دوستان بهترین پاسخ به پرسش «چرا داری ارشد می خونی؟» چیه؟

من پارسال (بهمن‌ماه) یه جا رفتم برای مصاحبه کاری. در مورد مهارت هام ازم سوال کردن، در مورد خدمت و نحوه خدمت سربازی ام و میزان تسلطم به زبان انگلیسی. همه رو احساس می کنم به خوبی جواب دادم ولی در آخر یه خانمی یه سوال عادی ازم پرسید که فکر می کردم جواب عادی داشت:‌ «چرا داری ارشد می خونی؟» منم گفتم: «اگر بخواهم خلاصه کنم، علاقه داشتم» اونم گفت: «نه راحت باش، ما به اندازه کافی وقت داریم». یه هو هنگ کردم، نمی دونستم چی جواب بدم یه چند ثانیه ای اِم اِم کردم و در گفتم: «دلیل خاصی نداره، محیط دانشگاه رو دوست داشتم و همین طور مدرکش، هم سطح معلوماتم می ره بالا و هم دوستای جدید پیدا می کنم» همین، برای خودم هم معیار همین ها بود ولی مثل این که اون ها انتظار جواب هایی رو داشتن که تو مصاحبه های جابز یا گیتس از مردم می شد و در آخر نشد که بشه و گفتند تماس می گیرند! حالا سوال من اینجاست آیا واقعا «چرا داری ارشد می خونی؟» این قدر مهمه؟ اصلا جواب این سوال چیه؟!
پاسخ ها

sokanacademy forum
کاربر سکان آکادمی 6 سال پیش
از حرفت این به نظرم رسید که تعداد مصاحبه کننده ها بیشتر از یک نفر بوده و این یعنی فرد سوال کننده وقت کافی برای فکر کردن به سوال و طرح کردنش و نتیجه ای که خواسته ازش بگیره رو داشته در غیر این صورت مصاحبه های اکثر شرکت های ما فقط حرف هایی هستن که حرف میارن. جواب این سوال فقط روشنگر این هست که چقدر "هدفمند" برای خوندن ارشد قدم برداشتی (چیزی که 99 درصد مواقع بین جامعه ی ما تعریف نشده!) و تو با جمله ی "علاقه داشتم" می تونستی بهش پایان بدی اما از شانس بد یک جمله ی دیگه هم بهش اضافه کردی "اگر بخواهم خلاصه کنم..." و برای یه نفر که روی تک تک قید ها و کلمات یه جمله حساسیت به خرج میده فقط این به ذهن میرسه: "نه راحت باش، ما به اندازه کافی وقت داریم". استرس و ناامنی تو مصاحبه ها برای مصاحبه کننده ها یه ویژگی مثبته و توی تصمیم گیریشون تاثیر به سزایی داره و چون این لحظه یهو هنگ کردی این ناامنی رو بُلد کردی و صرفا جمله ی قبلت رو با چسبوندن چند کلمه ی توصیفیِ بیشتر تکرار کردی. اما این بار کاملا بار مثبت جلمه ی "علاقه داشتم" قبلی رو با بار منفی جمله ی دوم از دست دادی. اگه بگیم تمام لحظات مصاحبه خوب پیشرفته الا این سوال و اون خانم در انتخاب شما نقش مهمی رو ایفا میکرده، این محتمل ترین دلیلی بوده که تماس نگرفتن. جمله ی "علاقه داشتم" جمله ای کاملا صادقانه، مناسب و نشون دهنده ی اشتیاق شخص برای یادگیری و پیشرفت مداومه.
sokanacademy forum
کاربر سکان آکادمی 6 سال پیش
دقیقا همین بود، ولی اگر صرفا می گفتم «علاقه داشتم» جمله یه جورایی ابتر به حساب می امد و امکان داشت طرف مقابل هم بگه «همین؟!» و باز هم سناریو هنگ تکرار می شد. ممنون از دلگرمی و راهنمایی ?
sokanacademy forum
کاربر سکان آکادمی 6 سال پیش
بسیار جالب بود نظرتون
sokanacademy forum
کاربر سکان آکادمی 6 سال پیش
سلام ، یادمه پارسال توی سمیناری که امیر صدیقی تو دانشگاه تهران ارائه کرده بود میگفت ، بعد از 20 سال برنامه نویسی ، وقتی با نوع جدیدی از پروژه ها آشنا شدم مثل پردازش 25 میلیون نود گراف برای توئیتر ، پروژه ، ماشین لرنینگ برای رکامندر و....فهمیدم که دانشم به شدت قدیمی هست و احساس بی سوادی شدیدی کردم چون نمیتونستم خیلی از مسائل رو حل کنم و جنس مسائل واسم خیلی غریبه بود ، اونجا بود که یکی از دوستانم بهم پیشنهاد کرد که ارشد بخونم ، چون با یادگیری دروس و مسائلی مثل approximation algorithms ، پردازش موازی و... ، میتونستم مشکلات رو حل کنم و واقعا ازشون تو دنیای واقعی استفاده کنم
sokanacademy forum
کاربر سکان آکادمی 6 سال پیش
بله واقعا این سوال انقدر مهمه. چون خواستی که ارشد بخونی و الان داری میخونیش. حالا این سوال رو میشه تعمیم داد به سوال چرا میخوای با ما کار کنی؟ از اونجایی که هنوز با اونا کار نکردی، سنجش ایده تو درباره ارشد خوندن، برای ارزیابی جواب‌های کلیشه‌ای که راجع به هدف از کار کردن در یک شرکت خاص داریم، میتونه مناسب باشه. پس اگر دلیل خوبی برای ارشد خوندنت داری، میتونه نشون بده که راجع بهش خیلی فکر کردی و به نتیجه رسیدی و این رو تعمیم میدن به جوابت راجع به چرا اونا رو برای کار انتخاب کردی. اینکه جواب این سوال چیه خوب برای همه فرق می‌کنه. من دلیل خودم رو دارم و شما هم دلیل خودت رو. برای من هدف این بوده که تو محاصره افرادی باشم که دغدغه فکری مشابه من یعنی امنیت رو دارن و بیشتر از من بلدن. درسته که توی محیط کاری هم میشه اینو یافت، اما شرکت‌های امنیتی مخصوصا در ایران، دنبال پژوهش نیستن و هدف فقط روال تکراری بازاریابی، فروش و پیاده سازی و پشتیبانی محصولات امنیتی هست. دلیل دوم این بود که از درس خوندن بدم میومد از اول کارشناسی تا روزی که برم ارشد، چون قبل از ورود به دانشگاه تو حوزه شبکه کار میکردم و درس‌های دانشگاه برام مزحک بود، برای همین دوست داشتم یکبار دیگه تلاش برای درس خوندن در جایی بهتر رو امتحان کنم، جایی که کتابخونش هیچوقت بسته یا خالی نباشه. دلیل سوم این بود که شانس داشتن دید آکادمیک نسبت به حوزه مورد علاقم رو نداشتم و در مورد دغدغه‌های اساتید این حوزه هیچی نمی‌دونستم. میخواستم بدونم واقعا تاپیک‌های داغ این حوزه تو دنیای آکادمیک دقیقا چیا هستن. دلیل آخرم و درواقع نوعی اجبار، فرار از سربازی بود. تا زمانی که سربازی به این روش پیش بره، ادامه تحصیل خواهم داد و اگر مجبور بشم مطمئنا برنگشتن به ایران رو ترجیح خواهم داد. حالا دلایل تو بجز علاقه به موضوع چی بوده؟
sokanacademy forum
کاربر سکان آکادمی 6 سال پیش

