیشن شغلی بازی در شرکت ما که مرتبط با اِسکیل‌های شما باشه وجود نداره

و چند نکتهٔ مثبت طرف مثل دانش خوب در فلان زمینه، خوش‌تیپی، قد بلند و … رو بازگو می‌کردم (البته اگر فرد متقاضی خانم بود در مورد خوش‌تیپی و زیبایی و این‌طور چیزی هیچی نمی‌گفتم که یک بار دردسر نشه!) و طرف بِشکَن‌زنان، لبخندزنان و خوشحال از درب اتاق مصاحبه خارج می‌شد. در واقع، از آن پس جوری مصاحبه کردم که دوست داشتم با خودم همان رفتار شود (بالاخره آدم ممکن‌الخطا است.) 

ممنون که وقت گذاشتید. جای نظر، انتقاد و پیشنهاد شما در بخش کامنتینگ است.

از بهترین نوشته‌های کاربران سکان آکادمی در سکان پلاس


online-support-icon