در این مقاله به بررسی تحقیقی که در مورد آثار مخرب اینترنت روی کودکان و نوجوانان انگلیسی صورت گرفته خواهیم پرداخت که به نوعی قابلتعمیم به سایر کاربران منجله کاربران ایرانی است به طوری که بر اساس این تحقیق که در سال 2017 صورت گرفت، بیش از یکسوم کودکان 15 سالۀ انگلیسی در زمرۀ کاربرانی قرار میگیرند که بیش از حد از اینترنت استفاده میکنند و کلاً هر کودکی که به جز ساعات مدرسه روزانه بیشتر از 6 ساعت در فضای آنلاین باشد، جزو این گروه قرار میگیرد.
طبق گزارش اتاق فکر موسسۀ EPI انگلستان (Education Policy Institute)، چیزی در حدود 8/37 درصد از کودکان 15 سالهٔ این کشور بالاترین میزان استفاده از اینترنت را نسبت به بقیۀ کشورها دارند و این در حالی است که مؤسسهٔ فوقالذکر رابطۀ بین کل زمان آنلاین بودن کودکان و بیماریهای روانی را تخمین زده که نتایج آن حیرتبرانگیز است.
از میان کودکانی که در یک روز معمولی که به مدرسه میروند و هیچ تایمی را در آن روز در شبکههای اجتماعی صرف نکردهاند، تنها 12٪ نشانههایی از بیماریهای روانی داشتند اما از کودکانی که در روز مدرسه بالای 3 ساعت را در این سایتها آنلاین بودهاند، در 27٪ از ایشان نشانههای نوعی بیماری روانی مشاهده شد! در نتیجه، در بین کودکانی که در روزهای مدرسه ساعاتی را در فضای آنلاین گذراندهاند نسبت به کودکانی که در آن روز آفلاین بودهاند، نشانههای بیماریهای روانی بیشتری مشاهده گردید!
در حال حاضر هیچ سند محکمی وجود ندارد که نشان دهد آیا آنلاین بودن برای زمانهای طولانی در روز ربطی به افزایش بیماریهای روانی دارد یا خیر؛ همچنین مشاهده شده است که اکثر کودکان، چه کاربر پرمصرف اینترنت باشند و چه کممصرف، اگر به ارتباط اینترنت دسترسی نداشته باشند، اضطراب زیادی میگیرند. با این حال، گزارشاتی اینچنین هرگز بدین معنی نیستند که الزاماً شبکههای اجتماعی به سلامتی افراد جوان آسیب میزند و این در حالی است که فقط نشانههای وابستگی افراد به اینترنت و شبکههای اجتماعی را نشان میدهد (برای مثال، شاید بتوان گفت که اگر کسی قبلاً نشانههای مشکلات روانی را داشته باشد، بیشتر احتمال دارد از شبکههای اجتماعی استفاده کند.)
همچنین کاربرانی که از اینترنت زیاد استفاده میکنند بیشتر احتمال دارد که مورد سوءاستفاده در فضای سایبری قرار گیرند به طوری که گزارش شده 18٪ از کاربران پرمصرف اینترنت خودشان میخواستند که مسائل خصوصیشان در فضای وب منتشر شود و در مقابل تنها 7٪ از افرادی که کمتر از ۳ ساعت در روزهای مدرسه آنلاین بودند، چنین موردی را تجربه کردهاند.
روی هم رفته، والدین و مدارس باید بیشتر نگران این باشند که به کودکان راههای مقابله با اتفاقات بد در فضای آنلاین را آموزش بدهند. در واقع، دولتها باید همراه با صنعت، اکوسیستم آموزشی و همچنین والدین باشند و برای آموزش افراد جوان از لحاظ احساسی، روانی و ... آنها کار کرده و مطمئن شوند که کودکان خوب آموزش ببینند و از زمانی که شروع به استفاده از شبکههای اجتماعی میکنند، همزمان راههای مقابله با سوءاستفادههای سایبری را نیز آموزش میبینند (والدین هم حتماً باید از محدودیتهای منطقی برای کودکان استفاده کنند اما این محدودیتها نباید طوری باشد که اگر کودکان محدودیت زمانی برای آنلاین بودن داشتند، آنها را به سمت رفتارهای دیگری که ممکن است برایشان خطرناک باشد سوق دهد.)
به نظر میرسد نتیجۀ این تحقیق نشان میدهد که اگر بر روی درمان و کم کردن زمان آنلاین بودن کودک تمرکز شود، این کار کمی کوتهبینی به نظر برسد؛ به طور خلاصه، نتیجهٔ این تحقیق را میتوان بدین شکل خلاصه کرد که تخمینها در مورد اینکه آیا جاسوسی و کنترل سایبری به اندازۀ جاسوسی و کنترل فیزیکی کودکان شایع است یا نه، متفاوت است. در واقع، مطالعات حاکی از آنند که بین استفادهٔ افراد جوان از اینترنت و ارتباط حضوری با آنها رابطهٔ معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، این مسئله نشان میدهد که شاید کنترل سایبری و آنلاین از بعضی جهات با کنترل فیزیکی فرق داشته باشد و در حالت غیرفیزیکی، کمی احترام بیشتری به قربانی این کنترل گذاشته شود، اما در واقع این هم قسمتی از همان مشکل است و نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. مطالعات حاکی از آنند اکثر کسانی که قربانی کنترل بزرگترهای خود در فضای آنلاین میشوند، میدانند که چه کسی جاسوسی آنها را میکند! این یافتهها بر این دلالت دارد که اگر روش جاسوسی عوض شود، باز هم رابطۀ بین کسی که جاسوسی میکند (والدین) و قربانی جاسوسی (کودکان)، عوض نخواهد شد!
امروزه در بین کودکان ایرانی هم به کرات مشاهده میشود که از سنین خیلی پایین، حتی ۳ الی ۴ سالگی، به ابزارهای هوشمندی همچون تبلت، بازیهای کامپیوتری، اینترنت و ... دسترسی دارند که به نظر میرسد این نوع مواجههٔ کودکان با فناوری خیلی به نفع آنها در سنین بزرگسالی نباشد!
حال نوبت به نظرات شما میرسد. از دید شما آیا اِعمال محدودیت به میزان سطح دسترسی کودکان و نوجوانان به اینترنت منطقی است؟ سؤال دیگر اینکه آیا حضور بیش از حد نوجوانان در فضای مجازی میتواند ایشان را از دنیای فیزیکی دور سازد؟ نظرات، دیدگاهها و تجربیات خود را با سایر کاربران سکان به اشتراک بگذارید.