اصولا آدم زمانی باید وارد مقطعِ کارشناسی ارشد یا دکتری بشه که تبدیل به یک کارشناس واقعی شده باشه و بخواد با ورود به این مقاطع ، روی یکی از مسائل با اهمیت اون رشته که کمتر بهش پرداخته شده یا اصلا بهش پرداخته نشده تمرکز کنه و در نهایت چیزی به اون رشته ی علمی اضافه کنه به عبارت دیگه حرفی برای گفتن داشته باشه ، اگر کسی کارشناسی رو بصورت ناپلئونی گذرونده باشه اصلا نباید دنبال ورود به این مقطع باشه چون عملا داره وقت جامعه و اساتید رو میگیره و حکم یک سربار رو داره که اومده صندلی دانشگاه رو اشغال کرده ولی خروجی نداره ، فقط 35 واحد پاس می کنه یک پایان نامه ی کشکی که هیچ ارزش علمی خاصی نداره تقدیم می کنه و در نهایت با زبانی دراز تر وارد جامعه میشه به نظر من باید شرایط ورود به مقاطع بالای تحصیلی رو به شدت سخت کنند من خودم برای قبول شدن در کارشناسی واقعا تلاش کردم شب و روز نداشتم ولی ارشد رو مثل آب خوردن با رتبه بالا قبول شدم بدون اینکه درس خاصی بخونم ، وقتی نتیجه ی ارشد اعلام شد می خواستم سرمو بزنم به دیوار وقتی هم روز اول وارد کلاس شدم دیدم همه دارن درباره ی اینکه کدوم استاد خوب نمره میده کدوم خوب نمره نمی ده بریم تو حذف و اضافه حذف کنیم صحبت می کنند یعنی چی واقعا ؟ داریم به کجا می ریم بچه ها ؟ من نمی یام !

online-support-icon