باور نادرست ۱۲ در مورد UX: حق انتخاب‌ها و ویژگی‌های زیاد باعث رضایت کاربر می‌شود

باور نادرست ۱۲ در مورد UX: حق انتخاب‌ها و ویژگی‌های زیاد باعث رضایت کاربر می‌شود

داشتن حق انتخاب، یک آپشن خوب تلقی می‌شود اما این مسئله را هم باید در نظر گرفت که هرچه حق انتخاب در یک اپ یا وب‌سایت بیشتر باشد، درک رابط کاربری برای کاربران دشوارتر شده و در نتیجه به تجربه‌ٔ کاربری لطمه خواهد خورد. مطالعات حاکی از آنند که داشتن گزینه‌های انتخاب بیش از حد غالباً باعث سردرگمی کاربران می‌شوند و یک قانون کلی در این‌باره وجود دارد که می‌گوید افراد به فراوانی ویژگی‌ها و گزینه‌های انتخابی فقط قبل از اینکه از محصولی استفاده کنند بها می‌دهند و پس از اینکه شروع به استفاده از آن کردند، هرچه استفاده از آن محصول ساده‌تر باشد مسلماً کاربر رضایت بیشتری پیدا خواهد کرد (به عنوان یک مثال کلاسیک در این زمینه می‌توان این نکته اشاره کرد که افراد وقتی شمار محدودی انتخاب در اختیارشان قرار گیرد، سریع‌تر از میان آن‌ها دست به انتخاب می‌زنند چرا که اگر بیش از حد گزینه پیش‌روی‌ ایشان باشد، سردرگم شده و نمی‌دانند که واقعاً چه می‌خواهند.)

در تحقیقی معلوم شد که کاربران قبل از استفاده از یک محصول بیشتر به قابلیت‌ها بها می‌دادند تا کاربردپذیری اما پس از استفاده، این کاربردپذیری بود که رضایت شرکت‌کنندگان را بیشتر جلب کرد و در نتیجه کاربر از محصولی که ساده‌تر بود رضایت بیشتری داشت و همان مدل محصول با کلی ویژگی مختلف و بیشتر توسط اکثر شرکت‌کنندگان در این تحقیق رد شد! در این رابطه، Susan Weinschenk، محققی در حوزهٔ‌ نوروسایکولوژی، پیشنهاد می‌کند که:

در مقابل انگیزتون برای ارائهٔ انتخاب‌های زیاد به کاربران مقاومت کنید و به یاد داشته باشین که اونا می‌گن انتخاب‌های زیادی می‌خوان و شما هم ممکنه فکر کنین انتخاب‌های زیاد چیز خوبیه چون خودِ شما هم از انتخاب‌های زیاد خوشتون میاد اما ارائهٔ انتخاب‌های بیش از حد به این معنی هست که کاربران اون‌قدر سردرگم می‌شن که هیچی نمی‌خرن!

طبق اصلی موسوم به Hick's Law، هرچه شمار انتخاب‌ها بیشتر باشد، زمان لازم برای تصمیم‌گیری افزایش پیدا می‌کند و هرچه زمان تصمیم‌گیری افزایش پیدا کند، به تجربهٔ کاربری لطمه می‌خورد.

هنگامی که به‌ طور مداوم یک محصول را بهبود می‌بخشید، شمار ویژگی‌ها رو به افزایش می‌گذارد و محصول از موضوع اصلی‌ که باید رویش تمرکز داشته باشد فاصله گرفته و این باعث ایجاد تجربهٔ کاربری نامطلوب می‌شود چرا که تعداد چیزهایی که کاربر باید از آن‌ها سر درآورد، بیش از حد زیاد می‌شوند و به همین دلیل هم هست که باید خود را قانع سازید تا یکسری ویژگی را به وب‌سایت یا اپ‌تان اضافه نکنید.

طراحان می‌توانند به طور چشمگیری با توجه کردن به تَسک‌هایی که بین محصولات‌شان مشترک است و همچنین دانستن اینکه چه زمانی باید گزینه‌های متعدد را در راستای ایجاد یک انتخاب دقیق و کارآمد از بین ببرند، بر تجربهٔ کاربری تأثیرگذار باشند. یکی از بهترین نمونه‌ها برای این رویکرد، کمپانی اپل است که طی این سال‌ها دست به تولید محصولاتی زده طراحی مینیمالیستی دارند، تَسک-محور هستند و بسیار به یکدیگر شباهت دارند. آیپاد، آیفون و آیپد مثال‌هایی عالی‌ در این رابطه هستند که می‌توان به این نتیجه رسید که اِعمال محدودیت در طراحی باعث ایجاد محصولاتی سودآور از این دست شده‌ است.

همچنین حواستان به این موضوع باشد که وقتی فیچری را اضافه کردید، شاید حذف کردن آن به همین راحتی‌ها نباشد. به طور مثال، کمپانی نت‌فیلیکس سعی کرد دست به حذف فیچری بزند که فکر می‌کرد گیج‌کننده و بلااستفاده است اما کاربران به شدت با این کار مخالفت کردند و سرانجام طراحان تسلیم شده و مجبور به حفظ آن ویژگی شدند.

واقعیت امر آن است که ویژگی کم و زیاد فرقی ندارد چرا که موضوع مهم این است که باید ویژگی‌ها را چکش‌کاری کنید؛ به عبارتی، مانند یک نویسنده که به ویراستار احتیاج دارد، شما هم به نظر شخص دوم و یا سومی احتیاج دارید تا بتواند دیدگاه خوبی در اضافه، کم کردن و یا تغییر ویژگی‌ها به شما ارائه کند.

باور نادرست ۱۱ در مورد UX: هرچند وقت یک‌بار باید وب‌سایت‌تان را بازطراحی کنید
باور نادرست ۱۳ در مورد UX: آیکان‌ها باعث بهبود کاربردپذیری می‌شوند

از بهترین نوشته‌های کاربران سکان آکادمی در سکان پلاس


online-support-icon