هر کسی برای کارآفرینی آفریده نشده و برخی باید کارمند باقی بمانند!

هر کسی برای کارآفرینی آفریده نشده و برخی باید کارمند باقی بمانند!

زمانی که بی‌تجربه بودم (که البته الان هم توفیق چندان حاصل نشده) اطرافیانم را شدیداً به کارآفرینی، مستقل شدن و ترک شغل کارمندی‌شان تشویق می‌کردم و خدا می‌داند تاکنون چند نفر را با این‌گونه مشورت دادن‌های ... به خاک سیاه نشانده‌ام!

در واقع، قبلاً من از این نکته غافل بودم که اگر کسی روحیهٔ کارآفرینی داشته باشد و کارمند جایی باقی بماند،‌ هرگز از کاری که می‌کند رضایت قلبی پیدا نخواهد کرد؛ در مقابل، اگر هم کسی روحیهٔ کارمندی داشته باشد و بخواهیم به زور کارآفرینش کنیم، هم زندگی خودش را به مخاطره انداخته‌ایم و هم زندگی کسانی که با هزار امید و آرزو به وی دل بسته‌اند.

با این تفاسیر، برخی آدم‌ها آفریده شده‌اند تا کارمند شوند، کارمند باقی بمانند و با کارمندی هم بازنشست شوند؛ به عبارت دیگر، این آدم‌ها کاریزمای مدیریتی ندارند، تحمل فشارهای روانی کارآفرینی مثل بی‌پولی یا تعامل با اعضای تیم و غیره ایشان را از پای درمی‌آورد و در یک کلام، از کار خود لذت نخواهند برد. به طور مثال، چندی پیش داشتم با یکی از اقوام درجه یکم صحبت می‌کردم که می‌گفت:

ببین عمو جان، من دوست دارم یکی بهم بگه فلان کار رو انجام بده و من هم دقیقاً همون کار رو بکنم.

به قول خارجی‌ها یک Yes Man به معنای واقعی کلمه. این افراد نه تنها به درد کارآفرین شدن نمی‌خورند، بلکه به درد مدیر میانی شدن هم نمی‌خورند چرا که پتانسیل این را دارند که ظرف فقط چند ماه (خوب دقت کنید که گفتم فقط ظرف چند ماه) یک تیم خوب را به باد دهند که برای آشنایی بیشتر با نقش مدیران میانی، توصیه می‌کنم به مقالهٔ اهمیت مدیران میانی در موفقیت سازمان‌ها و استارتاپ‌ها مراجعه کنید.

ما در بیشتر مواقع، بر اساس استانداردهای فکری خودمان و بدون در نظر گرفتن روحیات دیگران به ایشان مشورت می‌دهیم و همین باعث گمراه کردن دیگران می‌شود. در حقیقت، کسی که دوست دارد کارمند باشد را باید گذاشت تا با این نوع زندگی خود به قول معروف حال کند.

آیا هر کسی که بلد است کد بزند باید استارتاپ خود را لانچ کند؟
پاسخ کوتاه: خیر!
پاسخ بلند: خب درست است که امروزه واژهٔ #استارتاپ با راه‌اندازی یک سایت، فروشگاه آنلاین،‌ گیم آنلاین یا اپ موبایل عجین شده است و کسب‌وکارهایی از این دست ارتباط مستقیمی با توسعهٔ نرم‌افزار دارند، اما این هرگز بدان معنا نیست که دولوپرها یا برنامه‌نویس‌ها اگر استارتاپ بزنند لزوماً موفق خواهند شد چرا که «توسعهٔ محصول» با «موفق کردن محصول» با هم فرق داشته و دو مقولهٔ مجزا از یکدیگر می‌باشند.

گاهی برای یک برنامه‌نویس بهتر است که در یک شرکت‌ نرم‌افزاری به عنوان کارمند باقی بماند و از کارهایی همچون

- کد زدن
- یافتن سولوشن (راه‌حل) برای مسائل پیچیده
- نوآوری و خلاقیت به خرج دادن
- توسعهٔ یک الگوریتم خوب و ...

لذت ببرد تا اینکه خود را در حوزهٔ کسب‌وکار به چالش بیندازد و با خود بگوید که چه اشتباهی کردم کسب‌وکار شخصی‌ خودم رو به راه انداختم.

کلام آخر
توجه داشته باشیم که این بدان معنا نیست که کارمند بودن بَد است و کارآفرین شدن هم خوب؛ بلکه اینها دو لایف استایل (سبک زندگی) مختلف هستند که آدم‌ها بسته به روحیات خود، باید یکی از آن‌ها را انتخاب کنند؛ البته توجه داشته باشیم که یک کارمند به اصطلاح «بله قربان‌گو» با یک «متخصص عالی‌ رتبه» که از قضا در چارت سازمانی هر دو کارمند خطاب می‌شوند، فرق می‌کند!

ممنون که وقت گذاشتید. جای نظر، انتقاد و پیشنهاد شما در بخش کامنتینگ است.

از بهترین نوشته‌های کاربران سکان آکادمی در سکان پلاس


online-support-icon